داستان های پندآموز

پادشاه و شاهینی که پرواز نمی کرد!

پادشاه و شاهینی که پرواز نمی کرد: با یک حکایت زیبا و پندآموز از سری داستان های بخش تفریح و سرگرمی چشمک با شما هستیم. حکایت پادشاه و شاهینی که پرواز نمی کرد. با چشمک همراه باشید. پادشاه و شاهینی که پرواز نمی کرد به یکی از پادشاهان قدیم، دو شاهین کوچک به عنوان هدیه دادند. بعد از آن، پادشاه …

توضیحات بیشتر »

اصطلاح چوب توی آستین کردن از کجا آمده است!؟+داستان

اصطلاح چوب توی آستین کردن: ضرب المثل باعث می شود که در کمترین زمان، منظور را با استفاده از تعداد کمی از کلمات به طرف مقابل برسانیم. از طرفی خیلی از حرف‌ها را نمی توان به صورت رک و مستقیم زد. ضرب المثل‌ها باعث می شوند که بتوانیم به راحتی با استفاده از دو پهلو حرف زدن حرف خود را …

توضیحات بیشتر »

داستان بقال حیله گر و مرد فقیر : بقالی که خودش کم فروشی می کرد، اما دیگران را متهم به دزدی می کرد!

داستان بقال حیله گر و مرد فقیر : انسان هر کار خوب و بدی را انجام می دهد نتیجه آن عاید خودش خواهد شد و به خودش بر می گردد. هر عملی (چه خوب – چه بد) دارای عکس العمل است. این یک سنت همیشگی است نیکی ها و بدی ها سر انجام به خود انسان باز می گردد.اعمال انسان، …

توضیحات بیشتر »

حکایت شاه عیاس و تنبه درباریان با پِهِن اسب : وقتی شاه عباش به جای تنباکو، پهن اسب روی قلیان درباریان قرار داد!

شاه عیاس و تنبه درباریان با پِهِن اسب: “شاه عباس صفوی” رجال کشور را به ضیافت شاهانه میهمان کرد و دستور داد تا درسرقلیان­ ها بجای تنباکو، ازسرگین اسب استفاده نمایند. حکایت شاه عیاس و تنبه درباریان با پِهِن اسب “شاه عباس صفوی” رجال کشور را به ضیافت شاهانه میهمان کرد و دستور داد تا درسرقلیان­ ها بجای تنباکو، ازسرگین …

توضیحات بیشتر »

حکایت شیر، روباه و خر بی‌سواد | سواد داشتن خطر دارد!

حکایت شیر و روباه و خر بیسواد یکی از حکایت‌های آموزنده‌ای است که می‌توان از آن درس‌ها فراوان آموخت. حکایت‌ها داستان‌های شیرین و کوتاهی هستند که پندهای فراوانی در آن‌ها نهفته است. گاه این حکایت‌ها را می‌توان سر لوحه زندگانی قرار داد و از آن‌ها درس عبرت گرفت. در ادامه شما را به مطالعه حکایت شیر، روباه و خر دعوت …

توضیحات بیشتر »

فوت کوزه گری: حکایت استاد باهوش و شاگرد مغروری که ادعا می کرد از استاد بهتر است و شکست خورد!

حکایت فوت کوزه گری : هر ضرب المثلی که در هر فرهنگی استفاده می شود، ریشه ای قدیمی و جالب دارد که کمتر کسی با آن آشناست. در این مطلب قصد داریم داستان جالب یکی دیگر از ضرب المثل های رایج با عنوان حکایت فوت کوزه گری است را برایتان بازگو کنیم. داستان ها و حکایات ادبیات فارسی، زیباترین و …

توضیحات بیشتر »

داستان زیبا و پندآموز کلوخ انداختن تشنه از سر دیوار در جوی آب از مثنوی مولانا!

کلوخ انداختن تشنه از سر دیوار در جوی آب: انسانِ عاشق تشنه ی دیدار حق و حقیقت می باشد، اما دنیای مادی مانع دید وی می باشد. هر چه انسان به این دنیا بیشتر دل ببندد دیواری محکم تر بین انسان و حقیقت ایجاد می شود که برداشتن آن آسان نمی باشد و هر چه زمان بگذرد دیوار بلند تر …

توضیحات بیشتر »

حکایت شیر مغرور و موش | وقتی غرور، اسباب هلاکت و سقوط شیر جنگل شد!

