داستان بازی Ghost of Tsushima

بازی Ghost of Tsushima یکی از جدیدترین IPهای سونی است که توانسته تبدیل به یکی از محبوب‌ترین آثار انحصاری جدید این شرکت تبدیل شود. این بازی در سال 2018 به‌صورت انحصاری برای پلی‌استیشن منتشر شد اما امسال نسخه Director’s Cut این بازی برای پی‌سی منتشر شد. در کنار گیم‌پلی و مبارزات جذاب و متنوعی که بازی ارائه می‌کند، یکی از اصلی‌ترین دلایل محبوبیت این اثر، داستان جذاب آن است. در این مطلب نگاهی خلاصه به داستان بازی Ghost of Tsushima خواهیم انداخت.

داستان بازی Ghost of Tsushima شامل مضامین شرافت سامورایی، اخلاق‌مداری، ایستادگی در مقابل شکست‌های پیاپی و در نهایت تسلیم نکردن دیدگاه درست خود در مقابل جمعی از مردم و اشراف‌زاده‌ها است. از آنجایی که بازی شدیداً تحت تاثیر فرهنگ بوشیدو است، به‌خوبی بالایی و پایینی این سبک زندگی را نشان می‌دهد. شخصیت اصلی این بازی، جین ساکای، نیز نماینده خوبی برای این نمایش و روایت داستانی با چنین مضمون است.

خلاصه داستان بازی Ghost of Tsushima

داستان بازی Ghost of Tsushima در سال 1274 جریان دارد که مغول‌ها به رهبری کوتان خان، نوه چنگیز خان، به سوشیمای ژاپن حمله کرده‌اند. جین ساکای شخصیت اصلی این بازی است که در کنار عموی خود، ارباب شیمورا باید مقابل این ارتش بجنگد. اما ارتش آن‌ها شکست می‌خورد و ارباب شیمورا توسط رهبر مغول‌ها دستگیر می‌شود. جین ساکای که تلاش می‌کرد عموی خود را نجات دهد شدیدا مجروح می‌شود اما به کمک یک دزد بنام یونا، نجات پیدا می‌کند.

هدف اصلی جین ساکای پیدا کردن یاران جدید و قدیمی مثل خانم ماساکو آداچی، سنسی سادانوبو ایشکاوا، کنجی، یوریکو و ریوزو است تا بتواند ارباب شیمورا را از دست کوتان خان نجات دهد و این جزیره را از شر مغول‌ها پاک‌سازی کند. در طول این مسیر جین ساکای با مشکلات زیادی مواجه می‌شود که در ادامه به‌صورت مفصل داستان بازی را شرح خواهیم داد.

داستان کامل بازی Ghost of Tsushima

در مبارزه مغول‌ها و نیروهای سوشیما، جین ساکای به‌عنوان رهبر بزرگ‌ترین قبیله این جزیره، یعنی قبیله ساکای، وظیفه رهبری کل ارتش سوشیما را درکنار عموی خود برعهده دارد. با وجودیکه سامورایی‌ها دلیرانه می‌جنگند، اما تعداد مغول‌ها بیشتر از چیزی است که تصور می‌کردند و از این مبارزه فقط چند سامورایی منجمله جین ساکای زنده بیرون می‌شود. پس از به هوش آمدن، ساکای متوجه می‌شود که عموی او توسط کوتان خان دستگیر و به قلعه کانِدا (Kaneda) منتقل شده است.

جین ساکای جوان که شدیدا تحت تاثیر این شکست قرار گرفته است، بدون هیچ فکری به قلعه کندا حمله می‌کند تا عموی خود را نجات دهد. هنگام ورود به قلعه، کوتان خان شخصاً مقابل ساکای می‌ایستد و پس از شکست دادن او، جین ساکای را از پلی که به قلعه وصل می‌شد، پایین می‌اندازد. جین ساکای به لطف یونا دوباره سرپا می‌شود و یک درس بزرگ می‌گیرد. در مسیر شکست دادن مغول‌ها، نمی‌تواند تماماً روی شرافت سامورایی حساب باز کند.

