قدرتمندترین اعضای خاندان تارگرین را بشناسید – 10 شخصیت برتر

خاندان تارگرین، موسوم به خاندان اژدهاسواران، یکی از قدرتمندترین و شناخته‌شده‌ترین خانواده‌ها در دنیای خیالی «نغمه یخ و آتش» نوشته جورج آر. آر. مارتین است. این خاندان از نژاد والریایی بوده و به دلیل توانایی منحصربه‌فرد خود در کنترل اژدهایان، نقش مهمی در تاریخ وستروس ایفا کرده‌اند. کتاب منبع «آتش و خون»، بر تاریخچه سلسله تارگرین تمرکز دارد. با این تاریخ، تارگرین‌های بسیار قدرتمندی به میان می‌آیند. این جا قدرتمندترین اعضای خاندان تارگرین را معرفی می‌کنیم.

قدرتمندترین اعضای خاندان تارگرین کدام شخصیت‌ها هستند؟

تارگرین‌ها از والریا، سرزمینی باستانی و مرکز تمدن والریایی‌ها، برخاسته‌اند و پس از نابودی والریا در رویدادی که به «نابودی والریا» معروف است، به دراگون‌استون مهاجرت کرده و در آنجا مستقر شدند. اگان تارگرین، معروف به اگان فاتح، به همراه دو خواهر-همسرش، رینیس و ویسینیا، با استفاده از اژدهاهای خود به وستروس حمله کرد و بیشتر قلمروهای آن را تسخیر نمود، که این رویداد به عنوان «تسخیر اگان» شناخته می‌شود و آغازگر سلطنت تارگرین‌ها بر وستروس بود.

دوران سلطنت تارگرین‌ها پر از فراز و نشیب‌های بسیاری بود، با پادشاهانی که برخی به خاطر حکمرانی عادلانه و خردمندانه و برخی دیگر به دلیل رفتارهای بی‌رحمانه و جنون‌آمیز منفور شدند. با وجود قدرت عظیم خود، تارگرین‌ها با شورش‌ها و بحران‌های زیادی مواجه شدند، از جمله جنگ داخلی معروف به «رقص اژدهایان» که در آن اعضای خاندان برای تصاحب تاج و تخت با یکدیگر به جنگ پرداختند.

سلسله تارگرین‌ها نهایتاً با شورش رابرت باراتیون به پایان رسید، که در آن رابرت با حمایت خاندان‌های استارک، ارین و تالی، علیه شاه دیوانه، اریس دوم، شورش کرد و موفق شد او را سرنگون کند. این رویداد به پایان سلطنت تارگرین‌ها و آغاز سلطنت خاندان باراتیون بر وستروس منجر شد. اعضای بازمانده خاندان تارگرین به تبعید رفتند و برای بازپس‌گیری تاج و تخت تلاش کردند. در سریال «بازی تاج و تخت» و پیش‌درآمد آن «خاندان اژدها»، تاریخچه و داستان‌های این خاندان به شکلی دقیق‌تر و گسترده‌تر مورد بررسی قرار گرفته است.

1
رِیگار تارگرین

ریگار تارگرین، هرچند بیشتر به خاطر مرگش در برابر رابرت شناخته شده است، یکی از تأثیرگذارترین و ماهرترین اعضای خاندان تارگرین بود. برخلاف پدرش، او مهربان بود، مردم او را دوست داشتند و به طور فعال در حفظ امنیت و شادی قلمرو شرکت می‌کرد.

مهارت او در نبرد نیز شهرت زیادی کسب کرد، حتی از زبان افرادی مانند باریستان سلمی. بذرهای نابودی زمانی کاشته شد که ریگار در مسابقات هارنهال پیروز شد، جایی که او تاج گل‌ها را به لیانا استارک داد، به جای همسر خودش. هرچند او در برابر رابرت شکست خورد، اما شکست در برابر یک جنگجوی بسیار قدرتمند، شرم‌آور نیست.

