(تصاویر) زندگی خصوصی، عکس های شخصی و بیوگرافی تام هاردی


در این مطلب به‌معرفی تام هاردی، بازیگر مطرح و بااستعداد سینمای هالیوود می‌پردازیم و برخی نقش‌آفرینی‌های وی را بررسی کرده و به‌برخی نکات جالب شخصیتی وی خواهیم پرداخت.

در این مطلب به‌معرفی بازیگر و تهیه‌کنندهٔ معروف انگلیسی سینمای هالیوود، تام هاردی خواهیم پرداخت. بازیگری که اولین موفقیت رسمی او به‌سال ۱۹۹۹ برمی‌گردد و زمانی‌که در یک مسابقهٔ تلویزیونی به‌عنوان سوپر مدل برتر انتخاب شد. تام هاردی مدتی بعد توانست نقشی در سریال Band Of Brothers (جوخه برادران) به‌تهیه‌کنندگی استیون اسپیلبرگ به‌دست آورد.

اولین حضور هاردی در سینما با فیلم Black Hawk Down (سقوط شاهین سیاه) به‌کارگردانی ریدلی اسکات در سال ۲۰۰۱ رقم خورد که وی نقشی فرعی و کوتاه در این فیلم جنگی داشت. تام هاردی پله‌های موفقیت را یکی‌یکی پشت سر گذاشت و حال به‌یکی از ستارگان سینمای هالیوود تبدیل شده است که معمولاً نقش‌آفرینی وی همیشه در سطحی خوب بوده و اگر در انتخاب‌هایش دقت بیشتری داشته باشد، نام وی در آینده درکنار بزرگان هالیوود که در سال‌های گذشته سبکی در بازیگری داشتند و نامی ابدی برای خود ساختند، دیده خواهد شد. همراه زومجی باشید تا زندگی تام هاردی از دوران کودکی تااکنون را بررسی کنیم.

دوران کودکی تا حضور در دانشگاه

تام هاردی، با نام کامل ادوارد توماس تام هاردی (Edward Thomas Hardy) در ۱۵ سپتامبر ۱۹۷۷ در محله هَمِراِسمیت شهر انگلستان به‌دنیا آمد. انی هاردی، مادر تام، به‌هنر نقاشی در شهر لندن مشغول بود و ریشه‌های ایرلندی داشت و ادوارد چپیس هاردی، پدر تام، نویسندهٔ رمان‌ها و داستان‌های کوتاه کمدی بود. تام هاردی از همان دوران کودکی تا اویل دوران جوانی و بزرگسالی، تنها یک هدف در سر داشت و آن هم تبدیل‌شدن به‌ستارهٔ سینما بود. وی در محلهٔ ایست شین شهر لندن بزرگ شد و مدرسه هم زیاد عوض کرد.

اسطوره‌ٔ بازیگری تام هاردی شر و بازیگوش در دوران کودکی و نوجوانی، گری اولدمن، هنرپیشه انگلیسی مشهور بود و بازی‌های این بازیگر دوست‌داشتنی را روبه‌روی آینه تقلید می‌کرد و البته به‌آرزوی خود هم رسید و جلوی این بازیگر به‌ایفای نقش پرداخت

شخصیت عصبانی و خشنی که از تام هاردی در برخی فیلم‌هایش می‌بینیم و از بازی خوب وی متعجب می‌شویم، ریشه در همین دوران کودکی تام دارد. وی یک بار ماشینی را می‌دزدد و دیوانه‌وار در خیابان‌ها دور می‌زند و همزمان اسلحه‌ای هم در جیب داشته و خب دیوانه‌بازی‌های وی تمام می‌شود و پلیس دستگیرش می‌کند و از مدرسه هم اخراج می‌شود.

در نوجوانی گویا اعتیاد شدیدی به‌الکل و مواد مخدر پیدا می‌کند و باتوجه ‌به‌هیجان نوجوانی، روز‌به‌روز درنده‌خوتر می‌شود. همان‌طور که در بالا اشاره کردیم، در سن ۲۲ سالگی و در سال ۱۹۹۹، در یک مسابقهٔ تلویزیونی به‌عنوان سوپر مدل برتر انتخاب می‌شود که این جایزه کمی دید وی را به‌دنیای اطرافش تغییر می‌دهد؛ وی آن دوران خود را چنین توصیف می‌کند:

بین سن ۱۲ تا ۱۹ سالگی، واقعاً شر بودم. یک موجود نفرت‌انگیز، دیوانه‌ای دردسرساز. اصلاً سر جای خود آرام نمی‌گرفتم و دائم باید خودم را با چیزی سرگرم می‌کردم؛ به‌معنای واقعی کلمه یک احمق، یک کله‌خر.

تام هاردی برای شروع حرفهٔ بازیگری، در استودیوی بازیگران درام ریچموند ثبت‌نام کرد که این مدرسه، بخشی از دانشگاه معتبر هنری سنترال سینت مارتین محسوب می‌شد. در آن زمان، اسطوره‌ٔ بازیگری وی، گری اولدمن، هنرپیشه انگلیسی مشهور سینما، تئاتر و تلویزیون بود و بازی‌های این بازیگر دوست‌داشتنی را روبه‌روی آینه تقلید می‌کرد و البته به‌آرزوی خود هم رسید و جلوی این بازیگر به‌ایفای نقش پرداخت.

البته بدین نکته هم اشاره داشته باشیم که هاردی برای حضور در سریال «جوخه برادران» تحصیل در آن درام سنتر را نیمه‌کاره رها کرد و خیلی زود وارد دنیای بازیگری شد. تام هاردی در مصاحبه‌ای راجع به‌‌درام سنتر لندن که خیلی هم معروف است و بازیگرانی چون کالین فرث و پیرس برازنان از آن‌جا فارغ‌التحصیل شده‌اند، به‌شوخی چنین گفت که آن‌جا مثل آموزشگاه فیلم Whiplash (شلاق) بود و استاد وی هم شخصیتی همچون هانیبال لکتر داشت.

جالب اینجا است که مایکل فاسبندر در همان دوران در درام سنتر لندن تعلیم می‌دید و دو سال زودتر از هاردی وارد آن‌جا شده بود و محبوب‌ترین شخص درام سنتر لندن محسوب می‌شد و هاردی هم دوست داشت با وی بیشتر آشنا شود و گویا حسادت‌های ریزی هم به‌وی داشت؛ تام هاردی آن دوران را چنین تعریف می‌کند:

فاسبندر.. لعنت بهش.. همه می‌خواستند مثل مایکل فاسبندر باشند… راستش را بخواهید من هم دوست داشتم به‌خوبی مایکل باشم.

باوجود درگیری‌های کوچکی که درابتدا تام هاردی و مایکل فاسبندر در درام سنتر با هم پیدا کردند، اما درنهایت به‌هر دوی آن‌ها نقشی در سریال «جوخه برادران» رسید و دوستی این دو ادامه پیدا کرد و هاردی در مصاحبه‌ای راجع به‌همکلاسی قدیمی خود چنین گفت:

باید بگویم دیوانه‌وار برای مایکل احترام قائلم؛ دوست دارم نقشی در مقابل وی در اجرایی داشته باشم: هاردی دربرابر فاسبندر. حاضرم هر کاری کنم تا این اتفاق رخ دهد!

آغاز دوران حرفه‌ای با تلویزیون و کوچ زودهنگام به‌سینما

به‌دوران بازیگری این چهرهٔ دوست‌داشتنی سینمای هالیوود بپردازیم که شروع کار وی با ایفای نقشی کوتاه و فرعی در سریال «جوخه برادران» بود که براساس کتابی با همین عنوان، اثر استوین ای. امبروز ساخته شد و دو شخصیت معروف هالیوود که در فیلم فراموش‌نشدنی Saving Private Ryan (نجات سرباز رایان) همکاری داشتند، سازندگان این مینی سریال شبکه HBO بودند؛ تام هنکس و استیون اسپیلبرگ. داستان سریال نیز در خصوص گروهی از سربازان آمریکایی، از روزی که دوره‌های آموزشی خود را طی می‌کنند تا روز پیروزی در جنگ بود و در ده قسمت تولید و ساخته شد.