یونا، به جین ساکای آموزش می‌دهد تا چطور یک دشمن را به‌صورت مخفیانه و از پشت‌سر به قتل برساند. اینجا اولین جایی بود که ساکای قانون بوشیدو که همانا مقابله رو در رو با دشمن است را زیر پا می‌گذارد و مجبور می‌شود سراغ تاکتیک‌های مبارزه چریکی برود. در ادامه ساکای با چندین فرد مختلف ملاقات می‌کند تا او را برای حمله به قلعه کندا کمک کند. اولین شخص، یونا است و پس از آن برادر او، تاکا را استخدام می‌کند که از مهارت‌های آهنگری او استفاده می‌کند.

در ادامه با کنجی آشنا می‌شود که تاجر نوشیدنی ساکه است. با استاد بازنشسته تیراندازی، سادانوبو ایشکاوا ملاقات می‌کند که به ساکای فنون تیراندازی را آموزش می‌دهد و در نهایت با دوست قدیمی خود، ریوزو ملاقات می‌کند که حالا رهبر فرقه Straw Hat که یک گروه رونین است. در طول این مسیر، جین ساکای آهسته نکات مختلف سوشیما را از شر مغول‌ها پاکسازی می‌کند. این موضوع باعث می‌شود تا در جزیره سوشیما افسانه یک شبح یا The Ghost سر زبان‌ها بی‌افتد. شبحی که همه مغول‌ها را به تنهایی از پا در می‌آورد.

پس از اینکه ساکای تمام نیروهای خود را جذب می‌کند، تاکا برای او یک قُلاب مخصوص طراحی می‌کند تا بتواند از دیوارهای بلند قلعه کندا بالا برود. به محض اینکه ساکا در ورودی را باز می‌کند تا نیروهای او وارد قلعه شوند، دوست قدیمی و رهبر گروی Straw Hat، یعنی ریوزو به او خیانت می‌کند. از آنجایی که نیروهای زیر دست او از گرسنگی تلف می‌شدند، ریوزو تصمیم می‌گیرد جین ساکای را به کوتان خان بدهد و با جایزه او، نیروهای خود را سیر کند.

ریوزو در این تصمیم خود شکست می‌خورد. جین ساکای موفق می‌شود که قلعه کندا را دوباره تحت سلطه قبیله خود درآورد و ارباب شیمورا را آزاد کند. در همین حال، کوتان خان و ریوزو به سمت قلعه شیمورا حمله می‌کند تا آنجا پناه ببرد. پس از این موفقیت، جین ساکای می‌داند که زمانی برای استراحت کردن ندارد. تا زمانی که کوتان خان زنده و در سوشیما باشد، هیچکس امنیت جانی و مالی ندارد.

فرار کوتان خان به قلعه شیمورا

اولین کاری که جین ساکای انجام می‌دهد، صحبت و کمک کردن به مبارزین Norio است تا آن را به سمت خود بکشد. در همین راستا، جین ساکای خاندان یاریکاوا که خلع موقعیت شده بود را دوباره استخدام می‌کند تا قلعه شیمورا را پس بگیرند. در همین مسیر، جین ساکای با گورو آشنا می‌شود که یک دزد دریایی است و به درخواست شیمورا او را ملاقات می‌کند تا یک تبلیغاتی را شروع کند که نیروهای بیشتری را جذب کنند. در ادامه، ساکای با یوریکو ملاقات می‌کند که قبلا برای خاندان ساکای خدمت می‌کرد. یوریکو به او کمک می‌کند تا یک نوع خاص از سم را بسازد و همینطور زره قدیمی خاندان ساکای را به او اهدا می‌کند.

