تیتر خبرها

بهترین بازی های مستقل روی کنسول پلی استیشن 4 کدام عناوین هستند؟

برخی از آثار ساخته شده توسط استودیوهای مستقل در عین حالی که میتوانند تجربه آرام و روانی را ارائه دهند، بلکه شاهد سبک هنری بسیار متفاوتی از آن‌ها خواهیم بود. یکی از این عناوین Rocket League نام دارد که در ابتدای کار خودش برای  کنسول پلی استیشن 4 به صورت انحصاری عرضه گردید. این بازی یک اثر سرگرم‌کننده است و برای پیش بردن جریان گیم پلی آن نیاز به مهارت بالایی دارید. اگر شما نیز از علاقمندان به بازی‌های ایندی و مستقل هستید، می‌توانید در ادامه همراه پارسی گیم با معرفی لیست بهترین بازی های مستقل PS4 باشید.

بهترین بازی های مستقل PS4؛ خلاقیتی خارج از تصور

در حالی که بازی‌های مستقل به تدریج حضور خود را در سراسر نسل هفتم و هشتم کنسول‌ها نشان می‌دادند، واقعا جای خالی بازی های مستقل PS4 احساس می‌شد. در لیست عناوین برتر پلی استیشن 4 بازی‌هایی هستند که از استودیوهای مستقل تولید شده‌اند. این آثار کم‌تر مورد توجه قرار گرفتند و در بین آن‌ها عناوینی وجود دارد که به نوبه خودشان واقعا ارزشمند هستند. در کنار این بازی‌ها هنوز اثرهایی هستند که آن طور که باید و شاید دیده نشده‌اند اما کنسول PS4 این مسئله را تا حدودی برطرف کرد. ما شاهد این موضوع بودیم که چند بازی مستقل واقعا استثنایی در طول سال‌ها منتشر شده‌اند، اما نیازمند توجه بیش‌تری از سمت بازیکنان و منتقدین بودند.

سونی در کنار بازی‌های معروف و شناخته‌شده دقیقا از عناوین سبک ایندی برای پر کردن شکاف بهترین بازی های مستقل PS4 استفاده کرد. بیش‌تر کنسول‌ها در زمان معرفی خودشان با آثار تثبیت نشده‌ای خودشان را نشان می‌دهند و بعید نبود که این عناوین نیز کم‌تر دیده شوند. در حالی که بسیاری از بازی‌های بزرگ PS4 در سال اول منتشر شدند در نهایت جذابیت خودشان را از دست می‌دادند. با این حال بازی های سبک ایندی هنوز روند و جذابیت خودشان حفظ کردند و تواسنتند همپای بهترین آثار نسخه هشتم کنسول پلی استیشن پیش بروند. بازی‌های مستقل تجربیات فوق‌العاده خوبی را در اختیار کاربران قرار دادند و به هیچ‌وجه در برابر عناوین بزرگ، پا پس نکشیدند.

با وجود اینکه PS5 اکنون نزدیک به چهار ساله که از عمرش گذشته، PS4 همچنان پیشتاز عناوین پر مخاطب به حساب می‌آید. شاید باور نکردنی باشد، اما بازی های سبک ایندی هنوز برای این کنسول هیولا تولید می‌شوند، علی‌رغم اینکه مدت زمان زیادی از حضور کنسول PS4 می‌گذرد. در کنار بهترین بازی های مستقل PS4 به چند نمونه از دیگر عناوین این سبک اشاره خواهیم کرد که شاید انحصاری نباشند، اما شایسته جایگاهی خاص در مجموعه بازی‌های شما خواهند بود.

1) بازی TowerFall: AscensionTowerfall 

عنوان TowerFall داستان نسبتا عجیبی دارد اگر به گذشته برگردیم، این بازی در اصل برای کنسولی به نام Ouya عرضه شد. با اینکه این کنسول تاثیر زیادی روی صنعت گیم نداشت، اما یک انحصاری قاتل را روانه بازار کرد. بعد از گذشت چندین سال بالاخره این اثر دوست‌داشتنی برای کنسول PS4 عرضه گردید که به نوبه خودش تاریخ ساز شد. این عنوان یک بازی اکشن و خاطره‌انگیز است و با توجه به تایتل آن می‌توانید هر کاری را در جریان گیم پلی انجام دهید. اگرچه گاهی اوقات باید با برخی از دشمنان درگیر شوید و آن‌ها را از پای دربیاورید. تنها یک گلوله برای کشتن هر دشمن کافی است و اگر هر دشمنی بتواند از گلوله‌ها فرار کند، باز هم مورد هدف قرار می‌گیرد.