تام هاردی دیگر تا سال ۲۰۰۵ در هیچ سریال تلویزیونی حضور پیدا نکرد و بلافاصله بعد از نقش‌آفرینی در سریال «جوخه برادران»، وارد عرصهٔ سینما شد و اولین همکاری وی با کارگردان صاحب سبک سینمای هالیوود، ریدلی اسکات و در فیلم تحسین‌شدهٔ «سقوط شاهین سیاه» بود که نقش شخصیت لنس تاومبلی را ایفا کرد.

داستان این فیلم در مورد نبرد موگادیشو بود که در بین آمریکایی‌ها به «سقوط شاهین سیاه» و در بین سومالیایی‌ها به «روز رنجرها» معروف است و به‌عملیات نیروهای آمریکا با پشتیبانی نیروهای سازمان ملل علیه شبه‌نظامیان سومالیایی به‌فرماندهی محمد فرح عیدید در روزهای ۳ و ۴ اکتبر ۱۹۹۳ گفته می‌شود. این فیلم با استقبال خوبی از سوی منتقدان همراه شد و با بودجهٔ ۱۱۰ میلیون دلاری، فروشی ۱۷۰ میلیون دلاری در گیشه داشت و می‌توان گفت برخلاف بسیاری از ستاره‌های سینما، تام هاردی

شروع کار هاردی با ایفای نقشی کوتاه و فرعی در سریال «جوخه برادران» بود که براساس کتابی با همین عنوان، اثر استوین ای. امبروز ساخته شد و تام هنکس و استیون اسپیلبرگ تهیه‌کنندگان پروژه بودند

شانس خوبی درابتدای کار داشت و در فیلمی مطرح نقش‌آفرینی کرد.

اما شروع خوب تام هاردی ادامه‌دار نشد و دومین فیلمی که در آن ایفای نقش کرد، فیلم نه‌چندان مطرح Deserter (پشتیبان) بود که نقش شخصیت پاسکال دوپانت را ایفا کرد. در همان سال ۲۰۰۲ پیشنهاد فوق‌العادهٔ بازی در فیلم Star Trek: Nemesis (پیشتازان فضا: نمسیس) به تام هاردی رسید. 

استوارت برد این فیلم را براساس فرنچایزی با همین عنوان، اثر جین رادنبری ساخت و دهمین فیلم از مجموعهٔ معروف «پیشتازان فضا» بود و با اینکه هاردی نقش مهمی در فیلم نداشت، اما حضور در پروژه‌ای به‌این بزرگی، تجربه‌ای عالی برای او به‌ارمغان آورد و هاردی هم از فرصتِ داده‌شده به‌خوبی استفاده کرد و همان نقشِ کوتاه خود را بسیار خوب ایفا کرد. ستارهٔ این فیلم پاتریک استوارت بود؛ فیلم نمرات متوسطی از منتقدان دریافت کرد و در گیشه نیز فیلمی شکست‌خورده در ردهٔ فیلم‌های بلاک‌باستری محسوب می‌شود که با بودجهٔ ۶۰ میلیون دلاری، تنها ۶۸ میلیون دلار فروخت.

اولین نقش مهم این بازیگر انگلیسی در فیلم The Reckoning (تخمین)، محصول سال ۲۰۰۳ بود که نقش شخصیت استرا را در آن ایفا کرد و با ویلم دفو معروف و ونسان کسل فرانسوی همبازی شد. این فیلم محصولِ مشترک سینمای انگلستان و اسپانیا بود و کارگردانی آن را پاول مک‌گیگان بر عهده داشت.

تام هاردی در سال ۲۰۰۳ در دو فیلم دیگر نیز حضور پیدا کرد که فیلم‌های خوبی از کار درنیامدند تا اینکه در سال ۲۰۰۴ در فیلم Layer Cake (کیک لایه‌ای) متیو وان ایفای نقش کرد و با بازیگرانی چون دنیل کریگ، کالم مینی، سینا میلر، سالی هاوکینز، بن ویشاو و جرج هریس همبازی شد. تام هاردی در این فیلم نقش شخصیت کلارکی را بر عهده داشت و فیلم در ژانر سرقت و جنایی بود. فیلم «کیک لایه‌ای» نمرات بسیار خوبی از منتقدان دریافت کرد و در گیشه نیز در حد خود، فروش خوبی کرد و با بودجهٔ ۶.۵ میلیون دلاری، ۱۲ میلیون دلار فروش داشت.

پیش‌تر گفتیم تام هاردی تا سال ۲۰۰۵ در هیچ سریال و فیلم تلویزیونی حضور پیدا نکرد، اما بازگشت وی در این سال به‌معنای یک سال دوری از سینما بود و وی درابتدا در سریال دو قسمتی Colditz (کولتیز)، نقش شخصیت مهم جک رُز را ایفا کرد و کارگردانی این سریال که خود اقتباسی از سریالی دهه هفتادی بود، بر عهده استوارت اورمی بود.

هاردی سپس در سریال چهار قسمتی The Virgin Queen (ملکهٔ باکره) شبکه BBC، با آن-ماری داف همبازی شد و یکی از نقش‌های اصلی این سریال باکیفیت انگلیسی را ایفا کرد و دیگر در تلویزیونِ انگلستان بازیگری شناخته‌شده بود. دوری وی از سینما همچنان ادامه داشت و وی در همان سال ۲۰۰۵ در فیلم تلویزیونی Gideon’s Daughter (دختر گیدئون) به‌کارگردانی استیون پولیاکووف، حضور پیدا کرد و این سال را باید سال حضور هاردی در تلویزیون خواند و استراحتی که به‌خود داد تا بازگشت دوباره‌اش به‌سینما، با فیلمی جذاب و کارگردانی همچون خود تازه‌نفس باشد.

بهترین فیلم های تام هاردی

تام هاردی در سال ۲۰۰۶ در فیلم Marie Antoinette (ماری آنتوانت) سوفیا کوپولا، فرزند کارگردان شهیر آمریکایی فرانسیس فورد کوپولا، نقش‌آفرینی کرد. این فیلم وقایع زندگی ملکه ماری آنتوانت، همسر لویی شانزدهم، پادشاه فرانسه را از زمان خواستگاری تا زمان عزیمت اجباری آن‌ها به‌پاریس نشان می‌دهد.

تام هاردی جوان در این فیلم با بازیگرانی چون کیرستن دانست، جیسون شوارتزمن، ریپ تورن، رز بیرن، جیمی درنان و آزیا آرجنتو همبازی شد. این فیلم امتیازات متوسطی از منتقدان دریافت کرد و با بودجهٔ ۴۰ میلیون دلاری، فروشی ۶۰ میلیون دلاری در گیشه داشت؛ هاردی در این فیلم نقش شخصیت رامونت را ایفا کرد. وی در سال ۲۰۰۶ در دو فیلم دیگر نیز ایفای نقش کرد، فیلم ترسناک و

هاردی در سال ۲۰۰۷ در چندین فیلم ایفای نقش کرد تا نوبت به فیلم خوش‌ساخت و متفاوت کارگردانِ صاحب سبک انگلیسی، گای ریچی، یعنی فیلم «راک‌اندرولا» رسید که وی باوجود نقش کوتاهی که داشت، همچون تمام بازیگران معروف دیگر این فیلم خوش درخشید

فانتزی Minotaur (مینوتائور) که تونی تاد، روتخر هاور و اینگرید پیت همبازیان وی بودند و کارگردانی آن را جاناتان انگلیش بر عهده داشت و فیلم عاشقانه و کمدی از اد بلوم که یوان مک‌گرگور بازیگر اصلی آن بود. هاردی در سال ۲۰۰۶ اولین کارگردانی خود را در تئاتر تجربه کرد که نمایشنامه آن را پدرش نوشته بود و یک سال بعد در فیلم تلویزیونی Stuart: A Life Backwards (استوارت: عقب‌گردهای یک زندگی) حاضر شد که این حضور سبب شد وی اولین نامزدی خود را از جشنواره‌ای معتبر کسب کند؛ وی برای ایفای نقش استوارت کوچک، نامزد دریافت بهترین بازیگر از جشنواره هنرهای فیلم و تلویزیون انگلستان شد.

هاردی تا زمانی‌که نقش اصلی یک فیلم به‌وی برسد، در چند فیلم دیگر نیز حضور پیدا کرد. وی در سال ۲۰۰۷ در فیلم Flood (سیل) تونی میچل، نقش شخصیت فرعی زک را ایفا کرد؛ فیلمی که در گیشه شکست بدی را تجربه کرد. دیگر فیلم وی در آن سال، فیلم WΔZ به‌کارگردانی تام شنکلند بود که فیلمی جنایی و ترسناک بود و امتیازات خوبی از منتقدان دریافت کرد. هاردی در این سال در فیلمی مستقل با بودجه‌ای پایین با عنوان The Inheritance (ارث) نیز ایفای نقش کرد که چندان دیده نشد.