به دستور ارباب شیمورا، تاکا و ساکای به قلعه‌ای که ریوزو در آن موقعیت دارد حمله می‌کنند اما کوتان خان آن‌ها را دستیگر می‌کند. کوتان خان در عوض آزادی، به تاکا پیشنهاد می‌کند تا ساکای را از بین ببرد، اما تاکا در عوض به کوتان خان حمله می‌کند که در نتیجه آن کشته می‌شود. در همین حال، ساکای با کمک یونا فرار می‌کند و همین جا است که ارباب شیمورا با کمک شوگون تازه تشکیل شده به قلعه شیمورا حمله می‌کند و مغول‌ها را فراری می‌دهد. در حین فرار، مغول‌ها، پلی که محیط اصلی قلعه را به بیرون وصل می‌کند منفجر می‌کنند که در نتیجه آن تلفات شدیدی به شوگون و سامورایی‌ها وارد می‌شود.

جین ساکای که می‌داند که حمله مجدد صرفاً تلفات بیشتری به آن‌ها وارد می‌کند، تصمیم می‌گیرد تنهایی به قلعه نفود کند و منبع آبی و نوشیدنی آن‌ها را با سم مخصوص خود آلوده کند تا کوتان خان و ریوزو را از بین ببرد. با وجود این تلاش، کوتان خان قصر در می‌رود و فقط ریوزو کشته می‌شود. کوتان خان پس از این سوقصد، به قلعه شمالی فرار می‌کند و قلعه شیمورا بدون درگیری و تلفات سامورایی‌ها، به چنگ شوگون می‌افتد.

با وجود این موفقیت، شیمورا از ساکای عصبانی است که قانون و شرافت سامورایی را زیر پا گذاشته است. جین با حرف‌های شیمورا مخالفت می‌کند و می‌گوید که مغول‌ها سزاوار شرافت و احترام نیستند. شیمورا به او پیشنهاد می‌کند که از یونا استفاده کند و تقصیرها را بر دوش او بندازد، اما جین ساکای مخالفت می‌کند و تصمیم می‌گیرد که شخصیت شبح یا Ghost را که به او نسبت می‌دادند قبول کند. با این وجود، شیمورا دستور می‌دهد که جین ساکای دستگیر شود اما همراهان ساکای او را کمک می‌کنند تا از دست شیمورا فرار کند.

جین ساکای تصمیم می‌گیرد به شمال سوشیما برود تا جلوی مغول‌ها را بگیرد و متوجه می‌شود که مغول‌ها فرمول زهر مخصوص او را پیدا کرده‌اند و قصد دارند که از آن برای مسموم کردن تمام سوشیما استفاده کنند و بعداً به کمک آن کل ژاپن را تحت سلطه خود قرار بدهند. قبل از اینکه ساکای به قلعه ایزومی حمله کند، جین برای شیمورا یک نامه می‌فرستد تا به او کمک کند تا کوتان خان را شکست بدهد. شیمورا این پیشنهاد ساکای را قبول می‌کند و درحالی که نیروهای مغول با سامورایی‌ها درگیر هستند، جین ساکای به اتاق کوتان خان می‌رود و او را شکست داده و می‌کشد.

پس از مرگ کوتان خان، مغول‌ها روحیه خود را از دست می‌دهند و در نتیجه سامورایی‌ها برنده می‌شود. پس از مبارزه، ارباب شیمورا به جین ساکای می‌گوید که شوگان او را تهدید برای آرامش سوشیما می‌داند و خاندان ساکای را خلع موقعیت می‌کند. از سوی دیگر، شوگون به شیمورا دستور می‌دهد که باید ساکای را از بین ببرد. در نهایت ساکای و شیمورا با یکدیگر دوئل می‌کنند که ساکای، شیموا را شکست می‌دهد. اینجا بازیکنان می‌توانند تصمیم بگیرند که جین شیمورا را بکشد و به او یک مرگ شرافت‌مندانه بدهد یا او را ببخشد و به‌کلی مسیر سامورایی را رها کند.

در هر صورت، جین ساکای پس از این دوئل دشمن شوگان محسوب می‌شود و کاملاَ تبدیل به شبه سوشیما می‌شود. با این وجود، جین ساکای به مراقبت از سوشیما ادامه می‌دهد و با گشتن در این جزیره، مغول‌های باقیمانده و دزدان را از بین می‌برد. داستان بازی اصلی همینجا به پایان می‌رسد. در ادامه به شرح داستان بسته‌الحاقی Iki Island خواهیم پرداخت.