فهم و درک گیم پلی بازی کار بسیار آسانی است و سریع متوجه می‌شوید که در چند ثانیه مسیر کلی بازی را در دست بگیرید. مکانیزم تیراندازی و سیستم هدف گیری برای از بین بردن دشمنان حس بسیار خوبی را به کاربران القا می‌کند. تجربه این اثر همراه دوستانتان می‌تواند لحظات جذاب و خنده‌داری را تداعی کند. اگر از هیجان این عنوان گاهی عرق روی پیشانیتان نشست، تعجب نکنید؛ زیرا باید منتظر لحظات مهیجی از بازی باشید. استودیو مستقل Matt Makes Games و در سال 2013 عنوانی را راونه بازار کرد که از هر نظر جذابیت‌های خاص خود را داشت.

با اینکه ظاهر ساده‌ای را از ساختار محیط و گرافیکی بازی می‌بینید، اما در زمان خودش توانست یک عنوان چهار نفره ناب را به بازیکنان ارائه دهد. در این عنوان یک بازی کامل را تجربه خواهید کرد و به همراه چهار نفر باید روند گیم پلی اکشن آن را پیش ببرید. از یک بازی ساده نباید انتظارات زیادی داشته باشید به همین خاطر انتظار یک داستان عمیق و یکی گیم پلی عجیب را از آن نکشید. شما تنها با یک عنوان مستقل دو بعدی روبرو هستید که مختص به خودش را دارد و نمی‌تواند با آثار روز دنیا رقابت کند.

سیستم و ساختار کلی این عنوان چیز پیچیده‌ای ندارد و یک جریان ساده را دنبال می‌کند. تنها با زدن چند دکمه کاراکترها بازی یک مبارزه بسیار هیجان‌انگیز را به نمایش می‌گذارند که خشونت قابل تعاملی نیز دارد. جدا از اینکه با دیگر شخصیت‌های بازی درگیر می‌شوید، باید آیتم‌های مورد نیازتان را جمع‌آوری کنید. در سبد مواردی که پیدا می‌کنید انرژی بخش‌ها نیز حضور دارند. این آیتم‌ها به شما کمک می‌کنند تا روند کلی بازی را با سرعت بیش‌تری پیش ببرید. استودیو سازنده برای ارتقای بازی المان‌های جدیدی همچون 50 میدان نبرد، 120 نقشه و 8 شخصیت تیرانداز جدید را به این اثر اضافه کرده است که باعث مهیج‌تر شدن آن نیز می‌شود.

2) بازی Eiyuden Chronicle: Hundred Heroes

شاید بهتر بود لیست بهترین بازی های مستقل PS4 با بازی Eiyuden Chronicle: Hundred Heroes شروع می‌کردیم. این عنوان سبک JRPG جانشین معنوی سری افسانه‌ای Suikoden کونامی است و کاملاً به شهرت خودش ادامه می‌دهد. نه تنها از هنر پیکسلی زیبایی برخوردار است، بلکه مملو از محتوای عالی، شخصیت‌های فوق‌العاده و دیالوگ‌های جذاب است. علاوه بر این، هیچ یک از کمبودهای شرم آور اوتاکو را که در سال‌های اخیر ژانر JRPG در خودش ندارد و یک اثر شاهکار را تجربه خواهید کرد. بودجه ساخت این اثر دوست داشتنی با میزان بودجه‌ای که به عنوان Kickstarter اختصاص داده شده است برابری می‌کند.

ناگفته نماند که بازی Kickstarter به عنوان یکی از بهترین بازی های RPG منتشر شده در دهه گذشته نیز شناخته می‌شود. با این حال این اثر دوست داشتنی یکی از منحصر به فردترین بازی های مستقل است که واقعا شایستگی توجه شما را دارد. جدا از این موضوع نمی‌توانیم بگویم که این اثر بهترین بازی ایندی مستقل برای کنسول PS4 بود، زیرا همراه خودش مشکلات فنی و عملکردی زیادی را نیز داشت. در صورتی که کنسول پیشرفته‌تر و مدرن‌تری از نسخه چهار پلی استیشن ندارید، به هیچ‌وجه تجربه این عنوان شاهکار را از دست ندهید.

شما در این عنوان به یک سفر نوستالژیکی می‌روید و در آن المان‌های نقش‌آفرینی ژاپنی را از نزدیک تجربه خواهید کرد. بیش‌تر گیمرها در این اثر یک روند چند جانبه را حس می‌کنند و یک دنیای پر جزئیات را بهتر می‌بینند. شما در منطقه‌ای قرار می‌گیرید که از نظر تاریخی و فرهنگی مملو از آیتم‌های گوناگون است و می‌توانید در مورد هر کدام از آیتم‌ها اطلاعات مورد نظرتان را به دست بیاورید. زمانی که وارد دنیای بازی می‌شوید در واقع به تاریخ سفر می‌کنید و با بیش‌تر قایع تاریخ آشنا می‌شوید. این موضوع را در کم‌تر اثری شاهد هستیم که بازیکنان با قدرت‌های گذشته پیوند دوستانه برقرار کنند.

