07 مرداد 1403 ساعت 21:07
بر اساس تناسخ روح فناناپذیر است و از یک بدن به بدن دیگری میرود تا تکامل پیدا کند. در ادامه به مهمترین افرادی خواهیم پرداخت که روح آنها در دو بدن حلول کرده بود.
با توجه به کارهایی که در زندگی کرده باشید، تناسخ میتواند یک مفهوم آرامشبخش یا عذابدهنده باشد. البته خیلی راحت میتوان ایده تناسخ را با برچسب غیرعلمی بودن یا تعلق داشتن به باورهای باستانی هندوها، بودائیها و جینیها (Jainism) رد کرد. مخصوصا که در دنیای مادیگرای کنونی حتی عده زیادی در مورد وجود روح تردید دارند؛ اما امروز میخواهیم در مورد افرادی صحبت کنیم که روح آنها در دو بدن حلول کرده است و مدارکی هم در این زمینه ارائه میدهند.
افراد عجیبی که ادعا میکنند تناسخ و حلول روح در دو بدن را تجربه کردهاند
جالب اینجاست که عده زیادی تناسخ و امکان حلول روح در دو بدن را مسخره میکنند؛ اما به نظریههای مولتیورس و وجود نسخههای متفاوت از یک فرد باور دارند. آیا نمیتوان گفت که مولتیورس عملا نسخه سکولار تناسخ است؟ البته تناسخ نیز همچون مولتیورس قابل اثبات نیست. ظاهرا پس از تناسخ اطلاعات مربوط به زندگی پیشین از بین میرود و فقط تاثیر آنها بر روح باقی میماند. همین نکته ساده نیز باعث میشود که هم تناسخ غیرقابل اثبات باشد و هم اینکه کسی نتواند آن را بهصورت ۱۰۰ درصدی رد کند؛ زیرا اطلاعات زندگی پیشین از بین رفتهاند.
چطور میتوان نشان داد که حداقل تناسخ و حلول روح در دو بدن امکان دارد؟ بسیار دیده شده یک کودکان از اسامی و مواردی را بگویند که هیچ ارتباطی با زندگی کنونی وی ندارد. در مواردی نیز دیده شده که افراد به زبانی صحبت میکنند که هرگز آن را یاد نگرفتهاند. همچنین برخی میتوانند جزئیاتی را از مرگ یک فرد بگویند که جز شاهدان اصلی کسی از آنها آگاهی ندارد. این افراد قسم میخورند که قبلا نیز زندگی کردهاند و حالا روح آنها در یک بدن جدید قرار دارد.
دوروتی ایدی، مسافری از مصر باستان
یکی از معروفترین افرادی که ظاهرا دو زندگی را تجربه کرده، دوروتی ایدی است. او در سال ۱۹۰۴ در لندن متولد شد و در سن سه سالگی از پلهها پایین افتاد. همین هم باعث شد که از نظر پزشکی فوت کند. هرچند یک ساعت بعد والدین دوروتی دیدند که او در اتاق خود در حال بازی کردن است؛ اما کسی که بازی میکرد با دختر آنها متفاوت بهنظر میرسد. لهجه دوروتی تغییر کرده بود و او فقط میگفت که میخواهد به خانه برود.
یکسال بعد خانواده دوروتی تصمیم گرفتند از موزه بریتانیا در لندن بازدید کنند. دوروتی ناگهان شروع به بوسیدن پاهای مجسمههای مصر باستان کرد. او سپس متوجه تصویری از معبد ستی یکم در مصر شد که در قرن ۱۳ پیش از میلاد ساخته شده بود. دوروتی ناگهان گریه کرد و گفت که درختها کجا هستند؟ پس باغها کجا رفتهاند؟
دوروتی در سن بیست سالگی با یک فرد مصری ازدواج کرد و نام خود را نیز به Omm Sety (مادر ستی) تغییر داد. وی مثال بارزی از حلول دو روح در بدن است. این دختر بریتانیایی ادعا کرد که روح یکی از کاهنان زن مصری بهنام Bentreshyt را در خود دارد. کسی که در سن دوازده سالگی به باکره مقدس خدای ایزیس تبدیل شده؛ اما بعدها با فرعون ستی یکم رابطه جنسی برقرار کرده است. بنتریشیت پس از اینکه متوجه شد از فرعون باردار شده، خودکشی کرد.
