طرفداران فیلم های ساخته شده توسط اندری تارکوفسکی چه بازی هایی را باید تجربه کنند؟

وقتی به بازی های ویدئویی فکر می‌کنید، اولین تصاویری که اغلب به ذهنتان خطور می‌کند ممکن است اکشن سریع، گرافیک رنگارنگ و گیم پلی جذاب و گاهی رقابتی باشد. اما گوشه‌ای آرام‌تر و ساده‌تر از دنیای بازی وجود دارد که توسعه‌دهندگان تجربیاتی را ایجاد می‌کنند که چیزی کاملاً متفاوت از انتظاراتتان را تداعی می‌کند. کاوش‌های متفکرانه و آهسته‌ای در انسانیت، محیط‌ها و زندگی انسان‌ها، هدف این دست بازی ها است. این موضوع شباهت زیادی با سینمای فیلمساز معروف روسی، آندری تارکوفسکی دارد. به همین دلیل است که قصد داریم تا تعدادی از بهترین و جذاب‌ترین بازی های شبیه فیلم آندری تارکوفسکی را بررسی کنیم.

سفری شاعرانه در بازی های شبیه فیلم آندری تارکوفسکی

آندری تارکوفسکی، کارگردان شوروی-روسی است که به خاطر فیلم‌های آرامش بخش و از نظر بصری خیره‌کننده‌اش مانند استاکر، سولاریس و آینه شهرت دارد. آثار تارکوفسکی به خاطر سرعت آهسته عمدی، فیلم‌برداری رؤیایی و مضامین عمیق وجودی‌اش مشهور است. او بینندگانش را دعوت می‌کند که در سکوتی متفکرانه بنشینند، در مناظر سورئال پرسه بزنند و ماهیت واقعیت، حافظه و معنویت را زیر سؤال ببرند. تأثیر تارکوفسکی بسیار فراتر از سینما است و سبک او همه چیز را از ادبیات گرفته تا موسیقی و حتی بازی ها را شکل می‌دهد. آرامش معنوی آثار این کارگردان، بازی سازان زیادی را تحت تأثیر قرار داده است.

در این مقاله، بازی هایی را بررسی می‌کنیم که انگار متعلق به دنیای تارکوفسکی هستند. اینها آثاری هستند که جو را بر اکشن، تفکر را بر تصمیم‌گیری سریع و حس رمز و راز را به روایت ساده ترجیح می‌دهند. هر عنوانی که در لیست بازی های شبیه فیلم آندری تارکوفسکی مورد بحث قرار بگیرد، به دلیل شباهت موضوعی و سبکی با آثار تارکوفسکی، با تأکید بر حال و هوا، عمق فلسفی و محیطی غوطه ور انتخاب شده است. چه از طرفداران قدیمی تارکوفسکی باشید و چه در فیلم‌های او تازه وارد باشید، این بازی ها تجربه‌ای را ارائه می‌دهند که منعکس کننده دیدگاه منحصر به فرد کارگردان است و شما را تشویق می‌کند تا آن‌ها را کشف کنید.

16) The Witness

The Witness یک بازی پازل اول شخص است که توسط Jonathan Blow ساخته شده که بازیکنان را در جزیره‌ای مرموز قرار می‌دهد که پر از پازل‌های محیطی با طراحی پیچیده است. دنیای بازی به زیبایی طراحی شده و آرام و ساکت است و حس عمیقی از درون نگری را بازتاب می‌دهد. بازیکنان به تنهایی در این منظره متروک، تنها با صداهای دوردست طبیعت، درختان خش‌خش، و آب روان برای همراهی سفرشان، سرگردان می‌شوند. هیچ خط داستانی یا دیالوگی آشکاری وجود ندارد؛ در عوض، بازیکنان تشویق می‌شوند تا با محیط تعامل داشته باشند و سرنخ‌هایی را با هم ترکیب کنند که بر موضوعات دانش و روشنگری تأثیر می‌گذارد.

فیلم‌های تارکوفسکی، به‌ویژه Nostalgia و Stalker، روشی مشابه برای استفاده از فضا و سکوت برای برانگیختن یک تجربه استفاده می‌کنند. Stalker مضامین هدف انسان بودن را از طریق سفر به منطقه خاصی بررسی می‌کند. این مکان که واقعیت در آن متفاوت است، دقیقاً شبیه جزیره در The Witness بوده که فضایی منزوی دارد و هم واقعی و هم ماورایی به نظر می‌رسد. در Nostalgia، استفاده صبورانه تارکوفسکی از نماهای طولانی و آرامش بخش، بازتابی از تجربه بازیکن در The Witness است که مشاهده الگوهای پنهان را آشکار می‌کنند. چالش‌های بازی همچنین منعکس کننده اعتقاد تارکوفسکی به یک سفر طولانی است.