در این عنوان با صد شخصیت مخلتف آشنا خواهید شد و هر کدام از این کاراکتر قدرت‌ها و توانایی‌های منحصر به فرد خودشان را دارند. همینطور در کنار مهارت‌های خود، داستان‌های زیادی برای گفتن دارند که بسیار شنیدنی هستند. شاهد تنوع زیادی در گونه‌های کاراکتری هستیم؛ زیرا فقط با گونه انسانی سروکار ندارید، بلکه الف‌ها و جانواران بیابانی نیز در این اثر نقش‌های زیادی را ایفا می‌کنند. به دلیل اینکه بودجه عظیمی صرف ساخت این بازی شده است، انتظارات فراوانی برآورده شد. در این بین حمایت اسپانسری مثل 505 Games بیش‌تر از هر اتفاقای تاثیر خودش را داشته باشد.

3) بازی Flower

عنوان Flower تجربه یک بازی آزادنه و گویا را در اختیارتان قرار خواهد گذاشت. این اثر فقط به عنوان یک بازی خلاصه نمی‌شود، بلکه جنبه‌های زیادی را در خودش گنجانده است که باعث شکل گرفتن نقاط قوت زیادی در آن می‌شود. با توجه به بهینه شدن تمام آیتم‌های بازی، مبتدی‌ترین گیمرها نیز می‌توانند گیم پلی بازی را پیش ببرید و از تمام لحظات این بازی دوست داشتنی لذت کافی را ببرند. کمپانی ThatGameCompany بعدها عناوین بزرگ‌تر و تاثیرگذارتری را به بازار عرضه کرد که هر کدام از آن‌ها تا حدودی از شگفتی‌های عنوان Flower الهام گرفتند. با اینکه هر کدام از این آثار قدرت خودشان را به رختان می‌کشند، اما هنور نتوانسته‌اند به پای بازی Flower برسند.

این اثر خاطره‌انگیز چندین پله فراتر از یک عنوان مستقل بود و نشان داد که چگونه این عناوین می‌توانند دارای اهمیت هنری باشند. بازی Flower یک اثر مستقل بود که برای نسل‌های اخیر کنسول پلی استیشن منتشر شد و جایگاه خودش را برای همیشه تثبیت نمود. با اینکه این روزها از کم‌تر کسی اسم این بازی را می‌شنوید، ولی می‌خواهیم به شما ثابت کنیم که این عنوان جایگاهی بیش‌تری از یک پاورقی را دارد. تمام لحظات بازی تجربه لحظاتی با روندی آرام و زیبا را ارائه می‌دهند و شاهد یک عنوان مستقل سبک ایندی از آن خواهید بود.

تمام دلایل مثل پول، سلامتی، جایگاه اجتماعی، قدرت و دیگر امکانات شاید بتوانند ما را تا حدودی به خوشبختی نزدیک کنند. با این حال برخورد ما با خوشبختی از گذشته تا به حال تغییرات کمی را پیش روی خودش داشته است. نسل بشر دقیقا نمی‌داند که مفهوم خوشبختی چیست و چگونه باید به نوعی از خوشبختی دست پیدا کند. در بیش‌تر مواقع در اواسط راه خودش به بیراه‌ها کشیده می‌شود و به طور کامل مسیر درست خوشبختی را اشتباه می‌رود. عناوین خیلی کمی هستند که بتوانند یک جریان فلسفی را به یک گیم پلی عمیق متصل کنند. بازی Flower به خوبی توانسته است جریان یک بازی دوست داشتی را به عمیق‌ترین مسائل فلسفی وصله بزند.

عنوان Flower که یکی از بهترین بازی های مستقل PS4 به حساب می‌آید، حس بسیار عمیق زیبایی‌های طبیعت را به زندگی شهری و روستایی گره می‌زند تا به یک دستاور نهایی مهم برسد. جدا از این موضوع شاهد این خواهید بود که با چه قدرتی زیبایی‌های وصف‌ناپذیر طبیعت و تراکم بافت‌ها و رنگ با رندهای بسیار پیشرفته ساخته شده‌اند. اگر می‌خواهید روحتان و با یک بازی ویدیویی ارتباط عمیقی برقرار کند، پیشنهاد می‌کنیم حتما یک نگاه به این شاهکار داشته باشید. در کنار اینکه یک تجربه همراه با تفکرات عمیق را حس خواهید کرد، از یک روند آرام و متعالی نیز لذت کافی را می‌برید.