دوروتی هرگز در هیچ دوره مصرشناسی خاصی شرکت نکرده بود؛ اما به مترجم انجمن اکتشافات باستان شناسی مصر تبدیل شد. یکبار بازرس ویژه وزارت آثار باستانی مصر تصمیم گرفت داستان حلول دو روح در بدن را بررسی کند. بههمینخاطر از دوروتی پرسید که محل نقاشیهای معبد ستی یکم را به او بگوید. در حالیکه هیچکس پیشتر این نقاشیها را بهصورت عمومی ندیده بود. با وجود این، دوروتی دقیقا میدانست که هرکدام از نقاشیها کدام هستند.
او همچنین توانست باغهایی را که قسم میخورد در کودکی دیده است را پیدا کند. دوروتی همیشه با شگفتی و حسی خاص به اهرام مصر نگاه میکرد.
جیمز لنینگر، خلبانی از جنگ جهانی دوم
عجیب است که بسیاری از موارد حلول روح در دو بدن شامل افرادی میشود که در گذشته مرگی دردناک و سخت را تجربه کردهاند. یکی از معروفترین موارد که در اخبار علمی بسیار سر و صدا کرد به جیمز لنینگر مربوط میشود. مانند بسیاری از داستانهای مربوط به تناسخ داستان جیمز لنینگر نیز از کودکی آغاز شد. او بهشدت عاشق هواپیما بود و همه وقت خود را با آنها میگذراند. همچنین همیشه شبها کابوس آتش گرفتن هواپیما و گیر کردن در آن را میدید.
ماجرا آنقدر شدید شد که در سال ۲۰۰۵ والدین جیمز تصمیم گرفتند او را پیش یک رواندرمانگر ببرند. تلاشهای او نیز باعث شد که زندگی پیشین جیمز در پسزمینه قرار بگیرد. هرچند که سالها بعد مجددا شخصیت پیشین جیمز بازگشت. او جزئیات بسیار زیادی را در مورد زندگی بهعنوان یک خلبان آمریکایی در جنگ جهانی دوم بهیاد میآورد. او نام ناو هواپیمابری که روی آن حضور داشت، نام کامل دوستان نظامی خود و مشکلات هواپیما خود را نیز گفت.
جیمز حتی صحنه مواجهه با یک خلبان ژاپنی و سقوط هواپیمای خود را با جزئیات تعریف کرد. او گفت که در جزیره ایوو جیما در اقیانوس آرام سقوط کرده است. بررسی احتمال حلول روح در دو بدن ایجاب میکرد که صحت این اطلاعات بررسی شوند. بههمینخاطر کارشناسان اسناد تاریخی جنگ جهانی دوم را زیر ذرهبین قرار دادند. مشخص شد که تنها یک خلبان آمریکایی بهنام جیمز هاستون در ایوو جیما سقوط کرده است. او قرار بود پس از این ماموریت به خانه بازگردد.
رایان هموند، استعدادیابی از هالیوود
در مقالات حوزه پزشکی و سلامت نمیتوان پژوهش خاصی را در مورد حلول روح در دو بدن یافت؛ اما این مسئله باعث نمیشود که اخبار مربوط به افراد تناسخ یافته مورد توجه عموم قرار نگیرد. یکی از عجیبترین موارد به رایان هموند مربوط میشود. کسی که در سال ۲۰۱۵ و در سن ۱۰ سالگی به سرتیتر همه خبرها تبدیل شد. رایان قسم میخورد که یک استعدادیاب و بازیگر هالیبودی بهنام مارتی مارتین است. کسی که در سال ۱۹۶۴ فوت کرده بود.