15) Shadow of the Colossus

Shadow of the Colossus، یک بازی اکشن و ماجراجویی پیشگامانه از Team Ico است. این بازی مرد جوانی به نام Wander را دنبال می‌کند که به سرزمینی ممنوعه می‌رود تا دختری به نام Mono را با شکست دادن شانزده غول بزرگ زنده کند. در حالی که در نگاه اول ممکن است این یک سفر قهرمان سنتی به نظر برسد، شکل گرفتن داستان بازی به هیچ وجه معمولی نیست. بازی در دنیایی وسیع و آرام، با دیالوگ و موسیقی کم می‌گذرد که هر رویارویی با دشمنان وزنی غم انگیز دارد. بازیکنان در حین گشت و گذار در مناظر متروک و با موجوداتی روبرو می‌شوند که نه فقط دشمن، بلکه نگهبانی باستانی هستند و عظمتی خیره کننده دارند.

این بازی بازتاب فیلم Andrei Rublev تارکوفسکی است. این فیلمی بوده که شخصیت اصلی، نقاش نمادهای روسی قرن پانزدهمی را دنبال می‌کند. این شخصیت با مسائل مربوط به ایمان، خلاقیت و رنج در میان خشونت و از دست دادن دست و پنجه نرم می‌کند. سنگینی سفر Wander که نیاز شدید به زنده کردن دوستش را دنبال می‌کند، منعکس کننده مبارزه درونی Rublev با هدف و رستگاری است. به همین ترتیب، آخرین فیلم تارکوفسکی، The Sacrifice، موضوع فداکاری شخصی به خاطر شخص دیگری را بررسی می‌کند. این مفهوم زیربنای کل مأموریت Wander است که یکی از بازی های شبیه فیلم آندری تارکوفسکی را شکل می‌دهد.

14) Gorogoa

Gorogoa یک بازی پازل خیره کننده است که توسط جیسون رابرتز ساخته شده و به دلیل مکانیک‌های گیم پلی خلاقانه و داستان گویی سورئال و لایه‌ای شناخته شده است. بازی در مجموعه‌ای از پانل‌ها اجرا می‌شود که بازیکنان می‌توانند تصاویر را بزرگ‌نمایی کنند، مرتب کنند و آن‌ها را ترکیب کنند تا ارتباطات بین عناصر به ظاهر متفاوت را آشکار کنند. این رویکرد داستان سرایی بصری عمیقاً آرامش بخش بوده و با روایتی که مضامین حافظه، غم و معنویت را لمس می‌کند شکل می‌گیرد. سبک هنری بسیار زیبا است و گیم پلی بازی بازیکنان را دعوت می‌کند تا با جزئیات هر تصویر درگیر شوند و یک پیشرفت غیرخطی و تقریباً رؤیایی کسب کند.

فیلم The Mirror تارکوفسکی که بخش‌هایی از حافظه و زندگی وی را بررسی می‌کند، به شدت با Gorogoa شباهت دارد. Gorogoa بسیار شبیه به تأملات زندگی‌نامه‌ای تارکوفسکی درباره دوران کودکی و خانواده‌اش، داستانی را ارائه می‌کند که شبیه سفری در گذر زمان و تأثیر طولانی اتفاقات گذشته است. پانل‌ها در Gorogoa به‌عنوان خاطرات عمل می‌کنند که پس از تنظیم مجدد، داستانی منسجم را روایت می‌کنند. این موضوع شبیه به سبک روایی تکه تکه‌شده The Mirror بوده که در آن بخش‌هایی از گذشته حقایقی را درباره زمان حال آشکار می‌کند. پس با یکی از بهترین بازی های شبیه فیلم آندری تارکوفسکی طرف هستیم.