شما در بیش‌تر اتفاقات بازی بین یک اثر هنر و یک گیم پلی عمیق گم می‌شوید. سازنده اصلی این اثر می‌گوید که این عنوان شباهت زیادی به یک شاهکار هنری ندارد و باید به دید یک بازی ساده به آن نگاه کرد. سوالات مختلفی در مورد این بازی وجود داشتند، اما بالاخره بنیان‌گذاران به اینکه یک بازی می‌تواند اثر هنری باشد یا خیر پاسخ دادند. پاسخ این سوال باعث شد که توجه‌های زیادی به سمت این عنوان دوست داشتنی جلب شود. شما با گلبرگ‌هایی روبرو خواهید شد که مثل قاصدک‌ها روی جریان باد سوار می‌شوند و پیام اصلی طبیعت را به گوش جهانیان می‌رسانند.

وظیفه‌ای که باید تا انتهای بازی آن را به خوبی انجام دهید، زندگی بخشیدن هرچه بیش‌تر به گل‌ها است.  هر چقدر که گل‌های بیش‌تری را نجات دهید، بهشت مورد نظرتان زیباتر از قبل خواهد شد. بازیکنان بیش‌تر قصد دارند طبیعت بازی راا تا جای ممکن زیباتر از قبل کنند و بهشت فراموش شده را باز دوباره به یاد مردم بیاورند. طبیعت در این اثر حرف اول را می‌زند و می‌خواهد با تمام آیتم‌های خودش در این بازی قیامی بر علیه دنیای مدرن شده راه بیاندازد. این انقلاب به مرور زمان تاثیر خودش را در جریان گیم می‌گذارد و از خانه‌ها و پارک‌ها راه خودش را به آسفالت بزرگراها و خیابان‌ها باز می‌کند.

4) بازی SuperHyperCube

اگر بخواهیم در خلاصه‌ترین حالت ممکن روند بازی را برای شما توضیح دهیم باید بگوییم: شکل را درون سوراخ مخصوص خودش باید قرار دهید. این جریان را باید تا انتهای بازی و رسیدن به امتیاز نهایی ادامه دهید. هر بار که یک شکل را با موفقیت در سوراخ خودش قرار می‌دهید، بازی نیز مکعب‌های بیش‌تری نیز به صوت تصادفی در اختیارتان می‌گذارد. هر کدام از این اشکال ممکن است به طور تصادفی به یکدیگر متصل شده باشند و در اینجا شما باید از خلاقیت خودتان برای جا به جا کردن این اشکال استفاده کنید. هر بار که شکل ظاهر مکعب‌ها تغییر می‌کنند باید آن قدر آن‌ها را بچرخانید تا در یک سوراخ به طور کامل قرار بگیرند. این روند را تا زمانی که هنوز شکست نخورید باید ادامه دهید تا بالاخره روی بازی را کم کنید یا به طور کامل ببازید.

این اثر به شما اجازه می دهید تا حدودی از خلاقیت خودتان استفاده کنید و بعد از آن پاداش قابل توجهی در اختیارتان قرار می‌دهد. شاید تغییر دادن اشکال اولیه به مکعب‌های غیر متعارف تا حدودی عجیب و غریب باشد، ولی شما باید در یک محدوده زمانی در هر صورت تمام اشکال را در سوراخ اندازه خودشان قرار دهید. اگر در آخرین ثانیه‌های بتوانید اشکال ویژه را با تناسب مناسبی را در محل خودشان قرار دهید، بازی امتیاز ویژه‌ای را برای شما در نظر می‌گیرد که در جریان عادی بازی آن‌ها را به شما نمی‌دهد. این بازی در واقع یک عنوان PSVR است و با تمام سادگی خودش می‌توانند گیم پلی بسیار دشواری را از آن ببینید.

با این حال حس می‌شود که در واقع بازی SuperHyperCube نسخه آثار واقعیت مجازی Teris است. با اینکه یکی روند ساده را دنبال می‌کند، ولی در حین سادگی پیچیدگی‌های منحصر به فرد خودش را دارد. این اثر متأسفانه هرگز برای PSVR2 به‌روزرسانی نشد، بنابراین می‌توانید آن را فقط با استفاده از PSVR قدیمی بازی کنید. با اینکه این اثر نتوانست به خوبی سر و صدا به پا کند، ولی به اندازه خودش جذابیت یک عنوان سبک ایندی را داشت.

5) بازی Rollerdrome

وقتی نوبت به دنیای بازی‌های ورزشی می‌رسد، کمپانی Roll7 در اینجا کار خدا را انجام می‌دهد. از زمانی که عنوان فوق‌العاده OlliOlli را منتشر کردند، اساساً تنها شرکتی بودند که با این اثر متفاوت خود را به صنعت گیم معرفی نمودند. با این حال همان‌قدر که بازی‌های OlliOlli خوب هستند، اما به خوبی نتوانسته‌اند جایگاه مناسبی را از آن خود کنند. متاسفانه این موضوع باعث شده است که به خوبی آثار این کمپانی مورد توجه قرار نگیرد. جدا از این مسئله، زمانی که بازی Rollerdrome به بازار روانه شد همه چیز رنگ و لعاب جدید به خودش گرفت.

