10 مورد از بهترین چرخش های داستانی در فیلم های سینمایی که مو به تنمان سیخ کردند

26 آبان 1403 ساعت 18:21

اینجا ده مورد از بهترین چرخش های داستانی در فیلم های سینمایی را معرفی می‌کنیم که بینندگان را سر جای‌شان میخ‌کوب کرده و در تاریخ سینما ماندگار شدند.

هیچ‌چیز مثل یک پایان باورنکردنی نمی‌تواند رضایت مخاطب از تماشای یک فیلم را به حداکثر برساند. در این میان چرخش های داستانی از جمله بهترین روش‌های ارائه پایان‌بندی شگفت‌انگیز در فیلم های سینمایی بوده‌اند و برخی از آن‌ها تا ابد در ذهن علاقمندان به سینما باقی خواهند ماند. احتمالا بسیاری از شما چرخش‌های داستانی باورنکردنی در آثاری مثل «باشگاه مشت‌زنی» یا جمله به‌یادماندنی دارث‌ویدر در «جنگ ستارگان» را به یا دارید. با این وجود اینجا قصد داریم تعدادی از خاطره‌انگیزترین چرخش های داستانی در فیلم های سینمایی که مخاطبان را انگشت به دهان نگاه داشتند را بررسی کرده و معرفی نماییم.

طبیعتا هرچقدر هم که در عدم ارائه اطلاعات مربوط به آثار معرفی‌شده در این متن تلاش کنیم، همچنان نمی‌توان جلوی افشای داستان برخی از آن‌ها را گرفت. بنابراین در سراسر این متن خطر اسپویلر وجود خواهد داشت!

بهترین چرخش های داستانی در فیلم های سینمایی که مخاطبان را انگشت به دهان نگه داشتند

محال است که تا کنون فیلمی با پایان ناگهانی و غیرقابل انتظار تماشا نکرده باشید. با این وجود اگر به این سری پایان‌بندی‌ها علاقمندید توصیه می‌کنیم مشاهده این هفت فیلم را هرگز از دست ندهید.

بازی گریه (The Crying Game) – 1992

«بازی گریه» اثری در ژانر هیجانی و جنایی است که ماجرای یک افسر IRA به نام فرگوس را به تصویر می‌کشد که به‌دنبال کشته‌شدن باورنکردنی صمیمی‌ترین دوستش، جودی، با خود عهد می‌بندد که از همسر او، دیل، محافظت کند. با این وجود او در نهایت به دیل دل می‌بندد تا این که در پایان حقیقتی تکان‌دهنده در مورد هویت او فاش می‌شود!

این فیلم که نیل جردن کارگردانی آن را بر عهده دارد، از یک چرخش داستانی باورنکردنی در پایان‌بندی استفاده می‌کند که برای آن زمان واقعا انقلابی به شمار می‌رفت. حقیقت افشا شده در پایان داستان فیلم با این که باعث عکس‌العمل عجیب و پرخاش‌گرانه فرگوس می‌شود، اما اشتباه بودن طرز فکر و قضاوت‌های او را بیش از پیش به بینندگان نمایش می‌دهد. این پایان‌بندی با مهارت فراوانی در فیلم تعبیه شده و به‌جای فریب دادن مخاطب در صدد گسترش دادن افق دید آن‌ها در خصوص مسائلی حساس و مهم مثل افراد تراجنسیتی است.

بازی گریه البته به‌طور کلی فیلم فوق‌العاده‌ای نیست؛ اما پایان‌بندی جذابش، آن را در تاریخ ماندگار می‌کند.

دختر گمشده (Gone Girl) – 2014

فیلم «دختر گمشده» یکی از بهترین آثار در کلکسیون فوق‌العاده دیوید فینچر است که در ژانر هیجان‌انگیز و روان‌شناختی ساخته شده و ستارگانی چون بن افلک و رزموند پایک در آن نقش‌آفرینی درخشانی داشته‌اند.

داستان فیلم حول گم‌شدن نگهانی زنی به‌نام ایمی در جریان است که باعث می‌شود همسرش، نیک به‌عنوان مظنون اصلی نزد پلیس، خبرنگاران و اعضای شهر شناخته شود. با این وجود با سنگین‌تر شدن فشارها روی نیک، یک حقیقت، داستان را به‌طور کامل زیر و رو کرده و شرایط را به سمتی عجیب می‌کشاند.

در میانه داستان متوجه می‌شویم که ایمی در حقیقت اصلا مفقود نشده؛ بلکه با صحنه‌چینی هوشمندانه در صدد آن است که نیک را به‌عنوان یک قاتل جا بزند. فیلم از میانه داستان به‌یکباره از دید ایمی روایت شده و او را از یک قربانی به یک شخصیت منفی تبدیل می‌کند. این اتفاق برای افرادی که رمان نوشته جیلین فلین (که داستان فیلم از آن اقتباس شده) را مطالعه نکرده‌اند، تکان‌دهنده بود و بازی درخشان رزموند پایک نیز به میخکوب کردن مخاطبین پای فیلم کمک بسیاری کرده بود.