سال شلوغ ۲۰۰۷ برای وی با بازی در فیلم اکشن Sucker Punch (ساکر پانچ) دنی جان جولز ادامه پیدا کرد تا نوبت به فیلم خوش‌ساخت و متفاوت کارگردانِ صاحب سبک انگلیسی، گای ریچی، یعنی فیلم RocknRolla‌ (راک‌اندرولا) رسید که وی باوجود نقش کوتاهی که داشت، همچون تمام بازیگران معروف دیگر این فیلم خوش درخشید. در این فیلم بازیگرانی چون جرارد باتلر، تام ویلکینسون، مارک استرانگ، ادریس البا، کارل رودن و توبی کبل حضور داشتند و به‌ایفای نقش پرداختند. فیلم گای ریچی، یکی از بهترین‌های این کارگردان بود و با بودجهٔ ۱۸ میلیون دلاری، فروش ۲۵ میلیون دلاری در گیشه داشت و البته زمینه‌ساز اولین نقش‌آفرینی تام هاردی به‌عنوان بازیگر اصلی در فیلم بعدی وی شد.

بازی در فیلم «برانسون» و تولد یک ستاره

تام هاردی سرانجام در سال ۲۰۰۸ به‌آنچه انتظارش را می‌کشید رسید و نقشی متناسب با دوران پرفرازونشیب کودکی و نوجوانی خود ایفا کرد. حضور در فیلم Bronson (برانسون) به‌کارگردانی نیکولاس ویندینگ رفن که داستان مرد جوانی با نام مایکل پیترسون/چارلز برانسون بود که به‌خاطر سرقت مسلحانه از ادارهٔ پست، محکوم به‌گذراندن هفت سال در زندان می‌شود و به‌دنبال رفتار خشنش با نگهبانان، سی سال هم در بخش انفرادی زندان می‌گذراند.

در طول این مدت، مایکل پیترسون، آن پسر جوان ناپدید می‌شود و جای خود را به‌شخصیتی متضاد، با نام چارلز برانسون می‌دهد. تام هاردی نقش شخصیت برانسون را بسیار خوب ایفا کرد و نوید ظهور یک ستارهٔ جدید را به‌همگان داد، ستاره‌ای که

تام هاردی نقش شخصیت برانسون را بسیار خوب ایفا کرد و نوید ظهور یک ستارهٔ جدید را به‌همگان داد، ستاره‌ای که برای نقش‌های خشن عالی به‌نظر می‌رسید. این بازیگر در زمان ساخت فیلم «برانسون»، چندین بار با شخص چارلز برانسون ملاقات کرد و جالب آنکه به‌یکی از دوستان او تبدیل شد؛ برانسون واقعی، توانایی هاردی در عضله‌سازی و تقلید صدا و شخصیت خود را بسیار مورد تمجید قرار داد

برای نقش‌های خشن عالی به‌نظر می‌رسید. این بازیگر در زمان ساخت فیلم «برانسون»، چندین بار با شخص چارلز برانسون ملاقات کرد و جالب آنکه به‌یکی از دوستان او تبدیل شد؛ برانسون واقعی، توانایی هاردی در عضله‌سازی و تقلید صدا و شخصیت خود را بسیار مورد تمجید قرار داد. نقش‌آفرینی خوب تام هاردی در این فیلم سبب شد وی برندهٔ جایزه بهترین بازیگر مرد از جشنواره فیلم‌های مستقل بریتانیا شود.

هاردی که روی بورس افتاده بود، بار دیگر به‌تلویزیون بازگشت و در سریال اقتباسی Wuthering Heights (بلندی‌های بادگیر) که براساس رمانِ معروف امیلی برونته، شاعر و نویسندهٔ انگلیسی ساخته شد، نقش شخصیت هیث‌کلیف را خیلی خوب ایفا کرد. رمانِ محبوب برونته، داستان عشقِ آتشین میان هیث‌کلیف و کترین ارنشاو را روایت می‌کرد و اینکه این عشقِ نافرجام چگونه سرانجام این دو عاشق و بسیاری از اطرافیانشان را به‌نابودی می‌کشاند.

هیث‌کلیف کولی‌زاده‌ای است که موفق به‌ازدواج با کتی نمی‌شود و پس از مرگ کتی به‌انتقام‌گیری روی می‌آورد. کارگردانی این سریال دو قسمتی یا شاید آن را باید فیلمی دو بخشی در نظر گرفت، کوکی گیدرویچ بر عهده داشت و بازیگرانی چون اندرو لینکلن، سارا لنکشایر، ربکا نایت و البته از همه مهم‌تر، شارلوت رایلی که در بخش زندگی شخصی تام هاردی از وی خواهیم گفت، در آن ایفای نقش کردند.

وی یک سال بعد در فیلم Thick as Thieves (که با عنوان قلدرها شناخته می‌شود) درکنار مورگان فریمن، آنتونیو باندراس و رادا میشل ایفای نقش کرد و داستان فیلم در مورد یک سارق حرفه‌ای (با نقش‌آفرینی فریمن) بود که جهت پرداخت بدهی‌اش به‌یک خلافکار روسی، از یک دزد تازه‌کار (با نقش‌آفرینی باندارس) برای سرقتی بزرگ کمک می‌گیرد؛ هاردی نقش شخصیت مایکل را در این فیلم جنایی به‌کارگردانی میمی لدر ایفا کرد. هاردی در همان سال ۲۰۰۹ در فیلمی کوتاه با عنوان Perfect (بی‌نقص)، نقش یک دکتر را بازی کرد تا دوباره نوبت به‌حضور در فیلمی بزرگ برای وی فراهم شود.

تام هاردی در سال ۲۰۱۰، اولین همکاری‌اش با کارگردان معروف انگلیسی، کریستوفر نولان و با فیلم Inception (تلقین) را جشن گرفت. فیلمی علمی-تخیلی و دلهره‌آور به‌کارگردانی، نویسندگی و تهیه‌کنندگی کریستوفر نولان که بازیگرانی چون لئوناردو دی‌کاپریو، الن پیج، جوزف گوردون لویت، ماریون کوتیار، کن واتانابه، دیلیپ رائو، کیلین مورفی، تام برنگر و مایکل کین در آن ایفای نقش کردند.

دی‌کاپریو نقش یک دزد حرفه‌ای را داشت که با نفوذ به‌ضمیر ناخودآگاه افراد، افکار آن‌ها را می‌دزدید. او که در ایالات متحده آمریکا تحت پیگرد قانونی بود، با پیشنهاد پاک شدن سابقه‌اش در ازای یک کار که غیرممکن به‌نظر می‌رسد، روبه‌رو می‌شود: «تلقین» یا القای یک ایده به‌ضمیر ناخودآگاه یک شخص.

این فیلم چهار جایزه اسکار بهترین فیلم‌برداری، بهترین تدوین صدا، بهترین میکس صدا و بهترین جلوه‌های ویژه را برد و در بخش‌های بهترین فیلم، بهترین موسیقی اورجینال، بهترین طراحی صحنه و بهترین فیلم‌نامهٔ غیراقتباسی نامزد شد. تام هاردی نقش شخصیت ایمز را ایفا کرد که یکی از همکاران کاب (با نقش‌آفرینی لئوناردو دی‌کاپریو) بود که تخصصش در جعل هویت است. اولین فیلم پرفروش تام هاردی نیز همین فیلم «تلقین» بود که با بودجهٔ ۱۶۰ میلیون دلاری، فروش ۸۳۰ میلیون دلاری در گیشه داشت و منتقدان نیز بسیار این اثر را ستودند.

تام هاردی که علاقه به‌حضور در فیلم‌های کوتاه داشت، سال بعد از ایفای نقش در فیلم «تلقین»، در فیلمی کوتاه با عنوان Sergeant Slaughter, My Big Brother (گروهبان کشتار، برادر بزرگِ من) نقش شخصیت دن را ایفا کرد که اطلاعات چندانی از این فیلم کوتاه در دسترس نیست. وی در همان سال ۲۰۱۱ در فیلم تحسین‌شده و جذاب ژانر جاسوسی، یعنی فیلم Tinker Tailor Soldier Spy (بندزن خیاط سرباز جاسوس)، نقشی مهم را درکنار بازیگرانی مطرح ایفا کرد.