2
بریندن ریورز، معروف به بلادریون

بریندن ریورز، که بیشتر طرفداران نمایش او را به عنوان کلاغ سه‌چشم می‌شناسند، همیشه یک درخت صحبت‌کننده نبود. پیش از اینکه به بلادریون معروف شود، او فرمانده شبانه‌روزی نگهبانان شب بود. تنها رهبران و جنگجویان بزرگ شایسته چنین عنوانی هستند. بریندن هر دو را به خوبی در خود داشت.

برخلاف بسیاری از خویشاوندانش، بریندن تیر و کمان را ترجیح می‌داد. تیراندازی دقیق او، هرچند غیرمعمول، به خوبی به او می‌آمد. او مردی تعریف‌شده توسط قدرت بینایی‌اش است. حالا، به عنوان بلادریون، او عملاً مانند یک خدای کهن است، و میزان واقعی قدرت بینایی‌اش هنوز یک راز باقی مانده است.

بلادریون چه نقشی در بازی تاج و تخت داشت؟

بلادریون، که در داستان‌های «بازی تاج و تخت» به عنوان کلاغ سه‌چشم شناخته می‌شود، نقشی کلیدی و رازآلود در این حماسه فانتزی دارد. او به عنوان یکی از قدیمی‌ترین و قدرتمندترین جادوگران دنیای وستروس شناخته می‌شود و با دانش عمیق و دیدگاهی که فراتر از زمان و مکان دارد، راهنمایی‌های حیاتی به شخصیت‌های اصلی می‌دهد.

بلادریون، که یک زمانی بریندن ریورز نام داشت، در گذشته‌های دور فرمانده نگهبانان شب بود و به خاطر مهارت‌هایش در تیراندازی و استراتژی‌های نظامی معروف بود. اما سرنوشت او را به سمتی هدایت کرد که به یکی از قدیمی‌ترین موجودات جادویی تبدیل شود که در زیر یک درخت ویران به سر می‌برد و از طریق رویاها و چشم‌های حیوانات، جهان را می‌بیند و بر آن نظارت دارد. او با قدرت‌های بینایی خود، که به او امکان می‌دهد اتفاقاتی را که در گذشته، حال و آینده رخ می‌دهد ببیند، به جان اسنو و دیگر شخصیت‌ها کمک می‌کند تا از تهدیدات پیش رو آگاه شوند و برای مقابله با آن‌ها آماده شوند.

در نهایت، نقش بلادریون در فاش کردن رازهای دنیای «بازی تاج و تخت» و هدایت قهرمانان داستان به سمت سرنوشت‌هایشان بسیار حیاتی است و بدون او، بسیاری از رویدادهای کلیدی داستان به وقوع نمی‌پیوستند.

3
دیمون تارگرین

گفته می‌شود که خاندان تارگرین هم مردان بزرگ و هم هیولاهای وحشتناکی را به دنیا آورده است. دیمون تارگرین افتخار دارد که هر دو باشد. او حامل شمشیر فولاد والیریایی «خواهر تاریک» است، همان شمشیری که ویسنیا تارگرین به دست می‌گرفت. او یک جنگجوی اشرافی است که نفوذ نظامی بسیار بزرگی دارد.

دیمون کسی بود که اولین (و تا به امروز بزرگترین) فرمانده‌ی لژیون نگهبانان شهر پایتخت در تاریخ ثبت شده شد. او یک جنگجوی بسیار سرسخت است، با وجود ظاهر اشرافی‌اش. او همچنین برای سواری کاراکس، یکی از ترسناک‌ترین اژدهایان از زمان بالریون ترسناک شناخته شده است.