حکایت جالب شیر مغرور و موش: در بیشتر حکایات و داستان های ادب فارسی تلاش شده است که عالی ترین توصیه ها در زمینه اخلاق و تربیت از زبان حیوانات نقل شود. در واقع راویان جکایات و داستان ها می دانستند که مردم در برابر نصیحت معمولاً واکنش منفی نشان می دهند. لذا با در نظر گرفت به در گفتن …

توضیحات بیشتر »

حکایت مرد بی عقل و با عقل: مرد بی عقل چیزی می دانست که دیگران نمی دانستند!

حکایت مرد بی عقل و با عقل: مردی که از فهم و کمال سهمی داشت و از مال دنیا بهره‌ای نداشت پیاده از شهری به شهر دیگر سفر می‌کرد…. حکایت مرد بی عقل و با عقل در میان راه به یک مرد عرب رسید که شتری داشت و دو جوال بزرگ بر آن بار کرده بود و خودش هم بر …

توضیحات بیشتر »

عاقبت ترس از مرگ: حکایت دو همسایه که تصمیم گرفتند همدیگر را سر به نیست کنند!

عاقبت ترس از مرگ: در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که مرتب با هم دعوا و درگیری داشتند. یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی درست کند و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که می‌ماند حداقل در آسایش زندگی کند! حکایت عاقبت ترس از مرگ برای همین سکه‌ای به هوا انداختند و شیر و …

توضیحات بیشتر »

حکایت آموزنده و شنیدنی “پیرمرد کفشدوز و سوزن کفاشی” که هر انسانی باید آن را بخواند و حفظ کند!

پیرمرد کفشدوز و سوزن کفاشی: داستان ها و حکاdات، آینه تمام نمای وضعیت فرهنگی و اجتماعی یک جامعه هستند. مرور بر ادیبیات فارسی نشان می دهد که تا چه اندازه گذشتگان ما نسبت به اخلاق مداری و تربیت انسانی اهمیت قائل بودند. کتاب هایی تحت عنوان پندنامه، نصیحت نامه و … شاهدی بر این مدعاست. امروز نیز با حکایتی دیگر …

توضیحات بیشتر »

اصطلاح بیلش را پارو کرده از کجا آمده است و به چه معناست!

بیلش را پارو کرده: هر ضرب المثلی که در هر فرهنگی استفاده می شود، ریشه ای قدیمی و جالب دارد که کمتر کسی با آن آشناست. در این مطلب قصد داریم داستان جالب یکی دیگر از ضرب المثل های رایج با عنوان حکایت بیلش را پارو کرده را برایتان بازگو کنیم. داستان ها و حکایات ادبیات فارسی، زیباترین و عالی …

توضیحات بیشتر »

پیرمرد دانا و شاه ظالم: حکایت شهری که سالمندانش قبل از کارافتادگی توسط شاه کشته می شدند!

پیرمرد دانا و شاه ظالم: روزی، روزگاری مردی با پسر کوچکش در روستایی زندگی می کرد.سال ها گذشت. پسر به سن نوجوانی رسید و در هر کاری به پدرش کمک می کرد. روزی پدر به او گفت: ” پسرم! می بینم که خوب از عهده ی کارها بر می آیی. روزها پشت سرهم می گذرند،جوان ها پیر می شوند و …

توضیحات بیشتر »

حکایت مرد گوژپشت و زن زیبا | داستانی زیبا درباره ازدواج زیباترین زن شهر با زشت ترین مرد شهر!

حکایت مرد گوژپشت و زن زیبا: موسی مندلسون فیلسوف یهودی پدر بزرگ موسیقی دان معروف فلیکس مندلسون بود که دارای قد کوتاه و قوز بدی در پشت بود. روزی موسی مندلسون دختر تاجری آلمانی را دید که مانندفرشته ها زیبا بود و موسی عاشق او گشت اما دخترک از چهره زشت موسی بیزار بود. حکایت شنیدنی مرد گوژپشت و زن …

توضیحات بیشتر »

حکایت درویش خیالباف و کوزه روغن | داستان مردی که با یک کوزه روغن تصمیم داشت هزار آرزویش را برآورده کند!