کارگردانی این فیلم را توماس آلفردسن سوئدی، براساس رمانی اثر ژان لو کره بر عهده داشت و بازیگرانی چون گری الدمن، کالین فرث، بندیکت کامبربچ و جان هرت در آن حضور داشتند و به‌ایفای نقش پرداختند. تام هاردی نقش شخصیت ریکی تار را در فیلم بر عهده داشت که جاسوس بود. این فیلم، کارنامهٔ کاری تام هاردی را پربارتر کرد و منتقدان، هم کارگردانی، هم فیلمنامه و هم بازی تک تک بازیگران آن را بسیار مورد ستایش قرار دادند و این فیلم در سه بخش بهترین بازیگر، بهترین فیلمنامهٔ اقتباسی و بهترین موسیقی متن، نامزد دریافت جایزه اسکار شد و در جشنواره معتبر فیلم بفتا نیز جایزه بهترین فیلمنامهٔ اقتباسی را از آن خود کرد؛ فیلم «بندزن خیاط سرباز جاسوس» در گیشه نیز عملکردی بدی نداشت و با بودجهٔ ۲۰ میلیون دلاری، حدود ۸۲ میلیون دلار فروخت.

درمجموع سال ۲۰۱۱، سال خوبی برای تام هاردی بود و وی در فیلم فوق‌العادهٔ Warrior‌ (مبارز) گوین اکانر، نقشی به‌یادماندنی را ایفا کرد. منتقدان دلیل اصلی موفقیت فیلم را این می‌دانستند که برخلاف بسیاری از فیلم‌های مبارزه‌ای کلیشه‌ای، تمرکز داستان به‌جای مبارزات، روی رابطه سه شخصیت اصلی گذاشته شد.

این فیلم سکوی پرتاب دیگری برای تام هاردی شد و بیشتر از قبل نزد منتقدان شناخته و به‌خصوص نزد تماشاگران محبوب شد. فیلم «مبارز» نامزد یک جایزه اسکار برای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد بود که آن را به‌دست نیاورد. جوئل اجرتون و نیک نولتی، دیگر بازیگران اصلی این فیلم ۲۵ میلیون دلاری بودند که همین اندازه در گیشه فروش داشت.

تام هاردی سال ۲۰۱۲ را با ایفای نقش در فیلم کمدی و رمانتیک This Means War (این یعنی جنگ) جوزف مک‌گینتی نیکول آغاز کرد. داستان فیلم در مورد شخصیت فدر (با نقش‌آفرینی کریس پاین) و تاک هانسن (با نقش‌آفرینی تام هاردی)، دو مأمور سازمان CIA بود که با یکدیگر دوست صمیمی بودند. آن‌ها در یک مأموریت ناکام شده و موجب مرگ یک فرد خلافکار آلمانی می‌شوند.

این دو به‌طور موقت از پرونده کنار گذاشته شده و هر دوی آن‌ها در مدت تعطیلات به‌طور اتفاقی عاشق دختری با نام لورن (با نقش‌آفرینی ریس ویترسپون) می‌شوند و رقابت سختی برای به‌دست آوردن لورن بین آن‌ها ایجاد می‌شود و هر کاری می‌کنند تا در این رقابت پیروز شوند و حتی از امکانات جاسوسی و سازمانی برای غلبه‌بر حریف استفاده می‌کنند. از طرفی برادر آن فرد آلمانی هم می‌خواهد از این دو مأمور انتقام بگیرد. این فیلم امتیازات خوبی از منتقدان دریافت نکرد، اما در گیشه نسبتاً خوب فروخت.

بعد از دو سال، تام هاردی بار دیگر فرصت همکاری با کریستوفر نولان را در فیلم ابرقهرمانی The Dark Knight Rises (شوالیه تاریکی برمی‌خیزد) به‌دست آورد و این مرتبه نقش به‌مراتب مهم‌تری از فیلم «تلقین» داشت و آنتاگونیست به‌یادماندنی فیلم «شوالیه تاریکی برمی‌خیزد» او بود که نقش شخصیت بِین را ایفا کرد و اولین حضورش در فیلمی ابرقهرمانی، بهترین نقش‌آفرینی‌اش در این ژانر بود و کاش در اوج با این ژانر خداحافظی می‌کرد.

این فیلم براساس شخصیت محبوب بتمن کمیک‌بوک‌های شرکت دی‌سی کامیکس ساخته شد و سومین و آخرین قسمت سه‌گانهٔ بتمن کریستوفر نولان است. کریستین بیل در نقش بروس وین/بتمن، مایکل کین در نقش آلفرد پنی‌ورث، گری اولدمن در نقش جیمز گوردون و مورگان فریمن در نقش لوشیوس فاکس، همگی نقش‌های خود در دو فیلم قبلی را ایفا کردند، همچنین ان هتوی در نقش سلینا کایل و ماریون کوتیار در نقش میراندا تیت در فیلم حضور داشتند.

بدون شک یکی از نقاط قوت فیلم نولان، حضور تام هاردی بود، باوجودآنکه منتقدانی بودند که استفاده از ماسک را نوعی تقلب برای هاردی به‌حساب آوردند و گفتند در مورد نقش‌آفرینی وی غلو شده است. درهرصورت تام هاردی نام خود را روی سنگ کف خیابان‌های هالیوود حک کرد و نقش‌های بهتر و بهتر برای وی از راه رسیدند. فیلم «شوالیه تاریکی برمی‌خیزد» با استقبال خوبی از سوی منتقدان همراه شد و بیش از یک میلیارد دلار در گیشه فروش داشت.

هاردی در سال ۲۰۱۲ دو فیلم خوب داشت، یکی «شوالیه تاریکی برمی‌خیزد» کریستوفر نولان و دیگری «بی‌قانون» جان هیلکات.

آخرین نقش‌آفرینی تام هاردی در سال ۲۰۱۲، مربوط‌ به‌ایفای نقش شخصیت فارست باندورانت در فیلم جنایی و درام Lawless‌ (بی‌قانون) بود که با بازیگران مطرحی چون شایا لابوف، گری اولدمن، میا واشیکوفسکا، جسیکا چستین، جیسون کلارک و گای پیرس همبازی شد. کارگردانی این فیلم را جان هیلکات بر عهده داشت که فیلمش در جشنواره فیلم کن، نامزد دریافت نخل طلایی شد.

این فیلم داستان قاچاقچیانی را در ایالت ویرجینیا روایت می‌کند که پول‌های کلانی از معاملات غیرقانونی به‌جیب زده‌اند و حسابی هم در این راه موفق بوده‌اند، اما با ورود کلانتر جدید به‌شهر و اختلافاتی که پدیدار می‌شود، این گروه و منافعشان به‌خطر می‌افتند. نقش‌آفرینی تام هاردی از نقاط قوت فیلم بود و شایا لابوف هم نقش خود را به‌خوبی ایفا کرد و البته درگیرهایی در پشت صحنه این دو با هم داشتند. فیلم «بی‌قانون» با نظر مثبت منتقدان همراه شد و با بودجهٔ ۲۶ میلیون دلاری، فروشی ۵۵ میلیون دلاری در گیشه داشت و سال ۲۰۱۲ را به‌سالی ماندگار برای تام هاردی مبدل ساخت.

تام هاردی در سال ۲۰۱۳ بار دیگر نقش اصلی فیلمی را ایفا کرد و در فیلم درام Locke (لاک) به‌کارگردانی استیون نایت، نقش شخصیت ایوان لاک را بازی کرد. داستان فیلم «لاک» در مورد شخصیتی با نام ایوان لاک بود که یک روز پیش از بتن‌ریزیِ بزرگ در شهر بیرمنگام، به‌وی خبر می‌رسد که برای زایمان زودرسِ شخصیت بتان، یکی از همکارانش که هفت ماه پیش داستانی با هم داشتند و حال فرزندی در راه است، باید به‌شهر لندن برود.