با اینکه شرکت اکتیوژن به مرور زمان ما را ناامیدتر از قبل کرده است، اما کمپانی Roll7 برای همیشه ناجی ما باقی خواهد ماند. مکانیزم ترفندهای این اثر خاطره‌انگیز به نفع تمام هواداران THPS مراحل را پیش می‌برد، ولی ترفندها باعث نمی‌شوند که ضریب امتیازات بازی افزایش پیدا کنند، بلکه تعداد kills نیز می‌تواند روی امتیازات بازیکنان تاثیرات قابل توجهی نیز داشته باشد. برای اینکه گیم پلی و استایل هنری بهتری را تجربه کنید، توسعه‌دهندگان بازی از فناوری رندرینگ سل شید (cel-shading) کمک گرفته‌اند. بعد از گذشتن چند ساعت اولیه گیم پلی متوجه می‌شوید که چرا سازندگان این عنوان از فناوری جدیدی  برای بهتر شدن جریان بازی استفاده کرده‌اند.

رنگ بندی تمام المان‌های بازی در خلاقانه‌ترین حالت ممکن انجام شده‌اند و تنوع رنگی بالایی را در محیط این اثر مشاهد خواهید کرد. جدا از رنگ‌بندی فوق‌العاده بازی که در هر ثانیه چشم‌های شما را نوازش می‌دهند، بخش هنری نیز از تمام پتانسیل خودش برای روح بخشیدن به سکانس‌های مختلف بازی استفاده کرده است. در بخش فنی نیز با افت فریم خاصی روبرو نمی‌شوید و باگ‌های گرافیکی باعث آزار بازیکنان نمی‌شوند. به همین خاطر در هیچ قسمت از بازی با مشکل فنی خاصی مواجه نمی‌شوید و این موضوع واقعا برای یک عنوان سبک ایندی قابل تحسین است.

در بخش صداگذاری بازی موردی خاصی از این اثر نمی‌بینیم که بخواهیم آن را مورد بررسی قرار دهیم. با اینکه دیالوگی بین کاراکترها رد و بدل نمی‌شود، اما در بخش افکت‌های صوتی و صحنه‌های اکشن شاهد صداگذاری‌های مناسبی هستیم. بازی Rollerdrome با تلفیق کردن ویژگی‌های مختلف خودش سعی داشته است تا گیمرها را تا حدودی مجذوب خودش کند. با این حال اگر از پتانسیل‌های خودش به شکل دیگری استفاده می‌کرد، شاهد یک شاهکار به تمام معنا بودیم که گیم پلی جذاب‌تری را در اختیار بازیکنان قرار می‌داد. در هر صورت این عنوان می‌تواند برای افرادی که به آثار اکشن علاقه زیادی دارند لحظات فراموش نشدنی و خاطره‌انگیزی را بسازد.

6) بازی Night In The Woods

در حالی که Night In The Woods به هیچ وجه انحصاری PS4 نیست، اما تمام قلب گیمرهای بزرگسال را به خودش اختصاص می‌دهد. داستان بازی در مورد یک خانواده کارگر است که در حومه شهر زندگی می‌کنند و با چالش‌های فراوانی روبرو هستند. این بازی می‌تواند برای بزرگسالانی که در این شرایط زندگی می‌کنند یک حس نزدیکی عمیق و همزادپندارانه را تداعی کند. در حالی که از بسیاری جهات عنوان Night in the Woods یک رمان بصری به حساب می‌آید، ولی به اندازه کافی عناصر گیم پلی کلاسیک را در بر می‌گیرد تا احساسات لحظه به لحظه کاراکترهای داستان را به خوبی به گیمرها منتقل کند.

شما مثل یک مسافر به بخش‌هایی از دنیای بازی سفر می‌کنید و گاهی این سفر یک ریتم خاص را به خودش می‌گیرد. این اثر فراموش نشدنی یک تجربه منحصر به فرد را در اختیار افرادی قرار می‌دهد که از عناوین بزرگسال انتظارات فراوانی دارند. همچنین برای بازیکنان که روی داستان بازی حساسیت زیادی دارند، می‌تواند لحظات شیرین و به یاد ماندنی را تداعی کند. در صورتی که کتاب قلعه حیوانات جورج اورول را خوانده باشید، بعد از فهمیدن داستان متوجه شباهت‌های بازی Night In The Woods به رمان سیاسی اجتماعی جورج اورول خواهید شد.