13) Outer Wilds

Outer Wilds یک بازی اکتشافی تحسین شده بوده که توسط Mobius Digital ساخته شده است. این بازی بازیکنان را در یک منظومه شمسی بی پایان قرار می‌دهد. در این مکان، بازیکنان به عنوان یک فضانورد بیگانه بازی می‌کنند که با کاوش در سیارات مختلف به دنبال پاسخی در مورد تمدن دیرینه‌ای می‌گردد. هر سفر تنها 22 دقیقه طول می‌کشد تا خورشید به ابرنواختر تبدیل شود. این اتفاق تمام پیشرفت‌ها را مجدد تنظیم می‌کند و حلقه زمانی از نو آغاز خواهد شد. این چیدمان بر کنجکاوی، تأمل و اجتناب ناپذیر بودن گذر زمان تأکید می‌کند و کاوش را به یک تجربه درون گرا تبدیل می‌کند. فضا و زمان نقش مهمی در داستان بازی دارند.

ایده‌های فلسفی و وجودی Outer Wilds با فیلم‌های Solaris و Stalker تارکوفسکی مقایسه می‌شود. Solaris که بر رویارویی یک دانشمند با سیاره‌ای متمرکز است که می‌تواند خاطرات و حسرت‌های او را به واقعیت تبدیل کند، به‌ویژه با مضامین کشف، حافظه و تأمل شخصی Outer Wilds همخوانی دارد. مانند شخصیت‌های Solaris، بازیکنان در Outer Wilds توسط کنجکاوی سیری ناپذیر هدایت می‌شوند؛ اما هر کاوش، آنها را با اسرار و سؤالات بی پاسخ بیشتری روبرو می‌کند. مکانیک حلقه در Outer Wilds اعتقاد تارکوفسکی به زمان چرخه‌ای و اهمیت دیدگاه شخصی را تقویت می‌کند و شباهت زیادی با این بازی ایجاد کرده است.

12) What Remains of Edith Finch

What Remains of Edith Finch یک بازی اکتشافی مبتنی بر روایت است که توسط Giant Sparrow ساخته شده است و حول محور Edith Finch می‌چرخد. این کاراکتر در حالی که از خانه اجدادی خود بازدید می‌کند، از سرنوشت غم انگیز اعضای خانواده خود مطلع می‌شود. داستان هر یک از اعضای خانواده به صورت مستقل آشکار می‌شود و بازیکن را در سناریوهای منحصر به فرد و اغلب سورئال که منعکس کننده دنیای درونی شخصیت‌ها هستند غوطه ور می‌کند. این بازی به بررسی مضامین مرگ، میراث و وزن تاریخ خانوادگی می‌پردازد و به بازیکنان این امکان را می‌دهد تا هر داستان را به عنوان برشی از خاطره خانواده تجربه کنند.

فیلم The Mirror تارکوفسکی به‌ویژه در کاوش در حافظه، هویت و پیوندهای خانوادگی به‌عنوان الهام بخش مستقیم به مضامین بازی عمل می‌کند. The Mirror شخصی‌ترین اثر تارکوفسکی است که در آن خاطرات و تاریخچه خانوادگی قهرمان داستان در ساختاری غیرخطی و تقریباً شاعرانه ارائه شده است. به طور مشابه، در بازی، داستان‌های خانواده را به شیوه‌ای تکه‌تکه و در عین حال منسجم تجربه می‌کنیم و دیدگاه‌ها و احساسات مختلف را در کنار هم می‌بینیم. همان‌طور که تارکوفسکی از یادگارهای خانوادگی و خاطرات کودکی برای ساختن روایتی انعکاسی در The Mirror استفاده کرده، بازی نیز فضایی مشترک به ما ارائه می‌کند.

11) Journey

Journey یک بازی آرامش بخش و خیره کننده از Thatgamecompany است که یک مسافر بی نام را در یک بیابان وسیع به سمت یک قله کوه دوردست دنبال می‌کند. این یک تجربه مینیمالیستی است که به جای دیالوگ، بر داستان سرایی بصری، موسیقی و نشانه‌های محیطی تکیه دارد. بازیکنان در طول مسیر با دیگران روبرو می‌شوند، اما ارتباط به زنگ‌های موسیقی محدود می‌شود و حس بی‌نظیری از همراهی بدون کلام را تقویت می‌کند. مضامین انزوا، استقامت و تعالی در Journey وجود دارد و بازیکنان را تشویق می‌کند تا معانی را در دنیای آرام و متفکر بازی تفسیر کنند. این یکی از بهترین بازی های شبیه فیلم آندری تارکوفسکی است.