با وجود مسئولیت شغلی‌اش و اینکه همسر و فرزندانش برای دیدن مسابقهٔ فوتبال مهمی منتظرِ رفتن ایوان به‌خانه هستند، او تصمیم می‌گیرد برای زایمان بتان خودش را به‌شهر لندن برساند. در تمام طول مسیر با همسرش و خانمی که دارد فرزندش را به‌دنیا می‌آورد و مسئولان شرکت و معاونش که باید کار بتن‌ریزی را انجام دهد و همچنین پدرش که به‌طور خیالی او را عقب ماشین می‌بیند، گفت‌وگو می‌کند و به‌همسرش می‌گوید که به‌او خیانت کرده ‌است. تمام فیلم در اتومبیل می‌گذرد و از تماس‌ها تنها صدا شنیده می‌شود. تام هاردی نقش خود را به‌خوبی ایفا کرد و فیلم استیون نایت با استقبال نسبتاً خوبی از سوی منتقدان همراه شد.

تام هاردی در سال ۲۰۱۴ با جیمز گاندولفینی فقید و فراموش‌نشدنی، در فیلم The Drop (کندو) همبازی شد که کارگردانی این فیلم را میکِل آر. روسکَم بر عهده داشت و نویسندهٔ فیلمنامه اثر، دنیس لهان بود. نقش‌آفرینی تام هاردی و جیمز گاندولفینی بسیار خوب بود و شیمی بین‌ آن‌ها، تماشای فیلم را بسیار لذت‌بخش می‌کرد. فیلم «کندو» که تنها فیلم سینمایی سال ۲۰۱۴ تام هاردی بود، با استقبال خوبی از سوی منتقدان همراه شد، اما فروشی معمولی در گیشه داشت.

سال شلوغ ۲۰۱۵ و ایفای نقش‌های گوناگون

به‌سال ۲۰۱۵ برسیم که شلوغ‌ترین سال دوران حرفه‌ای تام هاردی بود و در پنج فیلم سینمایی ایفای نقش کرد. اولین فیلم، Child 44 (کودک چهل‌وچهار) بود که دنیل اسپینوزا کارگردانی آن را بر عهده داشت و ریدلی اسکات هم تهیه‌کنندهٔ پروژه بود و تام هاردی در این فیلم مهیج و درام نقش شخصیت کاپیتان لئو دمیدووف را ایفا کرد و با بازیگرانی چون نومی راپاس، یوئل کینامن، گری الدمن و ونسان کسل همبازی بود.

فیلم «کودک چهل‌وچهار» داستان‌های بحرانی مأمور مخفی پلیس، لئو دمیدووف را در شوروی روایت می‌کرد، کسی که با محکوم نکردن همسر خود رایسا به‌عنوان یک خیانتکار، موقعیت، قدرت و خانه خود را از دست می‌دهد. این فیلم نه امتیازات خوبی از منتقدان دریافت کرد و نه در گیشه حداقل به‌اندازهٔ بودجهٔ ۵۰ میلیون دلاری خود فروش داشت.

اما فیلم بعدی هاردی، فیلمی فوق‌العاده بود که نظیرش در ژانر اکشن به‌ندرت پیدا می‌شود؛ فیلم Mad Max: Fury Road (مکس دیوانه: جاده خشم) به‌کارگردانی جرج میلر و نویسندگی جرج میلر، برندن مک‌کارتی و نیکو لاتوریس که ژانر اکشن را وارد سطحی جدید و متفاوت کرد. داستان فیلم «مکس دیوانه: جاده خشم» دربارهٔ مکس روکاتانسکی (با نقش‌آفرینی تام هاردی) که به‌نیروهای ایمپریتر فیوروسا (با نقش‌آفرینی شارلیز ترون) می‌پیوندد تا طی تعقیب‌وگریزهای دیوانه‌کنندهٔ متوالی جاده‌ای از دست رهبر شروری با نام ایمورتان جو (با نقش‌آفرینی هیو کیز-برن) و نیروهایش فرار کنند. 

نیکولاس هولت، رزی هانتینگتون وایتلی، رایلی کیئو، زوئی کراویتز، ابی لی کرشاو و کورتنی ایتون از دیگر بازیگران این فیلم بودند که بسیار مورد ستایش منتقدان قرار گرفت و ده نامزدی و شش جایزه‌ اسکار، بخشی از افتخارات ساختهٔ جرج میلر بودند. همان‌طور که در داستان فیلم دو شخصیت اصلی با هم درابتدا مشکل داشتند، در پشت صحنه نیز گویا تام هاردی و شارلیز ترون مشکلات فراوانی داشتند که البته درنهایت به‌نقش‌آفرینی بهتر آن‌ها منجر شد.

سومین فیلم تام هاردی در سال ۲۰۱۵، فیلم موزیکال، جنایی، درام و رازآلود London Road (جادهٔ لندن) به‌کارگردانی روفس نوریس بود که تام هاردی نقش شخصیت فرعی مارک را ایفا کرد. این فیلم در بین فیلم‌های هاردی، چندان معروف نیست و درمجموع تبلیغات زیادی نداشت و منتقدان نیز نظری خنثی در رابطه با آن داشتند.

بلافاصله بعد از این پروژه، هاردی در فیلم Legend (افسانه)، در دو نقش مختلف که برادر بودند ایفای نقش کرد و برای بازی در این نقش‌ها، نامزد دریافت بدترین بازیگر مراسم بدترین فیلم‌ها و نقش‌آفرینی‌های بریتانیا شد و شانس آورد جانی دپ در فیلم Mortdecai‌ (موردکای) ایفای نقش کرده بود که این جایزه به تام هاردی نرسد. کارگردانی فیلم «افسانه» را برایان هالگلند بر عهده داشت و در زمان تولید، انتظار فیلمی خوب و بازی جذابی را همگان داشتند که نتیجه اصلاً این‌طور نشد.

تام هاردی در فیلم تحسین‌شدهٔ «از گور برخاسته» الخاندرو گونسالس اینیاریتو، بازی فوق‌العاده‌ای از خود به‌نمایش گذاشت و حس تنفر را در تماشاچی به‌خوبی برانگیخت و بار دیگر نشان داد چه استعداد بالایی در ایفای نقش‌های منفی دارد.

اما آخرین فیلمی که هاردی در این سال در آن حضور پیدا کرد و ایفای نقش شخصیت منفی و منفور جان فیتزجرالد، خاطرات بد فیلم قبلی را پاک کرد. تام هاردی در فیلم حماسی، وسترن، زندگینامه‌ای، درام و مهیج The Revenant(از گور برخاسته) الخاندرو گونسالس اینیاریتو، بازی فوق‌العاده‌ای از خود به‌نمایش گذاشت و حس تنفر را در تماشاچی به‌خوبی برانگیخت.

در این فیلم بازیگرانی چون لئوناردو دی‌کاپریو، ویل پولتر و دامنل گلیسون حضور داشتند و به‌ایفای نقش پرداختند و شخصیتی که هاردی نقشش را ایفا کرد، نفس شخصیتی که دی‌کاپریو نقشش را ایفا کرد، برید و بار دیگر نشان داد چه استعداد بالایی در ایفای نقش‌های منفی دارد. گفتنی است اینیاریتو نمی‌خواست از جلوه‌های ویژه کامپیوتری برای خلق لوکیشن استفاده کند و تیم سازندگان مجبور شدند فیلم را در دوازده لوکیشن در سه کشور مختلف فیلم‌برداری کنند.

وضع بد آب‌وهوا، دور بودن لوکیشن و اصرار اینیاریتو و امانوئل لوبزکی برای استفاده از نور طبیعی باعث شد فیلم‌برداری نُه ماه طول بکشد و خیلی زود تام هاردی کنترل اعصاب خود را از دست داد و عجیب است که شرایط را تحمل کرد و همچون خیلی از عوامل سازندهٔ فیلم استعفاء نداد یا برای غرغرکردن زیاد، اخراج نشد. بعد از فیلم «تلقین»، این دومین همکاری لئوناردو دی‌کاپریو و تام هاردی با یکدیگر بود که نتیجهٔ کار عالی شد. فیلم «از گور برخاسته» در هشتادوهشتمین دوره مراسم اسکار، با بیشترین تعداد نامزدی در دوازده رشته، در جایگاه اول قرار داشت و توانست سه جایزه از جمله بهترین کاگردانی، بهترین فیلم‌برداری و بهترین بازیگر نقش اول مرد را از آن خود کند.