کاراکترهایی که باید به وسیله آن‌ها جریان گیم پلی را پیش ببرید، شکل و شمایل انسانی ندارند. به همین خاطر ممکن است برخی از کارابران با ماهیت کلی این موضوع موافق نباشند و با آن ارتباط زیادی نگیرند. مواردی در جزئیات این اثر وجود دارند که شاید به مذاق برخی از بازیکنان خوش نیاید. با این حال اگر به ماجراجویی علاقه داشته باشید می‌توانید حس‌های عمیقی را در این بازی دوست داشتنی تجربه کنید. کلیت گیم پلی بازی تمرکز زیادی روی بخش داستانی دارد و در کل با چالش‌های زیادی در جریان گیم پلی روبرو نمی‌شوید. همین موضوع ممکن است برای برخی از کاربران به عنوان امری مثبت یا منفی به حساب بیاید. برای آن دسته از عزیزانی که به عنوان‌های داستان محور علاقه ندارند، شاید این بازی نتواند تمام انتظارتان آن‌ها را از یک عنوان سرگرم برآورد کند.

شما در گیم پلی بازی باید کنترل یک گربه را به عهده بگیرید و این حیوان را به جهات‌های مختلف حرکت دهید. روند گیم پلی در کامل سادگی خودش می‌تواند حسابی روی احساسات بازیکنان تاثیر گذار باشد. گربه بازی باید با دوستان خودش ملاقات کند و به کمک آن‌ها پرده از مهم‌ترین رازهای شهر بردارد. در این بین مراحل فرعی بازی را باید تجربه کنید تا به این اثر فقط به عنوان روایت یک داستان نگاه نشود. در برخی از مراحل باید شبیه یک موزیسیسن قطعاتی را اجرا کنید، یا به یک فروشگاه در شهر خود دستبرد بزنید. شاید این فعالیت‌های بتوانند حس متفاوت‌تری به این عنوان بدهند، ولی نباید باعث شوند که انتظارات شما از یک اثر داستان محور افزایش پیدا کند.

7) بازی Resogun

وقتی به کنسولی مثل نسخه هشتم پلی استیشن فکر می‌کنید، احتمالا آثاری مثل Bloodborne، God of War، The Last of Us Part 2 و … به ذهنتان خطور می‌کنند، اما این عناوین در روزهای اول انتشار دستگاه باعث شناخته شدن کنسول ps4 نشدند. بازی Resogun اثری بود که بیش‌تر بازیکنان را در روزهای اولیه انتشار کنسول پلی استیشن 4 با قدرت این دستگاه آشنا کرد. این عنوان یک گیم پلی سبک آرکید را ارائه می‌دهد و برای نورپردازی از مدرن‌ترین فناوری‌های روز دنیا استفاده کرده است. عنوان Resogun تا حدودی با گیمرهای مبتدی سر سازش ندارد و اگر در سبک آثار آرکید حرفه‌ای نیستید، یه روند طاقت‌‌فرسا را پیش رو خواهید داشت.

زمانی که هنوز کنسول‌های هیولایی مثل پلی استیشن 4 وجود نداشتند، دستگاه‌های بازی آرکید بهترین عناوین را برای خوردن سکه‌های جیب شما عرضه می‌کردند. سال‌ها از زمان کار با این دستگاه‌ها می‌گذرد، ولی گیمرهای قدیمی هنوز یاد و خاطره آن روزهای طلایی را زنده نگه می‌دارند. شما در این عنوان نیز باید هدایت یک فضاپیما را برعهده بگیرید، در صورتی که این وسیله نقلیه تنها می‌‌تواند به چپ یا راست شلیک کند. علاوه به اسلحه لیزری خود یک بمب کشتار جمعی دارید که از آن می‌توانید برای کشتن دسته جمعی دشمنانتان استفاده کنید. همچنین یک سلاح قدرتی دارید که پس از هر بار استفاده باید منتظر شارژ شدن آن باشید.

با همین آیتم‌های ساده اما جذاب، سازندگان بازی یک فضای مهیج و جذاب را رقم زده‌اند. توسعه‌دهندگان بازی سعی کرده‌اند که یک چالش همه جانبه را برای گیمرهای اولد اسکول بسازند تا به هیچ وجه یک روند یکنواخت را تجربه نکنند. این بازی دوست داشتنی نیازی به سخت افزارهای قدرتمند ندارد و به راحتی تا چندین نسل می‌تواند برای بازیکنان شرایط قانع‌کننده‌ای را محیا کند. از نظر حجم بازی نیز خیالتان راحت باشد؛ زیرا این عنوان بسیار سبک است و می‌تواند در کنار آن عناوین سنگین‌تری را ذخیره‌سازی کنید.