فیلم Nostalgia تارکوفسکی به خوبی لحظات احساسی و جذابیت Journey را منعکس می‌کند. در Nostalgia، شاعری روسی در ایتالیا سفر می‌کند و با احساس تبعید و غربت دست و پنجه نرم می‌کند و در عین حال در جستجوی معنی زندگی است. این سفر آهسته، متفکرانه و پر از نماهای طولانی از مناظر خالی است و منعکس کننده روشی است که Journey حس وسعت و تنهایی را در محیط بیابانی خود برمی انگیزد. هم Journey و هم Nostalgia اشتیاق انسان برای ارتباط و کشف را در دنیایی که اغلب احساس بی تفاوتی دارد بررسی می‌کنند و بینندگان (و بازیکنان) را دعوت می‌کنند تا در مورد سفرهای درونی زندگی خود فکر کنند.

10) Antichamber

Antichamber یک بازی پازل اول شخص است که توسط الکساندر بروس ساخته شده و به خاطر محیط ذهنی و سورئال خود که قوانین معمول فیزیک و منطق فضایی را به چالش می‌کشد، شهرت دارد. بازی بازیکنان را وارد دنیایی شبیه آثار هنری موریس اشر می‌کند که در آن دیوارها جابه‌جا می‌شوند، راهروها به مکان‌های غیرمنتظره منتهی می‌شوند و حل کردن هر پازل به تفکر خلاق و توانایی کنار گذاشتن منطق نیاز دارد. این محیط یک تجربه گیج کننده و در عین حال خلاقانه ایجاد می‌کند. بازیکنان باید در ساختار غیر قابل پیش بینی جهان این بازی حرکت کنند و برای پیشرفت به خارج از استدلال و منطق سنتی وابسته خواهند بود.

فیلم The Mirror تارکوفسکی دارای روایتی تکه‌تکه شده و رؤیایی مانند Antichamber است. در این فیلم تمایز بین واقعیت و حافظه مبهم است و به بیننده اجازه می‌دهد درک درون‌گرایانه و غیرخطی از زمان و حافظه را تجربه کند. همان‌طور که تارکوفسکی خاطرات، رؤیاها و تأملات را در یک داستان منسجم می‌پیوندد، Antichamber بازیکنان را به چالش می‌کشد تا با شکستن فرضیات معمول خود درباره واقعیت، دنیای انتزاعی خود را کنار هم بچینند. هم فیلم و هم بازی به صبر و درون نگری نیاز دارند تا ساختار به ظاهر آشفته و غیرخطی را درک کنید و از شرکت کنندگان بخواهند که به فراتر از سطح نگاه کنند تا معانی پنهان را بیابند.

9) Dear Esther

Dear Esther یکی از اولین نمونه‌های شبیه ساز راه رفتن بوده که توسط The Chinese Room ساخته شده است. بازی در جزیره‌ای متروک و بی‌نام در Hebrides اتفاق می‌افتد و بازیکنان دیدگاه یک راوی را بر عهده می‌گیرند که خاطرات تکه‌تکه شده و تفکرات شاعرانه‌ای درباره یک عزیز از دست رفته را بازگو می‌کند. با حداقل مکانیزم گیم پلی و تمرکز روی اکتشاف، Dear Esther بازیکنان را در یک حالت تقریباً رؤیایی قرار می‌دهد که هر عنصر محیط مانند آب و هوا، صخره‌ها، غارها، و خرابه‌ها، مملو از نمادگرایی است. نتیجه یک تجربه عمیق جوی بوده که با تمرکز بر موضوعات از دست دادن، حافظه و فلسفه همراه است.

Stalker تارکوفسکی به شدت با Dear Esther هماهنگ است. هر دو اثر مناظر سورئال و منزوی را خلق می‌کنند که به عنوان استعاره‌ای برای حالات عاطفی شخصیت‌ها عمل می‌کند. در Stalker، دنیا منطقه‌ای اسرارآمیز و خطرناک است که اعماق پنهان روان کاشفانش را آشکار می‌کند؛ این دقیقاً شبیه جزیره در Dear Esther است که به عنوان نوعی فضای روان‌شناختی عمل کرده که غم و اندوه و اشتیاق راوی را منعکس می‌کند. خود محیط به یک شرکت کننده فعال در داستان تبدیل می‌شود و باور تارکوفسکی به سینما را به عنوان رسانه‌ای برای کشف ایده‌های پیچیده فلسفی با کمک تصاویر و اتمسفر به جای روایت متعارف تجسم می‌بخشد.