همانند سایر موارد حلول روح در دو بدن رایان نیز از سن کم میگفت که باید به خانه برود و احساس غربت میکند. مادر رایان میگفت که او از همان کودکی همچون یک پیرمرد درمانده و غمگین رفتار میکرده و در به یاد آوردن جزئیات مشکل داشت. جالب اینجاست که وقتی رایان صحنهای از فیلم Night after Night را در تلویزیون دید، فریاد زد که آن مرد من هستم، او نسخه پیر شده من است!
طبیعتا افراد زیادی ادعاهای رایان را رد کردند. برخی میگفتند که زندگی واقعی مارتین در هالیوود مملو از ماشینهای فانتزی و هیاهو بوده است و هرکسی میتواند این موارد را حدس بزند. هرچند که رایان جزئیات عجیبی از زندگی این بازیگر هالیوودی را آشکار میکرد. مواردی که تنها افراد کمی میدانستند. بهعنوان مثال او بهخاطر میاورد که در گذشته برای دختر ۶ سالهاش یک سگ خریده؛ اما او سگ را دوست نداشته است.
همچنین او یادش میآمد که یک خدمتکار سیاهپوست داشت، با سناتور اروینگ ایوز در نقطه خاصی از نیویورک برخورد کرده بود و اجازه نمیداد کسی ماشین سبز رنگش را براند. رایان علاوه بر اینها جزئیات بسیار زیادی را از زندگی مارتین گفت که باعث شد احتمال حلول روح در دو بدن تقویت شود.
اوتارا هودار، روحی از یک فرهنگ دیگر
یکی دیگر از موارد حلول روح در دو بدن به فردی بهنام اوتارا هودار مربوط میشود. البته در این مورد فرد نهتنها خاطرات زندگی پیشین خود را بهخاطر میاورد، بلکه کاملا از شخصیت میزبان پیشین روح که شارادا نام داشت آگاه بود. همین نیز باعث شد که تحقیقات زیادی در رابطه با او انجام شود و موارد زیادی مستند گردد.
اوتارا در سال ۱۹۴۱ در یک خانواده ثروتمند هندی متولد شد. اوتارا بهزبان ماراتی صحبت میکرد و موفق شده بود تا سن ۳۰ سالگی دو مدرک کارشناسی ارشد را دریافت کند. هرچند که پس از یک دوره مریضی سخت شخصیت اوتارا تغییر کرد. او مرتب از این صحبت میکرد که باید مکانی را که به آن تعلق دارد پیدا کند. کمکم نشانههای حلول روح در دو بدن آشکار شدند؛ زیرا شادارا دیگر به زبان ماراتی صحبت نمیکرد.
در عوض او یک گویش بسیار قدیمی از زبان بنگالی را بلد بود. جالب اینجاست که پژوهشگران متوجه شدند اوتارا اطلاعات بسیار زیادی در مورد جغرافیا، آداب و رسوم، لباسها و غذاهای بنگالی دارد و نمیتواند با فناوریهای مدرن ارتباط برقرار کند. او همچنین بهیاد میآورد که شبی برای جمعآوری گل بیرون رفته و ناگهان یک مار کبری به او حمله کرده است. همین نیز سبب شده که او فوت کند.
عجیبتر از همه اینکه پژوهشگران توانستند شجرهنامه شارادار را پیدا کنند و سپس از زن هندی درخواست کردند که افراد حاضر در شجرهنامه را نام ببرند. او بهراحتی توانست تکتک افراد را معرفی کند.