شاید در ابتدای شروع بازی با چالش‌های زیادی مواجه نشوید، اما در واقع در این لحظات شما آرامش قبل از طوفان را تجربه می‌کنید. پس از گذراندن لحظات اولیه بازی متوجه خواهید شد که اتفاقا سازندگان این اثر یک آش پر روغن را برایتان پخته‌اند. هر کدام از باس فایت‌های بازی به راحتی از بین نمی‌روند و باید چندین برای مراحل باس فایت را تکرار کنید تا از نقاط ضعف آن‌ها باخبر شوید. علاوه بر این درجه سختی بازی Resogun تا حدی بالا می‌‌رود که حتی اشک گیمرهای حرفه‌ای را هم در می‌آید. هر بار که از دست باس فایت‌های و چالش‌‌های طاقت‌فرسای بازی جان سالم ببرید، فضاپیمای شما ترفیع می‌گیرد و برای مراحل دشوارتر آماده می‌شوید.

8) بازی Rocket League

بازی Rocket League یک عنوان جالب و بامزه است و شاید عجیب باشد در لیست بهترین بازی های مستقل PS4 قرار بگیرد. این اثر دوست داشتی جزء عناوین ایندی گیم (indie game) شناخته می‌شود و باید حداقل با 12 نفر یا بیش‌تر آن را تجربه کنید. در حالی که الان می‌توانید این عنوان را در هر کنسولی تجربه کنید، ولی در زمان انتشار خودش فقط به صورت انحصاری برای کنسول PS4 در دسترس بود. اگر به ورزش فوتبال علاقه زیادی دارید، تبریک می‌گوییم شما این دفعه باید فوتبال را با اتومبیل خودتان بازی کنید. این ایده در زمان معرفی شدن خودش برای بیش‌تر گیمرها تازگی خودش را داشت و می‌توانست کنجکاوی اغلب بازیکنان را به خودش جلب کند.

با این این عنوان را هر کسی می‌تواند تجربه کند، اما برای رسیدن به موفقیت باید حتما از مهارت قابل توجهی برخوردار باشید. شاید با مشاهده فضای بازی یاد عنوانی مثل فیفا استریت (FIFA Street) بیافتید، به این دلیل که واقعا محیط بازی شباهت‌های زیادی به این اثر دارد. شما باید با ماشین خود توپی را حرکت دهید که خیلی بزرگ‌تر از اتومبیل شما است. ضربه زدن و حرکت دادن توپ شاید کار آسانی باشد، ولی در این زمین بازی شما تنها نیستید و باقی بازیکنان قصد تصاحب توپ را نیز دارند. در اینجا با چالش‌های فراوانی مواجه می‌شوید که حل کردن هر کدام از آن‌ها مهارت مربوط به خودش را نیاز دارد.

جدا از این مسئله بعد از تصاحب کردن توپ بازی، باید به خوبی آن را کنترل کنید تا به راحتی آن را از دست ندهید. کنترل کردن این توپ عظیم نیاز به ساعت‌ها تمرین دارد تا بتوانید آن طور که باید توپ بازی را به راحتی لو ندهید. برای اینکه کنترل بیش‌تری در زمان هدایت توپ داشته باشید، باید از دو زاویه دید خودتان استفاده کنید تا به راحتی توپ را به مهاجمین واگذار نکنید. در برخی از قسمت‌های زمین بازی شارژرهایی وجود دارند که از آن‌ها می‌توانید برای پر کردن نیتروی اتومبیل خودتان کمک بگیرید. هدایت ماشین‌های بازی با اینکه ساده نیست، ولی تمام آن‌ها توانایی‌های یکسانی ندارند و جز مهارت بازیکنان برتری دیگری احساس نخواهد شد.

زمانی که چالش‌های مهم بازی را به موفقیت به پایان برسانید، در آخر اتومبیل‌هایی که قفل هستند برای شما نمایش داده می‌شوند. تفاوت این وسایل نقلیه تنها در ظاهر و رنگ و لعاب آن‌ها است و از نظر قابلیت و توانایی‌های ویژه تفاوت زیادی با دیگر ماشین‌های مسابقه ندارند. اینکه تمام اتومبیل‌های بازی از نظر توانایی در یک سطح هستند، می‌تواند برای بازیکنان تا حدودی حالت کسل‌کننده‌ای را ایجاد کند. با این حال رقابت‌ها آن قدر تنگاتنگ پیش می‌رود که شاید کم‌تر این ضعف به چشم کاربران بیاید. به همین خاطر هنوز تجربه این بازی می‌تواند لحظات سرگرم‌کننده‌ای را برای شما و دوستانتان به ارمغان بیاورد.

9) بازی Furi

این بازی خاطره‌انگیز که در اصل یک عنوان انحصاری برای PS4 بود، یک فضای جهنمی را در اختیار کاربران قرار می‌داد. بیش‌تر بازیکنان این اثر را از نظر زیبایی‌شناسی، موزیک متن سینمایی و موسیقی متن هماهنگ رانندگی و … نسبت به دیگر آثار هم رده خود برتر می‌دانند. شما شاهد یک گیم پلی عمیق و دوست داشتنی هستی که تا پایان بازی روند خودش را به خوبی حفظ می‌کند و با افت قابل توجهی روبرو نمی‌شود. این اثر تا به امروز توانسته طرفداران خودش را داشته باشد و هنوز برای گیمرها تجربه هیجان‌انگیزی را ارائه دهد.