8) The Longing

The Longing یک بازی تجربی و متفاوت بوده که توسط استودیو Seufz ساخته شده است و بازیکنان را در کنترل The Shade قرار می‌دهد. این شخصیت، موجودی کوچک و تنها است که به مدت 400 روز در زیر زمین منتظر می‌ماند تا پادشاهش بیدار شود. بازی در زمان واقعی گسترش می‌یابد؛ این به این معنی است که بازیکنان تشویق می‌شوند به صورت دوره‌ای آن را بررسی کنند. اگرچه بازیکنان می‌توانند در سیستم غار وسیع کاوش کنند، کتاب بخوانند، نقاشی بکشند یا به سادگی بنشینند و منتظر بمانند. با حداقل گیم پلی و فضای مالیخولیایی، The Longing در نهایت درباره صبر، تنهایی و گذر زمان بوده و مشابه سینمای تارکوفسکی است.

The Sacrifice تارکوفسکی شباهت‌های موضوعی و عاطفی با The Longing دارد. در The Sacrifice، تارکوفسکی فداکاری، ایمان و شکنندگی هستی را از طریق داستان مردی که برای جلوگیری از فاجعه هسته‌ای خود را قربانی کرده، بررسی می‌کند. هر دو اثر با مضامین انتظار و فداکاری در دنیایی دست و پنجه نرم می‌کنند که به نظر می‌رسد نسبت به خواسته‌های انسان، بی تفاوت است. The Longing بازیکنان را تشویق می‌کند تا با محدودیت‌های صبر خود روبرو شوند و گذر زمان آهسته را در حالی که منتظر پاداشی خفته هستند، تجربه کنند. پس بدون شک با یکی از بهترین و جذاب‌ترین بازی های شبیه فیلم آندری تارکوفسکی طرف هستیم.

7) S.T.A.L.K.E.R.: Shadow of Chernobyl

S.T.A.L.K.E.R.: Shadow of Chernobyl یک بازی شوتر اول شخص با عناصر ترس و بقا است که در منطقه محرومیت تحت فاجعه هسته‌ای اطراف نیروگاه چرنوبیل قرار دارد. بازیکنان نقش یک استاکر را بر عهده می‌گیرند. وی یک دزد بوده که به دنبال ابزار ارزشمند به منطقه می‌رود و در یک منظره خصمانه و متروک پر از موجودات جهش‌یافته و ناهنجاری‌های غیر قابل توضیح حرکت می‌کند. فضای بازی وهم‌آور و سرکوب‌کننده بوده و غرق در تنش و رمز و راز است و هر سفر به منطقه مانند فرود به دنیایی سورئال و غیر قابل پیش‌بینی است. بازی S.T.A.L.K.E.R با الهام مستقیم از فیلم Stalker تارکوفسکی ساخته شده است.

این بازی کاوش فیلم درباره ترس درونی و ابهام اخلاقی در فضایی نابخشودنی و مرموز را تکرار می‌کند. در S.T.A.L.K.E.R.، منطقه هم فریبنده و هم کشنده است و منعکس کننده قلمرویی است که در آن جاه طلبی انسان با نیروهای غیر قابل کنترل روبرو می‌شود. این بازی رویکرد تارکوفسکی را برای ایجاد فضایی آرام از ترس و زیبایی، با استفاده از دنیایی خطرناک به عنوان یک شخصیت نشان می‌دهد. هم بازی و هم فیلم چیزهای زیادی را برای تفسیر می‌گذارند و بازیکنان و بینندگان اغلب ماهیت واقعیت، جاه‌طلبی و هدف را زیر سؤال می‌برند. در هر دو، زیبایی تحسین برانگیز منطقه و اتفاقات غیر قابل توضیح، کاملاً نمادین هستند.

6) The Vanishing of Ethan Carter

The Vanishing of Ethan Carter یک بازی معمایی اول شخص بوده که توسط The Astronauts ساخته شده است. بازی پل پروسپرو، یک محقق ماورا طبیعی را دنبال می‌کند که در یک منطقه روستایی بسیار زیبا اما متروک به دنبال پسر جوانی به نام ایتان می‌گردد. در حین کاوش، بازیکنان با عناصر ماورا طبیعی روبرو می‌شوند و از توانایی منحصر به فرد پروسپرو برای کنار هم قرار دادن رویدادهای گذشته استفاده می‌کنند. داستان این بازی بین واقعیت و رؤیاهای سورئال آمیخته می‌شود و بازیکنان را به چالش می‌کشد تا آنچه را که برای ایتان و خانواده‌اش اتفاق افتاده در منظره‌ای که به شدت ناراحت کننده و نفس گیر است، کشف کنند.