اولدبوی (Oldboy) – 2003

اولدبوی نیز یکی دیگر از آثار به‌یادماندنی سینماست که چرخش داستانی انتهایی آن در تاریخ فیلم های سینمایی ماندگار شده است. این فیلم هیجانی و رازآلود کره‌ای داستان اوه دائه سو را روایت می‌کند که به‌مدت 15 سال بدون هیچ توضیحی در یک اتاق کوچک زندانی شده و پس از رهایی از تمام قدرتش بهره می‌برد تا هویت سارق و انگیزه‌اش از این کار را بفهمد. در حین این ماجراجویی او همچنین با دختر جوانی به نام می‌دو نیز آشنا می‌شود که در نهایت به بخش مهمی از داستان تبدیل خواهد شد.

کارگردان این اثر، پارک چان ووک، در پایان فیلم چنان اتفاق غیرمنتظره‌ای را بر بینندگان نازل می‌کند که بسیاری از آن‌ها مطمئنا از شنیدنش پشیمان شده و حالت تهوع می‌گیرند. این پایان‌بندی در نقطه نهایی داستان، یعنی جایی که اوه دائه‌سو با رباینده خود، که او هم دنبال انتقام است، رخ می‌دهد و مو به تن بینندگان سیخ می‌کند. این اتفاق به‌حدی دردناک و تکان‌دهنده است که حتی خود شخصیت اصلی نیز در پایان، به‌دنبال روش‌های هیپنوتیزم برای فراموش کردن خاطرات آن می‌گردد!

هفت (Se7en) – 1995

یکی دیگر از جذاب‌ترین آثار هالیوودی با پیچش داستانی باورنکردنی در آخر ماجرا، Se7en، دیگر ساخته دیوید فینچر است که ماجرای دو کارآگاه با بازی برد پیت و مورگان فریمن را روایت می‌کند که درگیر یک ماجرای قتل عجیب سریالی شده‌اند. قاتل که کوین اسپیسی با چیره‌دستی نقشش را بازی می‌کند در هر قتل سرنخی برای کارآگاهان جا گذاشته و آن‌ها را سمت قتل بعدی هدایت می‌کند.

پایان باورنکردنی این فیلم که با عبارت «What’s in the Box?» در میان علاقمندان شناخته می‌شود، یکی از غیرمنتظره‌ترین پایان‌بندی‌ها در تاریخ فیلم‌های هالیوودی است که نه تنها Se7en را به یکی از برترین فیلم‌های کارآگاهی، بلکه به یک بنچمارک دست‌نیافتی در تاریخ سینما تبدیل کرد.

مظنونین همیشگی (The Usual Suspects) – 1995

برایان سینگر در «مظنونین همیشگی» داستانی باورنکردنی را تعریف کرد که در فرهنگ سینما هم‌معنی پیچش داستانی تعبیر می‌شود! در این داستان، پنج خلافکار در یک سرقت ناموفق گرفتار می‌شوند و تنها بازمانده ماجرا، وربال کینت (کوین اسپیسی) روایت‌گر ماجرای ابرتبهکاری به نام کایزر سوزه است.

داستان اما در لحظات پایانی مسیری کاملا متفاوت طی می‌کند؛ جایی که دوریبن روی وربال کینت در حال خروج از ایستگاه پلیس فوکوس کرده و در همین حین رئیس پلیس متوجه می‌شود که تمام داستانی که او تعریف کرده ساختگی بوده و این تبهکار خرد و معلول در حقیقت همان کایزر سوزه افسانه‌ای‌ست.

حس ششم (The Sixth Sense) – 1999

ام نایت شیامالان یکی از کارگردانان سرشناس هالیوودی است که به‌خاطر پیچش‌های داستانی جذابش در میان سینماگران شناخته می‌شود و در «حس ششم» نیز به‌خوبی همین تبحر خود را نشان داده است. این فیلم ماجرای یک روان‌شناس کودک با بازی بروس ویلیس را روایت می‌کند که در پرونده‌ای جدید با کودکی طرف می‌شود که ادعا می‌کند قادر به دیدن مردگان است.

آنچه این فیلم را بسیار جذاب می‌کند اواخر داستان است؛ جایی‌که کاراکتر اصلی فیلم متوجه می‌شود در تمام طول فیلم مرده بوده و حتی تمامی شواهد و نشانه‌هایی که در فیلم جاسازی شده بودند نیز از ابتدا همین مساله را به بیننده گوش‌زد می‌کردند!

سیاره میمون‌ها (Planet of the Apes) – 1968

نسخه اول «سیاره میمون‌ها» داستانی علمی تخیلی در مورد فضانوردی به نام جرج تیلور را روایت می‌کند که به‌طور اتفاقی همراه با اعضای سفینه‌اش روی سیاره‌ای ناشناخته فرود می‌آیند. در این سیاره، میمون‌ها گونه برتر به شمار رفته و انسان‌ها نژادی ضعیف و بدوی تلقی می‌شوند که در نقش برده یا سوژه‌های آزمایشگاهی به کار گرفته می‌شوند.