تام هاردی در سال ۲۰۱۶، سومین همکاری خود را با کریستوفر نولان انجام داد و یکی از شخصیت‌های اصلی درامِ جنگی و تاریخی Dunkirk (دانکرک) بود. فیلم «دانکرک» یکی دیگر از آثار موفق نولان بود که هم منتقدان و هم تماشاچیان استقبال خوبی از آن داشتند. حتی بسیاری این فیلم را با دیگر فیلم موفق مرتبط با جنگ جهانی دوم، یعنی فیلم «نجات سرباز رایان» مقایسه کردند و البته شباهت‌هایی نیز بین این دو فیلم وجود داشت. در مورد فیلم «دانکرک»

باید گفت که کریستوفر نولان می‌خواست فیلمی بدون فیلمنامه بسازد و البته که نسخهٔ نهایی نیز فیلمی تقریباً بدون دیالوگ شد، در عوض تخیل، هماهنگی و حرکات بی‌صدای بازیگرانش نقشی مهم را در این فیلم ایفا می‌کند. با اضافه کردن ویژگی کنجکاوی‌برانگیز پیچیده‌ای به فیلمی روایت‌شده در بستر زمانی سنتی و درواقع تکراری، شاهد پایان‌بندی متفاوت و خاصی نیز در فیلم «دانکرک» بودیم.

داستان فیلم، در جنگ جهانی دوم اتفاق می‌افتد و دربارهٔ تخلیه نیروهای بریتانیا، فرانسه و بلژیک از شهر دانکرک در فرانسه است. در جریان این عملیات تاریخی، بیش از ۸۰۰ قایق غیرنظامی جان دست‌کم ۳۳۵ هزار سرباز انگلیسی و فرانسوی را که در محاصرهٔ ارتش آلمان‌ها گرفتار شده بودند، نجات دادند.

فیلم «دانکرک»، در نودمین دوره مراسم اسکار، در هشت رشته نامزد دریافت جایزه بود که درنهایت موفق شد سه جایزه بهترین تدوین صدا، بهترین تدوین و بهترین میکس صدا را به‌خود اختصاص دهد. مارک رایلنس، هری استایلز، کنت برانا، کیلین مورفی و جیمز دارسی، همبازیان تام هاردی در فیلم تحسین‌شدهٔ نولان بودند. جالب اینجا است در همان سال تام هاردی در فیلم Star Wars: The Last Jedi «جنگ ستارگان: آخرین جدای» نقشی را ایفا کرد که درنهایت آن نقش از فیلم حذف شد.

نقش‌آفرینی دوباره در فیلمی ابرقهرمانی

تام هاردی در سال ۲۰۱۸ به‌فهرست طولانی بازیگران موفقی پیوست که در فیلم‌های ابرقهرمانی ناموفقی، ایفای نقش می‌کنند. هاردی در فیلم Venom (ونوم) به‌کارگردانی روبن فلیشر، کارگردان فیلم Zombieland (سرزمین زامبی‌ها)، نقش این شخصیت محبوب و منفور دنیای اسپایدرمن را ایفا کرد.

وی در این فیلم بسیار ضعیف که البته گیشه‌ها را درنوردید، با بازیگرانی چون وودی هارلسون، ریز احمد، میشل ویلیامز، رید اسکات، اسکات هیز و جنی اسلیت همبازی بود. منتقدان اصلاً از کیفیت «ونوم» راضی نبودند و گویا تام هاردی نیز از ایفای این نقش پشیمان شده است و حتی در مصاحبه‌ای پیش از اکران این فیلم در پاسخ به این سؤال که صحنه‌های مورد علاقه‌اش در فیلم «ونوم» کدام صحنه‌ها بودند، بدون درنگ چنین گفت:

صحنه‌هایی بودند که در فیلم نیستند. چیزی در حدود ۳۰ تا ۴۰ دقیقه از صحنه‌های باارزش فیلم حذف شده‌اند و روی پرده این صحنه‌ها را نخواهیم دید؛ صحنه‌هایی دیوانه‌کننده با کمدی سیاه. متوجه منظورم هستید؟ اصلاً این صحنه‌ها را در فیلم جا ندادند.

بااین‌حال هاردی با سونی پیکچرز (Sony Pictures) قرارداد دارد و در قسمت دوم «ونوم» با عنوان Venom: Let There Be Carnage (ونوم: بگذارید کارنیج بیاید)، نقش خود را تکرار خواهد کرد و این فیلم در تاریخ ۱ اکتبر ۲۰۲۱ (۹ مهر ماه ۱۴۰۰) اکران خواهد شد.

آخرین نقش‌آفرینی این بازیگر محبوب این روزهای سینمای هالیوود روی پردهٔ نقره‌ای، مربوط‌به فیلم Capone (کاپون) می‌شود که جاش ترنک کارگردانی آن را بر عهده داشت و باوجود نقش‌آفرینی خوب هاردی در این فیلم، فیلمنامهٔ ضعیف، تأثیر خود را روی کل پروژه گذاشت. لیندا کاردلیانی، جک لودن، مت دیلون و نول فیشر، دیگر بازیگران فیلم زندگینامه‌ای و جنایی «کاپون» بودند.

هاردی ایفای نقش شخصیت ارنست شکلتون در فیلم بیوگرافی و درامی با نام Shackleton (شکلتون) را نیز بر عهده خواهد داشت. این فیلم از مدت‌ها پیش در مرحله‌ٔ توسعه قرار دارد و زندگی ارنست شکلتون، مکتشف بریتانیایی را به‌تصویر خواهد کشید. تام هاردی به‌همراهِ استودیوی فیلمسازی دیوید هیمن، یعنی Heyday Films و دین بیکر از شرکت Hardy Son & Baker، وظیفه تهیه‌کنندگی فیلم «شکلتون» را برعهده دارند. 

ارنست شکلتون یک کاوش‌گر افسانه‌ای و بزرگ بود که در دهه‌ٔ ۱۹۰۰ میلادی سه سفر به‌قطب جنوب را رهبری کرد. برجسته‌ترین سفر شکلتون سفری برای کاوشِ سرتاسر قطب جنوب بود که از سال ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۷ به‌طول انجامید. در این سفر کشتی شکلتون که Endurance نام داشت، در یخ‌های شناور گیر کرد و او خدمه‌اش را برای یک ماه کامل در دمای زیر صفر رهبری کرد تا آن‌ها را به‌زمین جامد برساند. از دستاوردهای شکلتون می‌توان به‌نایل‌شدن به مقام شوالیه از سوی شاه ادوارد هفتم و دریافتِ مدال‌هایی نظیرِ مدال Polar (قطبی) و مدال Allied Victory (پیروزی متفقین) اشاره کرد. شکلتون در سال ۱۹۲۲ و درحالی‌که ۴۷ سال داشت، بر اثر سکته‌ٔ قبلی درگذشت.

پیش از پرداختن به‌زندگی شخصی تام هاردی، بدین نکته هم اشاره کنیم که وی در سریال موفق Peaky Blinders (پیکی بلایندرز) شبکه‌ BBC در یازده قسمت نقش شخصیت الفی سالومونز را ایفا کرده است. وی همچنین در سریال Taboo (تابو) به‌کارگردانی کریستوفر ناینهولام، که با همکاری دو شبکه تلویزیونی FX و BBC ساخته شد، نقش شخصیت اصلی جیمز دلینی را ایفا کرد و باوجود نقش‌آفرینی عالی و کیفیت خوب سریال، سازندگان تصمیمی برای تمدید آن نداشتند.

داستان سریال «تابو» در مورد شخصیتی با نام جیمز دلینی است که بعد از گذران ده سال زندگی در آفریقا، به‌همراه چهارده الماسی که به‌دست آورده ‌است، به‌شهر لندن بازمی‌گردد تا بیشتر دربارهٔ کسب‌وکار به‌ارث مانده از پدرش بداند و البته به‌دنبال انتقام قتل وی برود. او با ممانعت از فروش کسب‌وکار خانوادگی خودشان به‌شرکت هند شرقی، تصمیم می‌گیرد امپراتوری خریدوفروش خودش را بسازد، درحالی‌که با این کار، خود را وارد بازی خطرناکی میان دو کشور آمریکا و بریتانیا می‌کند. اونا چاپلین، دیوید هایمن، مایکل کلی، جاناتان پرایس، جسی باکلی، ادوارد هاگ، جفرسون هال، تام هولندر و مارک گیتیس از جمله بازیگرانی بودند که درکنار تام هاردی در فصل اول سریال «تابو» حضور داشتند و به‌ایفای نقش پرداختند.