4
مائکار تارگرین

مائکار تارگرین به مهارت نظامی خود افتخار می‌کرد، چه به نیکی و چه به بدی. هرچند که میان خواهر و برادرانش محبوبیت چندانی نداشت، اما کسی نمی‌توانست مهارت جنگی او را انکار کند. او به عنوان یکی از قدرتمندترین اعضای خاندان تارگرین، سندانی بود در برابر چکش پادشاه بائلور. مائکار شمشیر به دست نمی‌گرفت، بلکه با گرز بزرگی که دشمنانش را له می‌کرد، می‌جنگید.

او به اندازه‌ای خطرناک بود که برخلاف پدر، پسر، برادر و نوه‌اش، هرگز با شورش کامل بلک‌فایر مواجه نشد. او با صلح نسبی شگفت‌انگیزی حکومت کرد. انضباط نظامی و قدرت او او را به یک فرمانده خط مقدم عالی تبدیل کرد. با این حال، مانند استنیس، اغلب در مقایسه با برادران جذاب‌تر خود، کمتر مورد توجه قرار می‌گرفت.

5
آگور ریورز

آگور ریورز یکی از «نامشروعان بزرگ» آگون چهارم بود و از جمله سرسخت‌ترین جنگجویان شورش بلکفایر به شمار می‌رفت. او اغلب با بلادریون همراه شده و در واقع سبک جنگی او را منعکس می‌کرد. بلادریون استراتژیک، پنهان‌کار و از فاصله حمله می‌کرد. آگور پرتلاش، نابغه‌ای در استفاده از سلاح‌های نزدیک‌به‌بدن بود و در تاکتیک‌های ابتکاری مهارت داشت.

زمانی که خود را در طرفین مقابل یافتند، آگور بود که پس از کشتن دیمون بلکفایر، چشم بلادریون را کور کرد. همانطور که شورش بلکفایر در حال افول بود، او به شهر آزاد تایروش گریخت، جایی که شرکت طلایی را پیدا کرد. این ارتش مزدوران به زودی به یکی از مشهورترین و ترسناک‌ترین شرکت‌های مزدوری در تاریخ وستروس تبدیل شد.

6
مائگور ستمگر

مائگور ستمگر به خوبی شایسته این صفت است. او بدون شک نفرت‌انگیزترین پادشاه تارگرینی است که تا به حال زیسته است. حتی در دوران حاضر ASOIAF، نام او همچون نفرینی به کار می‌رود. او مسئول سرکوب شورش نظامیان ایمانی بود و این کار را با خونریزی فراوانی انجام داد.

مائگور ستمگر تنها نواده ویسنیا تارگرین بود که بر تخت نشست. اگرچه او مهارت‌های رزمی او را به ارث برد، هرگز عدالت‌خواهی یا حتی ظاهری از سلامت عقل او را به ارث نبرد. او زندگی‌اش را در خشونت گذراند و برخلاف بسیاری از پادشاهان تارگرین، بر اساس شرایط خودش مرد، بر تخت آهنین با تمام دشمنانش زیر پایش.

7
ویسنیا تارگرین

ویسنیا تارگرین مشاور ارشد نظامی آگون اول بود و بارها شایستگی خود را برای این عنوان ثابت کرد. او بر دوش اژدهای وهاگار سوار شد و نخستین کسی بود که شمشیر افسانه‌ای دارک سیستر را به دست گرفت. ویسنیا مبارزی بی‌رحم و عمل‌گرا بود، به همان اندازه که ممکن بود از جلو به دشمن حمله کند، از سایه‌ها به آنها کمین می‌کرد.

با وجود جنسیت‌زدگی فراگیر در وستروس، ویسنیا همچنان با اثبات مهارت خود در نبرد، از پس تعصبات برآمد. در واقع، ویسنیا کینگزگارد را ایجاد کرد، نهادی که بیشترین جنگجویان بزرگی که وستروس تا به حال دیده بود را در خود جای داده بود. او همچنین مسئول بسیاری از دغدغه‌های حکومتی تحت فرمانروایی آگون بود.

