فصل دوم سریال سیلو راهی است برای رسیدن به سطح زمین؛ این اصل یکی از موضوعاتی خواهد بود که طرفداران سریال سایلو انتظار آن را در فصل دوم سیلو میکشند، از اینرو برای این که از جزئیات سریال سایلو باخبر باشید، میتوانید تا پایان این مقاله با نقد و بررسی قسمت اول فصل دوم سریال Silo همراه مجله بازار باشید.
قطع به یقین اگر یک سریال نتواند مخاطبان خودش را راضی نگه دارد و از همه مهمتر آنها را تبدیل به طرفدار کند، مهر ابطال آن دیر یا زود خواهد خورد. سریالی که قرار است در ادامهی ماجرا به سراغ موشکافی آن برویم، سریال سایلو محصول شبکه اپل تیوی پلاس است؛ اولین قسمت فصل جدید این سریال چند روز پیش منتشر شد اما مسئلهای که وجود دارد، باید دید که در ادامه این سریال همچنان برای طرفدارانش عزیز خواهد بود یا این که فصل دوم سریال، آخرین فصل او خواهد شد. پیش از این که یکراست به دل ماجرا بزنیم و اولین قسمت از فصل دوم سریال سیلو را باهم بررسی کنیم، بهتر است که یک پیش مقدمهای از سریال داشته باشیم تا بتوانیم با اشراف کامل به سراغ آن برویم.
فصل اول سریال Silo با ضد و نقیضهایی که همراه خودش داشت با کلی چرا که پاسخ تمامی آنها در فصل دوم داده خواهد شد به پایان رسید، در رابطه با فصل اول سریال سیلو میتوان یک صحبت مفصل داشت و راجب او گفت و گو کرد اما برای راحتی کار و پیچ نخوردن فصل اول و دوم سریال سایلو با یکدیگر، شما میتوانید نقد فصل اول سریال Silo را در مجله بازار در یک صفحه جدا مشاهده کنید. تمرکز اصلی این مقاله و مقالاتی که قرار است در ادامه داشته باشیم، تماما روی قسمتهای فصل دوم سریال سیلو خواهد بود، به این علت که قسمت به قسمت این سریال برای خودش به اندازهی کافی جای بحث خواهد داشت و نباید حتی ریزترین نکات آن را از دست داد.
هشدار اسپویل: این مطلب مقداری از داستان قسمت اول فصل دوم سریال سیلو را لو میدهد.
شروعی مبهم و تاریک در قسمت اول
پس از این که جولیت در آخرین قسمت فصل اول پا به روی زمین گذاشت، مسیر خودش را به سمت سیلویی ادامه داد که کودکیاش را درآنجا گذارنده است. شروع ابتدایی قسمت اول فصل دوم سیلو، از تجمع جمعیتی خواهد بود که قصد خروج از سیلوی محل زندگی خود را دارند؛ عدهای مانع این کار هستند و میدانند که هیچ حیاتی روی سطح زمین وجود ندارد و خروج از اعماق زمین مساوی با مرگ است اما کو گوش شنوا؛ با وجود این مخالفت باز هم مردم خودشان را به روی سطح زمین میرسانند و نتیجه آن چیزی نیست جز نابودی دستهجمعی مردم سیلو. سکانس ابتدایی سریال به خوبی در مرحلهی اول یک حس ترحم و ناراحتی را درون بیننده شکوفا میکند.
علت خلق این شکوفایی هنر به نمایش درآوردن دو سکانس مرتبط با یکدیگر است، سکانس اولیه سریال را در نظر داشته باشید که فرماندهی سیلو با چه خوشحالی پرچم بهدست به سمت سطح زمین میدود، این سکانس را گوشهی ذهنتان داشته باشید و پیوست دهید به سکانسی که جولیت نزدیک سیلو مخروبه میشود، زمینی را خواهید دید که پر از جنازه است، میان انبوهی از این اجساد جنازهای را خواهید دید که افتاده بر زمین پرچم در دست دارد. با یک فلشبک به سکانس چند دقیقه قبل و بهم چسباندن این دو سکانس متوجه سرنوشت افراد درون سیلو خواهید شد. شروع ابتدایی سریال سیلو در قسمت اول فصل دوم یک شروع معقول و صحیح است اما در ادامه ماجرا اینطور نخواهد بود.