درویش خیالباف و کوزه روغن: کَلیله و دِمنه نوشته ویشنا سرما کتابی است از اصل هندی که در دوران ساسانی به زبان پارسی میانه ترجمه شد. کلیله و دمنه کتابی پندآمیز است که در آن حکایت‌های گوناگون (بیشتر از زبان حیوانات) نقل شده‌است. نام کتاب از دو شغال به نام «کلیله» و «دمنه» گرفته شده که قصه های کتاب از …

توضیحات بیشتر »

حکایت زیبای پند کلاه نمدی | پندی سه کلمه ای که مرد روستایی برای زندگی بهتر به حاکم داد!

حکایت پند کلاه نمدی: حاکم نیشابور دلش می‌خواست که بتواند آرام و مهربان باشد ولی نمی‌توانست. کم‌حوصله و آتشی‌مزاج بود. حکایت پند کلاه نمدی هر وقت برخلاف سلیقه‌اش حرفی می‌شنید عصبانی می‌شد و دستورهای تند و تیزی می‌داد که بعد پشیمان می‌شد. اگر هم زورش نمی‌رسید که خشم خود را بر سر کسی فروریزد قلبش می‌گرفت و چنان ناراحت و …

توضیحات بیشتر »

داستان درویش و سه دزد از داستان های عامیانه ادب فارسی!

داستان درویش و سه دزد: شاه عباس یکم (۲۷ ژانویه ۱۵۷۱ – ۱۹ ژانویه ۱۶۲۹) معروف به شاه عباس بزرگ یا شاه عباس کبیر، پنجمین پادشاه ایران صفوی بود که از سال ۱۵۸۷ تا ۱۶۲۹ میلادی حکومت کرد. از وی داستان های بی شماری در صفحات کتاب های تاریخی باقی مانده است. در این مطلب از سری مطالب سرگرمی مجله خبری چشمک به داستان …

توضیحات بیشتر »

حکایت زن مکاری که شیطان را ضربه فنی کرد!

زن مکار و شیطان: زن به شیطان گفت : آیا آن مرد خیاط را می بینی ؟ میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را طلاق دهد؟…. زن مکار و شیطان زن به شیطان گفت : آیا آن مرد خیاط را می بینی ؟ میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را طلاق دهد؟…. شیطان گفت : آری و این …

توضیحات بیشتر »

حکایت عطار قند فروش و مرد گل خوار | داستان پرمعنای مولانا در باب اینکه چه کسی احمق است و چه کسی عاقل است!؟

عطار قند فروش و مرد گل خوار: فردی دچار بیماری گِل خواری بود و چون چشمش به گِل می افتاد، اراده اش سست می شد و شروع به خوردن آن می نمود. وی روزی برای خریدن قند به دکان عطاری رفت. عطار در دکان سنگِ ترازو نداشت و از گِل سرشوی برای وزن کشی استفاده می کرد. حکایت عطار قند …

توضیحات بیشتر »

حکایت مرد مفت خور و پيرمرد هيزم فروش از سری داستان های مثنوی معنوی

مرد مفت خور و پيرمرد هيزم فروش:  داستان های مثنوی معنوی مولانا سراسر پند است و اندرز. نکات اخلاقی و تربیتی در این داستان ها، فراوان است و هر کس می تواند با توجه به نتایج این داستان ها، شیوه و روش مناسب تری را برای زندگی انتخاب کند. در اکثر این داستان ها انسان را به خود بودن فرا می خواند …

توضیحات بیشتر »

داستان بز حسود و الاغ پرتلاش: بار کج هیچ وقت به مقصد نمی رسد!

داستان بز حسود و الاغ پرتلاش: داستان و حکایات آموزنده، همواره مسیری را برای ما نشان می دهند. مسیری که در آن بر زیاده خواهی، حسادت، دروغ گویی و … خط بطلان می کشد. در داستان الاغ سخت کوش و بز حسود نیز با یک ویژگی بد که ممکن است در وجود هر کدام از ما باشد روبرو هستیم. حسادت …

توضیحات بیشتر »

داستان شكي نيست كه خدا روزي رسان است اما يك سرفه ای هم بايد كرد!

خدا روزی رسان است اما سرفه هم لازم است: شخص ساده‌لوحي مكرر شنيده بود كه خداوند متعال ضامن رزق بندگان است و به هر موجودي روزي رسان است. به همين خاطر به اين فكر افتاد كه به گوشه مسجدي برود و مشغول عبادت شود و از خداوند روزي خود را بگيرد…. داستان خدا روزی رسان است اما سرفه هم لازم …

توضیحات بیشتر »