زندگی شخصی تام هاردی

در سال ۱۹۹۹، تام هاردی با سارا وارد، تهیه‌کنندهٔ انگلیسی ازدواج کرد، اما راه این زوج در سال ۲۰۰۴ از هم جدا شد و تام هاردی علت این جدایی را اعتیاد خود به‌مواد مخدر می‌داند که سبب شد مدتی طولانی در مرکز ترک اعتیاد بستری شود و خود را برای این اتفاق همواره سرزنش می‌کند. از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۴ هاردی با لیندا پارک که بازیگر بود روابطی عاشقانه داشت.

تام هاردی مدتی نیز با ریچل اسپید روابطی عاشقانه داشت و پسری با نام لوئیس توماس هاردی نیز ثمره این رابطه است که در ۸ آوریل ۲۰۰۸ به‌دنیا آمد. سرانجام در سال ۲۰۱۴ وی با معشوقهٔ قدیمی خود، شارلوت رایلی، بازیگر فیلم‌های London Has Fallen (لندن سقوط کرده است) و سریال «پیکی بلایندرز» ازدواج کرد؛ آشنایی این زوج به سریال «بلندی‌های بادگیر» بازمی‌گردد که عاشقان رمانِ محبوب برونته بودند و در سال ۲۰۱۴ پای به‌دنیای حقیقی گذاشتند. تام هاردی و شارلوت رایلی دو فرزند دارند که یکی متولد سال ۲۰۱۵ و دیگری متولد سال ۲۰۱۸ است.

حقایقی جالب زندگی تام هاردی

۱. همان‌طور که درابتدای مطلب اشاره کردیم، در سن ۲۲ سالگی و در سال ۱۹۹۹، در یک مسابقهٔ تلویزیونی به‌عنوان سوپر مدل برتر انتخاب می‌شود که این جایزه کمی دید وی را به‌دنیای اطرافش تغییر می‌دهد. آغاز دوران حرفه‌ای وی از سال ۱۹۹۸ بود و بردن این جایزه در همان ابتدای کار، اعتماد به‌‌نفس بالایی به تام هاردی دارد.

۲. یکی از اساتیدش در درام سنتر لندن، سِر آنتونی هاپکینز بود و وی بازیگری را در همین آکادمی به سبک متد اکتینگ فرا گرفت، البته هاردی از گری اولدمن به‌عنوان قهرمان خود نام می‌برد و به‌علاقهٔ خود رسید و در چندین فیلم با اسطورهٔ دوران کودکی و نوجوانی خود همبازی شد.

۳. از دوران کودکی عاشق نوشتن داستان کوتاه، ساخت فیلم کوتاه و کارگردانی بود و برخلاف هم‌سن‌وسالان خود در کشور مهد فوتبال، اصلاً علاقه‌ای به‌این ورزش ندارد.

۴. هاردی برای حضور در سریال «جوخه برادران»، تحصیل در درام سنتر لندن را نیمه‌کاره رها کرد و نهایت استرس دوران کاری خود را برای همین پروژه داشت که دربارهٔ آن چنین گفته است:

 
سریال «جوخه برادران» اولین کار حرفه‌ای من بود و دلم مثل سیر و سرکه می‌جوشید. پیش از آن تجربهٔ حضور جلوی دوربین را نداشتم و باید هرطور شده بود از پس نقشم برمی‌آمدم. کلی برای ایفای این نقش جست‌وجو و مطالعه کردم، البته چیزهایی که اصلاً نیازی به‌آن‌ها نبود، به‌این دلیل که تمام حضور من در دو قسمت بود و کلاً دوازده خط دیالوگ داشتم.

۵. با مایکل فاسبندر در درام سنتر لندن تعلیم ‌دید و البته فاسبندر دو سال زودتر از هاردی وارد آن‌جا شده بود و محبوب‌ترین شخص درام سنتر لندن شده بود و هاردی هم دوست داشت با وی بیشتر آشنا شود و گویا حسادت‌های ریزی هم به‌وی داشت؛ تام هاردی آن دوران را چنین تعریف می‌کند:

فاسبندر.. لعنت بهش.. همه می‌خواستند مثل مایکل فاسبندر باشند… راستش را بخواهید من هم دوست داشتم به‌خوبی مایکل باشم

باوجود درگیری‌های کوچکی که درابتدا تام هاردی و مایکل فاسبندر در درام سنتر با هم پیدا کردند، اما درنهایت به‌هر دوی آن‌ها نقشی در سریال «جوخه برادران» رسید، اما سرانجام هاردی به‌آرزوی خود رسید و از فاسبندر جلو زد و در فیلم «بندزن خیاط سرباز جاسوس»، جای این بازیگر را گرفت.

۶. هاردی دیوانه‌وار عاشق گری اولدمن است و در مصاحبه‌ای که با ShortList داشت در مورد اسطورهٔ خود چنین گفت:

گری اولدمن بی‌چون‌وچرا، تنها و تنها قهرمان است؛ او یک مرد واقعی است. به‌او نگاه می‌کنم و آرزو می‌کنم وقتی هم‌سن وی می‌شوم، درست مثل او باشم. می‌خواهم همان ویژگی‌های اخلاقی گری اولدمن را داشته باشم؛ او شگفت‌انگیز و باورنکردنی است.

در همان سالی که تام هاردی این مصاحبه را انجام داد، فرصت بازی در فیلم «بندزن خیاط سرباز جاسوس» را به‌دست آورد و درکنار گری اولدمن که نامزد اسکار هم برای آن فیلم شده بود، ایفای نقش کرد و خیلی زود هاردی به‌آرزوی خود رسید. هاردی در فیلم‌های «کودک چهل‌وچهار»، «بی‌قانون» و «شوالیه تاریکی برمی‌خیزد» هم فرصت بازی درکنار اولدمن تکرارنشدنی را به‌دست آورد.

۷. بعد از ایفای نقش در فیلم «پیشتازان فضا: نمسیس»، تصمیم گرفت الکل و مواد مخدر را برای همیشه کنار بگذارد و از همین رو خود را در مرکز ترک اعتیادی بستری کرد؛ هاردی آن دوران خود را چنین توصیف کرده است:

نمی‌خواستم کسی بفهمد که کنترل خودم را در اختیار ندارم، اما نمی‌شد چنین چیزی را از مردم مخفی کرد. با خود گفتم مدتی به‌مرکز ترک اعتیاد می‌روم و بعد خیلی زود بیرون می‌آیم و دوباره می‌نوشم و مردم هم من را خواهند بخشید، اما چند روزی که فکرش را می‌کردم، بیست‌وهشت روز طول کشید و بعد از شنیدن تجربیات کسانی که در آن مرکز درمانی بودند و شرایط مشابه من را داشتند، فهمیدم که واقعاً مشکلی جدی دارم.

۸. تام هاردی برای ایفای نقش شخصیت «چارلز برانسون»، حدود ۱۹ کیلوگرم وزن خود را افزایش داد و حاضر بود تن به‌هر سختی‌ای بدهد تا نقش «شرورترین زندانی تاریخ بریتانیا» و «خشن‌ترین زندانی تاریخ بریتانیا» را ایفا کند؛ وی در رابطه با ایفای نقش شخصیت برانسون چنین گفت:

بعد از بازی در نقش برانسون، بدجور بهم ریختم. واقعاً چاق شده بودم و انگار ماشین به‌من زده بود. در همان زمان باید به پیتزبورگ می‌رفتم و دو ساعت برای ایفای نقشم در فیلم «مبارز» بوکس، موای تای، جوجیتسو و رقص پا تمرین می‌کردم و هر روز لیفت سنگین می‌زدم و این روند به‌مدت هشت هفته ادامه داشت. نمی‌فهمم مردم چطور هر روز این کارها را می‌کنند. شخصیت برانسون باحال بود، برای ایفای نقش برانسون فقط شکلات و پیتزا می‌خوردم و رفیقم را لیفت می‌کردم و از پله‌ها به‌پایین پرت می‌کردم (با خنده). بازی می‌کردم، سرم را می‌تراشیدم و گذاشتم سبیلم دربیاید و پُر شود.