ماجرای داستان زمانی به اوج خود می‌رسد که نمایی از مجسمه آزادی شکسته را در گوشه اقیانوس مشاهده می‌کنیم و متوجه می‌شویم که این سیاره در حقیقت همان زمین است که در اثر آن‌چه بشر انجام داده به این شرایط افتاده است. پیچش داستانی سیاره میمون‌ها آغازگر فرنچایزی جذاب شد که تا همین امسال نیز پرقدرت ادامه یافته است.

روانی (Psycho) – 1960

فیلم «روانی» احتمالا مهم‌ترین دستاورد هنری آلفرد هیچکاک کبیر و ماندگاترین اثر در ژانر ترسناک به شمار می‌رود. داستان این فیلم حول درباره یک منشی است که پس از دزدیدن مقدار زیادی پول فراری شده و در یک متل پناه می‌گیرد. مدیر این متل، نورمن بیتس، فردی آرام و خجالتی و در عین حال عجیب است که در نهایت به‌طرزی عجیب منشی را به قتل می‌رساند.

با این وجود یکی از بهترین چرخش های داستانی تاریخ سینما در این فیلم رخ می‌دهد؛ جایی‌که متوجه می‌شویم نورمن بیتس در حقیقت به اختلال هویت تجزیه‌ای مبتلاست و با پوشیدن لباس «مادر» به‌طور کامل به او تبدیل می‌شود! Psycho نه تنها تابوهای فراوانی را در زمان اکران خود شکست؛ بلکه توانست الهام‌بخش بسیاری آثار دیگر در ژانر ترسناک باشد.

باشگاه مشت‌زنی (Fight Club) – 1999

اگر نقل قول «قانون اول باشگاه مشت‌زنی: درباره باشگاه مشت‌زنی حرفی نمی‌زنی!» را شنیده‌اید، احتمالا یکی از خوش‌شانس‌ترین افراد دنیا هستید؛ زیرا فیلم جذاب Fight Club با پایان‌بندی استثنایی و باورنکردنی و بازی استثنایی برد پیت و ادوارد نورتون را تماشا کرده‌اید!

این فیلم اثر جاودانه دیگری از دیوید فینچر است که در آن راوی داستان که زندگی بسیار کسل‌کننده‌ای هم دارد با یک فروشنده عجیب و غریب با شخصیتی کاملا متفاوت از او روبرو شده و با همکاری او، «باشگاه مشت‌زنی» را تاسیس می‌کند که مکانی برای تخلیه کردن خشم افراد است.

اما با گسترده‌تر شدن باشگاه مشت‌زنی و تبدیل شدن آن به یک تشکیلات بزرگ ضد سرمایه‌داری، راوی داستان متوجه حقیقتی عجیب می‌شود؛ این که تایلر دردن در حقیقت خود اوست که در اثر نارضایتی از زندگی خسته‌کننده‌اش به این روحیه پرخاش‌گر و انفجاری رسیده است!

جنگ ستارگان ۵: امپراتوری ضربه می‌زند (Star Wars: Episode V – The Empire Strikes Back) – 1980

«امپراتوری ضربه می‌زند» یکی از بهترین دنباله‌های تاریخ سینماست که توسط اروین کرشنر کارگردانی شده و لوک اسکای‌واکر (با بازی مارک همیل) را نمایش می‌دهد که تمرینات جِدای خود را آغاز کرده؛ درحالیکه هان سولو (هریسون فورد)، شاهزاده لیا (کری فیشر) و سایرین در حال فرار از دست نیروهای امپراطوری به فرماندهی دارث ویدر هستند.

حتی کسانی که این فیلم را تماشا نکرده‌اند هم احتمالا با پایان خاطره‌انگیز آن آشنا هستند؛ جایی که در انتهای نبردی سنگین، دارث ویدر اعتراف می‌کند که پدر لوک اسکای‌واکر است و کل فرنچایز را دستخوش تغییر می‌کند. چرخش داستانی باورنکردنی در استار وارز 5 احتمالا بهترین نمونه انجام‌شده از این کار در طول تاریخ فیلم های سینمایی است که تاثیری ماندگار در تمامی آثار پس از خود داشت.

در گجت نیوز بخوانید: ۴۷ پیام مخفی در فیلم های سینمایی که هرگز متوجه آنها نشده‌اید بهترین فیلم های جدیدی که سال ۲۰۲۴ در سینماهای جهان اکران می‌شوند ١٠ تا از بهترین فیلم ها و سریال‌های ساخته شده براساس بازی های ویدیویی؛ از شاهزاده ایرانی تا فال‌اوت


منبع

درباره ی ماکان نیوز

مطلب پیشنهادی

۱۰ نقش‌آفرینی برتر در فیلم‌های اقتباس شده از بازی‌ها

ده بازیگر برتر در فیلم‌ های اقتباس شده از بازی‌ها اقتباس از بازی‌های ویدیویی همیشه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به سايت خوش آمديد !


براي مشاهده مطلب اينجا را کليک کنيد