دوگانگی واقعیت و ماورا طبیعی در این بازی، بازتاب فیلم Solaris تارکوفسکی است که شخصیت‌ها با تصورات عزیزان از دست رفته در یک سیاره بیگانه حساس دست و پنجه نرم می‌کنند که خاطرات و احساسات را نشان می‌دهد. The Vanishing of Ethan Carter و Solaris هر دو به بررسی ارتباط بین حافظه، واقعیت و ناخودآگاه می‌پردازند و قهرمانان خود را به فضاهایی هدایت می‌کنند که مرز بین روایت روان‌شناختی و مداخله فراطبیعی را محو می‌کند. در فیلم، سیاره مانند یک آینه عمل می‌کند و عمیق‌ترین ترس‌ها و پشیمانی‌ها را به بازدیدکنندگان نشان می‌دهد که دقیقاً مانند عناصر فراطبیعی در بازی و اتفاقات پیچیده درون آن است.

5) Inside

Inside که توسط Playdead توسعه داده شده، یک پلتفرمر پازل است که بازیکنان را در دنیایی تاریک و دیستوپیایی غوطه ور می‌کند. بازیکنان پسری بی نام را کنترل می‌کنند که در یک محیط ظالمانه پر از آزمایش‌های عجیب و غریب و تصاویری ترسناک حرکت می‌کند. بازی هیچ دیالوگی ندارد و برای انتقال روایت خود کاملاً بر داستان‌سرایی محیطی و نشانه‌های بصری تکیه می‌کند و چیزهای زیادی را به تفسیر بازیکن واگذار می‌کند. مضامین کنترل، سرکوب و مبارزه برای فردیت عمیقاً طنین انداز می‌شود و فضایی را ایجاد می‌کند که هم مرموز و هم ناراحت کننده است. این یکی از بهترین بازی های شبیه فیلم آندری تارکوفسکی است.

Stalker و The Sacrifice تارکوفسکی هر دو حس وجود اتفاقات تاریک را به اشتراک می‌گذارند. در Stalker، سفر به منطقه شامل پیمایش در منظره‌ای است که خطرناک و اسرارآمیز است و فضای مخاطره‌آمیز و مخفیانه Inside را منعکس می‌کند. هر دو اثر حسی از ترس وجودی را منتقل می‌کنند که شخصیت‌ها با نیروهایی فراتر از درک خود مواجه می‌شوند و برای حفظ انسانیت خود در شرایط ظالمانه مبارزه می‌کنند. شخصیت Inside در محیط‌هایی حرکت می‌کند که احساس سردی و کنترل می‌کنند که بازتاب زیبای Stalker از دنیایی است که امنیت و معنی آن دائماً زیر سؤال است. این آثار همچنین در دیالوگ‌ها مینیمال هستند.

4) Kentucky Route Zero

Kentucky Route Zero یک بازی ماجراجویی کلیک و اشاره بوده که توسط Cardboard Computer ساخته شده است. بازی راننده کامیونی را دنبال می‌کند که تلاش می‌کند عتیقه‌ای را به مکانی مرموز در امتداد مسیر سورئال و معمایی Route Zero برساند. این بازی به خاطر روایت رؤیایی خود شناخته شده است و در داستانی که به بررسی موضوعات بدهی، حافظه و از دست دادن می‌پردازد، اتفاقات دنیوی را با پدیده‌های ماورا طبیعی ترکیب می‌کند. داستان سرایی دیالوگ محور و جلوه‌های بصری مینیمالیستی و جوی آن تجربه‌ای سورئال و در عین حال صمیمی را ایجاد می‌کند که فضایی را برای تفسیر شخصی باز می‌گذارد.

Stalker و The Mirror تارکوفسکی هر دو ویژگی‌های سورئال و متفکرانه موجود در Kentucky Route Zero را بازتاب می‌دهند. در Stalker، سفر به منطقه اسرارآمیز شخصیت‌ها را به رویارویی با تردیدها، خواسته‌ها و ترس‌های خود سوق می‌دهد، درست همان‌طور که سفر راننده در جاده‌های اسرارآمیز کنتاکی به کاوش در پشیمانی‌های او و مبارزات کسانی که با آن‌ها برخورد می‌کند تبدیل می‌شود. تأکید بازی بر سؤالات وجودی و ماهیت سرنوشت به شدت با مضامین Stalker طنین انداز می‌شود و هر جاده و رویارویی را به بازتابی در مورد مبارزه و آرمان انسان تبدیل می‌کند. تجربه این بازی متفاوت و مینیمال را از دست ندهید.