داستان کامل بسته‌الحاقی Iki Island بازی Ghost of Tsushima

ساکای که حالا در حال گشت و گذار به نقاط مختلف سوشیما است، به یک دهکده‌ای می‌رسد که در اثر مسموم شدن با یک زهر بنام داروی مقدس، دیوانه شده‌اند. پس از تحقیق کردن، جین ساکای متوجه می‌شود که یک فرقه از مغول‌ها که تا حالا با آن مواجه نشده است، باعث و بانی این اتفاق است. این فرقه با نام Mongolian Eagle Tribe یا قبیله مغول‌های عقاب شناخته می‌شوند که رهبر آن‌ها انخسار “عقاب” خاتون (Ankhsar “the Eagel” Khatun) است. ساکای متوجه می‌شود که انخسار قصد دارد به جیزه ایکی حمله کند و آن را در دست بگیرد. قبلاً کازوماسا ساکای، پدر جین ساکای، به این جزیره یک حمله ناموفق نیز داشته است که در نتیجه آن کشته شده بود.

جین ساکای هنگام کشته شدن پدرش همانجا بود و خود را مسئول کشته شدن او می‌داند چون هیچ کاری نکرد. حالا جین ساکای برای جلوگیری از حمله انخسار به سوشیما و جزیره ایکی، باید دوباره به این جزیره سفر کند و با گذشته خود نیز مواجه شود. در این مسیر، قایق ساکای بخاطر طوفان و رعد و برق از بین می‌رود ولی در نهایت به جزیره ایکی می‌رسد. پس از مدتی گشتن در این جزیره، متوجه می‌شود که مغول‌ها در قلعه پدر او، قلعه ساکای مستقر شده‌اند.

ساکای مستقیماً به قلعه حمله می‌کند اما به دست معاون انخسار، خونبیش دستگیر می‌شود. پس از دستگیری، ساکای را با همان داروی مقدس مسموم می‌کنند که در نتیجه آن ساکای دچار توهمات شدیدی درباره شکست‌های گذشته و کشته شدن پدرش شود. یک راهزن بنام تِنزو، ساکای را نجات می‌دهد و با اصرار ساکای با رهبر این راهزنان یعنی فیون صحبت می‌کند. ساکای به این گروه کمک می‌کند تا نیروهای مغول‌ها را ضعیف‌تر سازند و در نهایت به قلعه ساکای حمله کرده و خونبیش را از بین بردند.

در حین این مبارزه، تنزو هنگام کشتن یک مغول به او می‌گوید: «همگان از مرگت سود خواهند برد.» این همان جمله‌ای بود که قاتل پدر جین ساکای قبل از کشتن او دقیقا همین جمله را گفته بود. ساکای متوجه می‌شود که تنزو قاتل پدر او است و به او حمله می‌کند اما قبل از کشتن او، دست از حمله بر می‌دارد. در نهایت، ساکای برای انخسار یک تله می‌گذارد و او را دستگیر می‌کند. در ادامه جین ساکای برای کنار آمدن با توهماتی که بخاطر داروی مقدس می‌دید، با مرگ پدرش کنار آمد و اشتباهات او را قبول کرد. در نهایت، ساکای انخسار را در یک دوئل از بین می‌برد و قبل از رفتن از جزیره ایکی، با تنزو به صلح می‌رسد.


منبع

درباره ی ماکان نیوز

مطلب پیشنهادی

۱۰ بازی سینماتیک که می‌توانند با بهترین فیلم‌های سینمایی رقابت کنند

در سال‌های اخیر شاهد عرضه‌ی بازی های سینمایی زیادی بوده‌ایم. اینجا، به ۱۰ بازی سینماتیک …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به سايت خوش آمديد !


براي مشاهده مطلب اينجا را کليک کنيد