۹. تام هاردی دلیل موفقیت خود در بازیگری را استعداد بالای خود در دروغگویی و دغل‌کاری می‌داند که به‌وی کمک کرد به‌راحتی با ایفای نقش‌های مختلف کنار بیاید؛ صحبت‌های جالب وی را در این رابطه می‌خوانیم:

سرم واقعاً شلوغ بود و از طرفی اصلاً دوست نداشتم کاری را انجام دهم که برایم خسته‌کننده و کسل‌کننده بود. تنها کاری که می‌خواستم کنم و تنها چیزی که تمام حواس خود را روی اجرای درست آن گذاشتم، بازی کردن‌ و لذت بردن از کارم بود. من همیشه دروغگوی خوبی بودم، همیشه می‌توانستم نقش بازی کنم و دغل‌کاری در خونم بود.

تقریباً هر چیزی می‌خواستم به‌دست آوردم. بازیگری به‌معنای واقعی، معجونی از چرت‌وپرت‌گویی و دغل‌کاری است و البته مطالعه و آگاهی از اکشن و ری‌اکشن و البته نوعی استتار، خودتان را باید زیر پوست زبان، بدن و شکلی دیگر مخفی کنید. بازیگری من را چندبُعدی کرد، عزت‌نفس به‌من داد و فکر می‌کنم واقعاً در کاری (بازیگری) خوب هستم.

۱۰. گریه کردن برای هاردی اصلاً آسان نیست و این توانایی بازیگران حرفه‌ای که در ثانیه اشکشان را جاری می‌کنند، در هاردی نمی‌توان پیدا کرد و خود نیز این مسئله را قبول دارد و در موردش چنین توضیح می‌دهد:

فهمیدم گریه‌کردن کار بسیار دشواری است. خیلی طول می‌کشد تا اشکم دربیاید و نمی‌دانم فکر کردن به‌چیزی کار را برایم راحت‌تر می‌کند. البته من شخصیتی کاملاً احساساتی هستم و اگر پسرم به‌من بگوید دوستت دارم، این حرف اشکم را درمی‌آورد یا تماشای فیلم (قطعهٔ موسیقی آقای هولاند) نیز به‌طرز عجیبی دلشکسته‌ و غمگینم می‌کند. یک ناهنجاری معمول است.. احتمالاً شخصیت‌های بامبی و شرک نیز اشکم را دربیاورند.

۱۱. تام هاردی علاقهٔ زیادی به‌ایفای نقش‌های منفی دارد و از نظر وی پروتاگونیست‌ها معمولاً شخصیت‌هایی کسل‌کننده هستند؛ وی در مصاحبه با سایت خبری هالیوود ریپورتر (THR)، در این رابطه چنین توضیح داد:

من نقش‌ آدم‌های ترسناک زیادی را بازی کرده‌ام و البته برای چرایی این انتخاب‌هایم دلایلی دارم. اول اینکه شخصیت‌های شرور بسیار جذاب‌تر و تماشایی‌تر از قهرمانان داستان هستند که این قهرمانان نقش اول در بیشتر مواقع، خیلی حوصله‌سربر می‌شوند. اینکه هر روز بروم سر کار و نقشی کسل‌کننده را بازی کنم، واقعاً برایم عذاب‌آور است. دلیل دوم این است که وقتی جوان‌تر بودم، یادم می‌آید از کوچک‌بودن جثه‌ام، لاغری و ضعیف‌ بودنم و این احساس که هرکسی می‌تواند بلایی سرم بیاورد، بسیار می‌ترسیدم، از همین رو نقش‌هایی (منفی) که بازی کردم، همان شخصیت‌هایی بودند که من را می‌ترساندند.

۱۲. پس از خداحافظی هیو جکمن با نقش ولورین، شبکهٔ MTV انگلستان در مصاحبه‌ای از وی پرسید که دوست دارد چه کسی نقش این شخصیت محبوب را در آینده ایفا کند که جکمن بلافاصله و بدون هیچ‌گونه تردیدی پاسخ داد تام هاردی.

۱۳. ‌سایت دیلی بیست در گزارشی که چند سال پیش منتشر شد، از تام هاردی پرسیده بود دوست دارد چه کسی فیلم بعدی مجموعهٔ «جیمز باند» را کارگردانی کند که هاردی هم کریستوفر نولان را پیشنهاد داد و البته خود نیز دوست داشت نقش مأمور 007 را ایفا کند؛ وی در آن زمان چنین گفت:

ضرب‌المثلی بین ما در صنف بازیگران یا شاید در جامعهٔ هم‌سن‌و‌سالان من وجود دارد که می‌گوید، اگر درباره چیزی صحبت کنید، از رسیدن به‌آن بازمی‌مانید، بنابراین من اصلاً نمی‌توانم مستقیماً درباره این موضوع اظهارنظر کنم! چرا که اگر من کوچک‌ترین اشاره‌ای به‌آن کنم، همه‌چیز خراب خواهد شد! اما در خفا می‌گویم کریستوفر نولان کارگردان معرکه‌ای برای فیلم بعدی جیمز باند خواهد شد.

به‌خاطر اینکه دنیل کریگ در چهار فیلم قبلی فوق‌العاده بود و آنچه که و نیز در فیلم‌های قبلی انجام دادند، فوق‌العاده شگفت‌انگیز بود و پروژه بسیار سختی برای انجام در انتظار کارگردان بعدی این مجموعه خواهد بود. کنجکاوم در قسمت بعدی این مجموعه چه خواهد شد و فکر می‌کنم زمانی‌که شما از شخصی همچون کریستوفر نولان نام می‌برید، درواقع دارید شخص بسیار قدرتمندی را وارد دنیای جیمز باند می‌کنید که می‌تواند ایده‌های جدیدی با خود به‌همراه بیاورد و دوباره داستان‌هایی پرمحتوا و عمیق خلق کند.

۱۴. در مورد علاقهٔ تام هاردی به‌سگ‌ها در انگلیس چنین می‌گویند که اگر خوش‌شانس باشید، کسی را پیدا می‌کنید که نصف علاقه‌ای که هاردی به‌سگ‌ها دارد، به‌‌شما داشته باشد و درواقعیت نیز همین است و هاردی دیوانه‌وار این حیوانات را دوست دارد. همچون خیلی از مردها، سگ‌ها را بهترین دوست مردان می‌داند و آن‌ها را فرشته صدا می‌زند و این علاقه به‌زمان کودکی تام هاردی برمی‌گردد که یکی از اقوام به‌او یک سگ با نژاد میکس‌شدهٔ لابرادور و پیت‌بول می‌دهد و باور کنید یا نه، وی اسم سگش را «مد مکس» می‌گذارد.

در سال ۲۰۱۱ مد مکس می‌میرد و طبق گزارشی که در آن زمان ونتی فر منتشر کرده بود، تام هاردی سگ خود را پس از مرگش می‌سوزاند و تا مدت‌ها خاکسترش را روی کاناپه نگه می‌داشت، جایی که سگش همیشه دوست داشت آن‌جا بنشیند. هاردی در زمان ساخت فیلم «بی‌قانون»، سگ ولگردی را در خیابان پیدا می‌کند و سگ را از شرایط بدی که داشت نجات می‌دهد و بعدها کمپینی به‌راه می‌اندازد با عنوان PETA و مردم را تشویق می‌کند سگ‌های بی‌خانمان را به‌سرپرستی بگیرند. وی در زمان ساخت فیلم «کندو» نیز توله‌سگی را در صحنهٔ فیلم‌برداری پیدا می‌کند و برای آن سگ جای مناسبی پیدا می‌کند و به‌افرادی می‌سپارد که صلاحیت نگه‌داری از چنین حیواناتی را دارند.

۱۵. تام هاردی در سال ۲۰۱۵ از سوی مجلهٔ GQ، به‌عنوان یکی از پنجاه مرد خوش‌پوش کشور انگلستان انتخاب شده است.

۱۶. تام هاردی که ایفای نقش شخصیت الفی سالومونز را در سریال «پیکی بلایندرز» بر عهده داشت، دارای نشان CBE (فرمانده رتبهٔ امپراتوری بریتانیا) است و شخصیت تام شلبی با گرفتن نشان OBE (افسر رتبهٔ امپراتوری بریتانیا) در سریال، جایگاه پایین‌تری از امروز تام هاردی دارد.

منبع: زومجی


منبع

درباره ی ماکان نیوز

مطلب پیشنهادی

(عکس) تغییر چهره «مهرداد نظری» مجری مشهور برنامه کودک بعد 30 سال

در ادامه تصاویری جالب و تماشایی از تغییر چهره «مهرداد نظری» مجری برنامه کودک تلویزیون …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به سايت خوش آمديد !


براي مشاهده مطلب اينجا را کليک کنيد