3) Soma

Soma که توسط Frictional Games ساخته شده، یک بازی ترسناک روان‌شناختی است که در یک مرکز تحقیقاتی زیر آب اتفاق می‌افتد که در آن مرزهای بین انسانیت، آگاهی و زندگی مصنوعی آزمایش می‌شود. بازیکنان سایمون را کنترل می‌کنند که در مرکز از خواب بیدار می‌شود و متوجه می‌شود که مشکلی وحشتناک پیش آمده است. در حین کاوش، سایمون با موجودات عجیبی روبرو می‌شود و از معضلات اخلاقی و فلسفی انتقال آگاهی، زندگی پس از مرگ و از دست دادن هویت مطلع می‌شود. بازی Soma به پرسش‌هایی درباره روح، ذهن، و معنای انسان بودن می‌پردازد و وحشت را نه تنها بیرونی بلکه عمیقاً درون‌گرا تصور می‌کند.

Solaris و Stalker تارکوفسکی به شدت با فضا و مضامین Soma طنین انداز می‌شوند. در Solaris، سیاره ترس‌ها و پشیمانی‌های ناخودآگاه کسانی را که از آن بازدید می‌کنند، نشان می‌دهد و باعث می‌شود شخصیت‌ها با جنبه‌های حل‌نشده‌ای از خود مواجه شوند. این کاوش روان‌شناختی زندگی درونی بشریت مستقیم در Soma تکرار می‌شود که بازیکنان مجبور می‌شوند درک خود از هویت و آگاهی را زیر سؤال ببرند، زیرا سایمون با کپی‌هایی از خود و دیگرانی که معتقدند زنده هستند روبرو می‌شود. مانند Solaris، بازی Soma وحشت را نه به عنوان یک هیولا برای مبارزه، بلکه به عنوان یک چالش اساسی برای احساسان شما معرفی می‌کند.

2) Death Stranding

Death Stranding به کارگردانی هیدئو کوجیما، یک بازی اکشن جهان باز منحصربه‌فرد است که در ایالات متحده پسا آخرالزمانی اتفاق می‌افتد. در این بازی، هیولاهای خطرناک در زمین پرسه می‌زنند و جامعه به جوامع منزوی تقسیم می‌شود. بازیکنان نقش Sam Porter Bridges را بر عهده می‌گیرند. وی تحویل‌دهنده‌ای است که وظیفه دارد این شهرک‌های تکه‌تکه شده را با تحویل لوازم ضروری و ایجاد پیوندهای ارتباطی دوباره به هم متصل کند. گیم پلی بازی بر پیمایش، صبر و استقامت تأکید دارد زیرا Sam در زمین‌های چالش برانگیز حرکت کرده و با موضوعات تنهایی، ارتباط و مسئولیت تأثیرگذاری بر دنیا دست و پنجه نرم می‌کند.

Stalker تارکوفسکی تأثیر آشکاری بر مناظر متروک Death Stranding و سفر طولانی آن دارد. مانند سفر در منطقه Stalker، سفرهای انفرادی Sam در محیط‌های پوسیده و خطرناک، بازیکن را تشویق می‌کند تا سرعت خود را کاهش دهد و در مورد موضوعات انزوا و انعطاف پذیری فکر کند. در Stalker، سفر خود به یک آزمون روحی و وجودی تبدیل می‌شود که شخصیت‌ها را برای رویارویی با انگیزه‌ها و خواسته‌های خود به چالش می‌کشد. به طور مشابه، Death Stranding یک تجربه عمیق را ارائه می‌دهد که در آن هر مرحله دارای معنی است و بر اهمیت ارتباط و وابستگی متقابل انسان در جهانی خالی از تعامل آسان تأکید می‌کند.

1) Pathologic

Pathologic که توسط استودیوی روسی Ice-Pick Lodge ساخته شده، یک نقش آفرینی ترسناک روان‌شناختی است که در یک شهر طاعون زده اتفاق می‌افتد که بازیکنان باید زنده بمانند و راهی برای نجات یا قربانی کردن مردم شهر در طول دوازده روز بیابند. بازیکنان می‌توانند از بین سه قهرمان داستان یکی را انتخاب کنند که هرکدام دارای دیدگاه و رویکردی منحصر به فرد برای مقابله با بیماری ماورا طبیعی در حال گسترش در شهر هستند. Pathologic که به دلیل مکانیک‌های چالش برانگیز و فضای ظالمانه‌اش شناخته می‌شود، بازیکنان را مجبور می‌کند که انتخاب‌های مبهمی داشته باشند و با سؤالات پیچیده اخلاقی دست و پنجه نرم کنند.