8
دیمون بلکفایر

دیمون بلکفایر اولین و بزرگترین ادعاکنندگان خاندان بلکفایر بود. نام او از شمشیر اجدادی که در دست داشت، بلکفایر، همان شمشیری که ایگون اول در فتح وستروس به کار برده بود، گرفته شده است. او بلندقامت، نیرومند و بی‌نهایت خوش‌سیما بود و جز نام، تارگرین بود.

مهارت او در جنگیدن به قدری بود که شمشیر بلکفایر در سن دوازده سالگی، زمانی که تنها یک اسکوایر بود، به او داده شد. در میدان نبرد، او تجسم خود جنگجو بود. در نبرد مستقیم تقریباً شکست‌ناپذیر بود. او تنها به خاطر افتخارش شکست خورد، زمانی که پس از شکست دادن گوین کوبری در جنگ، به او کمک کرد. اگر او فقط به پیش می‌تاخت، بلادریون فرصت نمی‌کرد که با بارانی از تیرها او را از پا درآورد.

9
ایمون تارگرین، شوالیه اژدها

ایمون تارگرین، شوالیه اژدها، توسط بسیاری به عنوان شایسته‌ترین شوالیه‌ای که تا به حال زندگی کرده است، شناخته می‌شود. برخلاف بیشتر تارگرین‌ها که ترجیح می‌دهند شاهزاده یا پادشاه باشند، ایمون تصمیم گرفت تا به عضویت کینگزگارد درآید. به زودی، او به درجه فرمانده لرد ارتقاء یافت و محبوبیتی بسیار بیشتر از پادشاهی که خدمت می‌کرد داشت.

در بسیاری از جهات، ایمون تارگرین همه چیزی است که جیمی لنیستر آرزویش را داشت. هرچند هر دو شمشیرزنان بزرگی بودند که خانواده‌های خود را دوست داشتند، جیمی توسط همه اطرافیانش منفور است. این موضوع بسیار گویا است وقتی مبارزانی مانند باریستان سلمی و بدبینانی مانند واریس موافقت می‌کنند که ایمون شریف‌ترین تارگرینی بوده است که تا به حال زندگی کرده است.

10
آیگون فاتح

آیگون فاتح، نخستین و قدرتمندترین اعضای خاندان تارگرین است که به وستروس آمدند. او با دو خواهر-همسر خود، با یک ارتش کوچک و سه اژدها، سرزمین را فتح کرد. آیگون شاید مبارزی نبود مانند نواده‌اش ایمون، اما با این حال، با بودن الگویی از آنچه باید یک پادشاه در وستروس باشد، جبران کرد.

تمام پادشاهان پس از آیگون تلاش کردند تا از نمونه او پیروی کنند. یک رهبر خط مقدم که در نبرد بی‌رحم اما در حکومت عادل بود. اگرچه او ابتدا صلح را پیشنهاد می‌کرد، اما این کار را به دلیل امنیتی که بالریون شوم سیاه به او می‌داد، انجام می‌داد. اژدهایی به این بزرگی که سایه‌اش در پرواز، تمام شهرها را می‌پوشاند. در پایان روز، آیگون اول تمام دلیل وجود سلسله تارگرین است.

قدرتمندترین اعضای خاندان تارگرین

این‌ها 10 شخصیت از خاندان تارگرین بودند که به ترتیب تاثیرگذاری و قدرتی که دارند مرتب کرده‌ایم. اگر می‌خواهید بیشتر با خاندان اژدها آشنا شوید، شجره نامه خاندان تارگرین را در گیم‌نیوز بخوانید.




منبع

درباره ی ماکان نیوز

مطلب پیشنهادی

پیشگویی» چگونه به فیلم‌های این فرنچایز ارتباط پیدا می‌کند؟ • دیجی‌کالا مگ

هیچ فرنچایز علمی-تخیلی تازه‌ای که طی ده سال گذشته شروع شده باشد، نمی‌تواند به پای …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به سايت خوش آمديد !


براي مشاهده مطلب اينجا را کليک کنيد