چند دقیقه ابتدایی قسمت یک سریال Silo را که کنار بگذاریم در ادامهی قسمت اول با افول شدید داستان روبهرو خواهیم شد، افولی که در فصل اول سریال هم وجود داشت. داستان سریال پس از این که جولیت به نزدیکی سیلو میرسد بهشدت کند میشود و چیزی حدود بیست دقیقه از قسمت اول سریال سایلو جولیت در زیرزمین درحال چرخیدن است. من این شروع را پسند نکردم و اصلا باب میل من نبود، تنها پوئن مثبتی که میتوانم به این بیست دقیقه بدهم، فقط مربوط به موسیقی متن سریال سیلو میشود که به خوبی آن حس تنهایی را القا میکند. برای من بیشتر شنیدن این موسیقی آرام لذت بخشتر از این بود که جولیت درحال گشتن در سیلو بود.
در پشت در چه خواهد بود؟
بیست دقیقه تاریک و ابتدایی قسمت اول سریال Silo را که کنار بگذاریم در بیست دقیقه دوم، سریال مقدار کمی روی ریتم میفتد ولی با این حال روند آن کند است و من تاکید بسیار زیادی روی آن دارم؛ پس از اینکه جولیت در سیلو، یک خودی پیدا میکند، ناگهان صدایی را از درون سیلو میشنود و دنبال آن را میگیرد، زمانی که جولیت به نزدیکی صدا میرسد، با مسیری خراب شده روبهرو میشود که نمیتواند به آن سوی دره برسد، برای همین به دنبال راهحلی برای این کار میگردد، از آنجایی که جولیت مهندس ژانتورهای سیلو بود، ساختن چیزی که بتواند به آن سوی دیوار برسد برای او کار چندان دشواری نیست. به این جمله توجه داشته باشید که پیشتر گفتم: کار چندان دشواری نیست.
در قسمت اول فصل دوم سریال سیلو برای اینکه به مخاطب ثابت شود که جولیت از پس این کار برمیآید، به گذشتهی او در همین سیلو فلشبک زده میشود و سکانسهایی را به نمایش میگذارد که جولیت درحال تعمیر اسباب بازی است یا سکانسی که از استاد خودش درحال یادگرفتن تعمیر دستگاههای مختلف است. با این نوع از نمایش دیگر برای بیننده سوال نخواهد بود که چگونه جولیت توانست این کار را انجام دهد، علت آن هم سکانسهایی خواهد بود که بیننده قبلتر آنها را تماشا کرده بود و از سطح دانش جولیت آگاه است. این حجم از توجه به ریز جزئیات برای من در فصل دوم سریال سایلو خوشایند است و خبر از این میدهد که قرار است در ادامه راه به جزئیترین مسائل هم توجه شود.
تا این لحظه بخش ابتدایی و میانی قسمت اول فصل دوم سریال Silo را بررسی کردیم، راجب بخش پایانی این قسمت باید بگویم، زمانی که جولیت صدایی را از آن طرف دره میشنود، خودش را با تلاش فروان به آن سوی دره میرساند تا منشا صدا را پیدا کند. زمانی که او علت سر صدا را پیدا میکند و متوجه میشود که تمام تلاش او بیهوده بوده است، یک حس ناامیدی شدید او را در بر میگیرد اما درست زمانی که میخواهد دوباره به آن طرف بازگردد، صدایی را از پشت در میشنود، پس از این که تلاشهای جولیت برای باز کردن در سیلو بیفایده محسوب میشود، از چشمی در متوجه حضور فردی میگردد. این دقیقا سکانس و دیالوگی است که بیننده باید در آخر اپیزود ببیند تا عطش قسمت بعدی را داشته باشد.
پس از این که مرد پشت در جولیت را میبیند او را با این جمله تهدید میکند که اگر یکبار دیگر برای باز کردن در تلاش کنی تو را خواهم کشت، این دقیقا دیالوگی است که باید سریال با آن به پایان برسد. با وجود این که سریال در قسمت اول برای من اصلا رضایتبخش نبود و همهچیز کند پیش میرفت اما من سکانس آخر قسمت اول Silo را خیلی دوست داشتم و من را مجاب به تماشای قسمت بعدی کرد. اگر در یک بند کوتاه بخواهم راجب قسمت اول فصل دوم سریال سیلو صحبت کنم، باید بگویم آنچنان دلچسب نبود و سریال خوش ریتم پیش نمیرفت، علاوه بر آن تاریکی صحنه اصلا مناسب نبود و وایب خوبی را نمیرساند. با این حال که اولین قسمت از فصل دوم سریال رضایتبخش نبود ولی امیدوارم در ادامه راه همهچیز بهتر پیش برود و یک فصل جذاب از سریال Silo را تماشا کنیم.
منبع