حلول روح در دو بدن، مقتول سوری
پیش از بررسی آخرین مورد از حلول روح در دو بدن باید تاکید کنیم که نمونههای تناسخ فقط به این پنج مورد محدود نمیشود. در واقع تاکنون اسناد مربوط به هزاران ادعای تناسخ بررسی و جمعآوری شده است. بهعنوان مثال در آرشیو یک گروه پژوهشی در دانشگاه ویرجینیا آمریکا میتوان اسناد مربوط به بررسی ۲۵۰۰ مورد از ادعاهای تناسخ در ۵۰ سال گذشته را مشاهده کرد.
پژوهشگری بهنام Ian Stevenson نیز تاکنون ۲۰ هزار صفحه اسناد مربوط به گزارشات تناسخ را جمعآوری کرده و بهصورت یک کتاب دو جلدی در آورده است. هرچند در ادامه میخواهیم به یکی از عجیبترین مواردی که چندان مورد بررسی قرار نگرفته اشاره کنیم. این اتفاق در بلندیهای جولان و بین یک گروه قومی-مذهبی بهنام دروزیها رخ داد.
دروزیها به حلول روح در دو بدن اعتقاد دارند؛ اما بر این باور هستند که یک دروزی فقط بهصورت یک دروزی دیگر تناسخ مییابد. باوری که در سال ۲۰۲۳ تقویت شد. روزی یک کودک پیش بزرگان روستای خود رفت و گفت که در زندگی پیشین خود با ضربه تبر به سرش کشته شده است. جالب اینجاست که وی در هنگام تولد نیز یک لکه مادرزادی کشیده روی سر داشت. چیزی که در تناسخ بهعنوان نشانه درد فیزیکی در زندگی پیشین شناخته ميشود.
پسر بچه بزرگان روستارا به مکانی هدایت کرد که ادعا میکرد در آنجا کشته شده است. او سپس به فردی اشاره کرد و گفت که من همسایه تو بودم، ما با هم دعوا کردیم و سپس تو مرا با تبر کشتی! کودک دروزی سبب بزرگان روستا را بهمکانی هدایت کرد که ادعا میکرد جسد او در آنجا دفن شده است. جالب اینجاست که افراد پس از کندن زمین با یک جمجمه شکافته شده مواجه شدند. کمی بعد نیز مرد متهم شده جرم خود را پذیرفت. البته نمیتوان انکار کرد که این داستان میتواند کاملا ساختگی باشد. مثلا اینکه یک گروه قومی-مذهبی کوچک تلاش کردهاند با ساخت چنین داستانی باور و جهانبینی خود را رواج دهند.
بهطورکلی مفهوم تناسخ و حلول روح در دو بدن هنوز بهعنوان یک مفهوم جنجالی شناخته میشود. گروهی ادعا میکنند که تناسخ صرفا داستانی است که برای غلبه بر ترس انسان از مرگ ساخته شده است. همچنین این باور میتواند سبب شود که افراد راحتتر نقش خود در جامعه و سختیهای دنیایی را بپذیرند. در واقع تناسخ باعث میشود افراد همیشه امیدوار باشند که سختیهای کنونی در نهایت برای تکامل روح آنها و رسیدن به جایگاهی بالاتر است.
علاوه بر اینها عدهای باور دارند داستانهای افرادی که تناسخ را تجربه کردهاند، ساختگی و بیشتر با هدف جلب توجه است. بهباور این گروه روایتهای موجود در اینترنت بسیار اغراقشده هستند و با روایت اصلی تفاوت فاحشی دارند. همچنین دسترسی به اطلاعات ارائهشده در مورد زندگی گذشتگان چندان سخت نیست و یک گروه میتواند با هماهنگی خوب افراد زیادی را فریب دهد. با همه اینها، افراد زیادی در سرتاسر جهان وجود دارند که امیدوار هستند پس از پایان زندگی کنونی خود تناسخ را تجربه کنند.
بهنظر شما حلول روح در دو بدن و بهطورکلی مفهوم تناسخ واقعیت دارد؟
منبع