تأثیر The Sacrifice تارکوفسکی در کاوش Pathologic در مورد فداکاری شخصی، اخلاقیات و استقامت معنوی به شدت احساس می‌شود. در The Sacrifice، مردی به امید جلوگیری از یک فاجعه هسته‌ای، عهد شخصی می‌بندد که نماد تنش بین خواسته‌های انسان و وظیفه بزرگ‌تر در قبال بشریت است. در Pathologic، بازیکنان با معضلات دائمی مواجه می‌شوند که زندگی خود را در برابر رفاه جامعه قرار می‌دهد و فداکاری‌هایی انجام می‌دهد که ارزش‌ها و استقامت آنها را به چالش می‌کشد. هر دو اثر احساس ناامیدی آرامی را ایجاد می‌کنند. پس بدون شک با یکی از بهترین بازی های شبیه فیلم آندری تارکوفسکی تاریخ طرف هستیم.

جمع بندی

فیلم‌های آندری تارکوفسکی متمایز هستند، زیرا تماشاگران را به چالش می‌کشند تا به سفری درونی شرکت کنند. داستان‌های او از نماهای طولانی و تک شات، بافت‌های بصری غنی و مناظر طبیعی برای خلق یک تجربه حسی منحصربه‌فرد استفاده می‌کند. مضامین حافظه، زمان و جستجوی معنا در آثار او وجود دارد و او روان انسان را به گونه‌ای عمیقاً شخصی کاوش می‌کند. تارکوفسکی زمانی گفت که فیلم باید زندگی درونی و مبارزه روحی فرد را منعکس کند. این فلسفه دقیقاً همان چیزی است که برخی از توسعه دهندگان در صنعت گیم تلاش می‌کنند تا در بازی های هنری و خاص خود پیاده کرده تا مخاطب را درگیر کنند.

اگر به دنبال بازی هایی هستید که به اندازه ایجاد احساس، شما را وادار به فکر کردن کنند و دیدگاه شما را نسبت به زندگی، واقعیت و هنر به چالش بکشند، بازی های شبیه فیلم آندری تارکوفسکی ارزش کاوش را دارند. همان‌طور که فیلم‌های تارکوفسکی بینندگان را تشویق می‌کند تا به پرسش و تفکر بپردازند، این بازی ها بازیکنان را به سفری متفکرانه در دنیای خود دعوت می‌کنند. آنها در مورد برد یا باخت، یا حتی برای دستیابی به یک نتیجه خاص نیستند؛ آنها در مورد تجربه چیزی عمیق، طنین انداز و فراموش نشدنی هستند. چه از طرفداران وفادار تارکوفسکی باشید و چه صرفاً به دنبال تجربه‌ای تازه، این بازی ها شما را درگیر خود می‌کنند.

عناوین لیست بازی های شبیه فیلم آندری تارکوفسکی شما را به دنیایی منتقل می‌کنند که مانند یک فیلم تارکوفسکی احساسی رؤیایی، اسرارآمیز و قابل تأمل دارد؛ بنابراین، برای یک تجربه آرام آماده شده تا خود را در دنیایی گم کنید که بازتابی آرام بر روح انسان ارائه می‌دهد. مانند فیلم‌های او، این بازی ها ما را به چالش می‌کشند تا انتظارات پرسرعتی را که اغلب به دنیای بازی ها می‌آوریم کنار بگذاریم و در عوض تسلیم سفری بدون عجله در راز و خلوت شویم. آنها شما را دعوت می‌کنند تا راه‌های جدیدی برای ارتباط با جهان‌های دیجیتالی را کشف کنید که هر قدم و سکوت معنایی دارد. شما نیز بازی ها محبوبتان را به ما در نظرات معرفی کنید.


منبع

درباره ی ماکان نیوز

مطلب پیشنهادی

معرفی 15 تا از بازی های ترسناک با بهترین اتمسفر و فضاسازی

بازی های ترسناک با اتمسفر و فضاسازی قوی، دنیایی مرموز و پر از هراس ایجاد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به سايت خوش آمديد !


براي مشاهده مطلب اينجا را کليک کنيد