شاید بیش‌تر اوقات با باس فایت‌های بازی درگیر باشید، ولی در جریان کلی گیم پلی نیز برخی از باس فایت مغلوب شده را نیز خواهید دید. برای کشتن هر کدام از باس فایت‌های بازی باید پند مرحله را پشت سر بگذارید و پس از گذراندن هر مرحله یک چالش جدید به صحنه نبرد اضافه خواهد شد. بعدا این اثر با محتوای Onnamusha به‌روزرسانی شد و پس از آن کاربرها می‌توانست با شخصیت‌ها کامل‌تر و منحصر به فردتری جریان گیم پلی بازی را ادامه دهند. شما با یک عنوان Hack & Slash سر وکار دارید که سرعت مبارزه بیش‌تر از هر چیزی الویت اهمیت دارد.

به خاطر بالا بودن سرعت حملات دشمنان باید بدانید که در چه زمانی باید از خود در برابر ضربات دفاع کنید، همینطور باید از زمان‌بندی مناسبی برای حمله به مهاجمین برخوردار باشید. به خاطر بالا بودن درجه سختی بازی حتی در ساده‌ترین حالت ممکن، شاید هر بازیکنی نتواند آن طور که باید با گیم پلی بازی ارتباط عمیقی برقرار کند. با این حال بیش‌تر منتقدان نظر مساعدی روی امتیاز کلی بازی دارند و از جنبه‌های مختلف آن را یک عنوان ستودنی می‌دانند. در زمان عرضه این اثر، پلی استیشن آن را در دسته بندی عناوین رایگان قرار داد، به همین دلیل حدود 3 میلیون نفر بدون دادن هیچ هزینه‌ای این بازی دوست‌داشتنی و هیجان‌انگیز را تجربه کرده‌اند.

با اینکه بعدا این عنوان در لیست بازی‌های پولی قرار گرفت، ولی هنوز سازندگان بازی از درآمد به دست آمده از فروش این اثر راضی هستند. بازی Furi هنوز از سوی کاربران پلی استیشن خریداری می‌شود و درآمد حاصل از آن هیچ جای توقفی برای شرکت سازنده آن ندارد. در حال حاضر قیمت این بازی نزدیک به بیست دلار است و برای دستگاه‌هایی مثل پلی‌استیشن 4، اکس‎باکس وان و رایانه‌های شخصی عرضه شده است. بعدا سازندگان این بازی خبر دادند که بازی Furi برای کنسول نینتندو سوییچ قابلیت پیاده سازی دارد و گیمرها می‌توانند آن را روی دستگاه‌های نینتندو خودشان تجربه کنند.

10) بازی Nex Machina

ما نمی‌خواهیم فقط لیست بهترین بازی های مستقل PS4 را پر کنیم، ولی خودتان بگویید که چگونه از نبردن اسم بازی Nex Machina بگذریم. این اثر یک شاهکار کلاسیک است که موفقیت خودشان را از آثار مثل Resogun الهام می‌گیرد. با استفاده از عناصر دیگر عناوین هم خانواده خودش یک عنوان شوتر جذاب را ارائه می‌دهد و همین موضوع باعث متفاوت‌تر شدن آن می‌شود. تمام المان‌های بازی‌های آرکیدی که در حال نابودی هستند با یک روایت ناب و بزرگ در این عنوان بار دیگر جان تازه‌ای می‌گیرند. همچنین بازیگران بازی با تمام مهارت خود یک روند پیچیده را به زیباترین شکل ممکن به نمایش می‌گذارند.

اگر به آثار دهه 90 میلادی علاقه فراوانی دارید، بازی Nex Machina نیز پتانسیل این را دارد که به راحتی جای خودش را در دلتان باز کند. با این حال می‌تواند این عنوان را یک یادگاری از نسل آثار دهه 90 دانست که به هیچ‌وجه شبیه به آن تکرار نخواهد شد. با این حال بعد از گذشته زمان بیش‌تر گیمرها ترجیح دادند که به سراغ بازی های شوتر سه بعدی بروند و دیگر عناوین آرکید جذابیت چندانی نداشتند. با این حال تا به امروز کمپانی‌ها بازی سازی هنوز برای ساخت برخی از محصولات خود از سبک آرکید کمک می‌گیرند. زاویه دید شما در این اثر اغلب از بالا به پایین است و گاهی اوقات هم باید گیم پلی را به صورت سوم شخص دنبال کنید.

هیجان بسیار زیادی که در این اثر به یاد ماندی تجربه می‌کنید، باعث شده است که بازی Nex Machina با موفقیت‌های فراوانی روبرو شود. جدا از این موضوع توسعه‌دهندگان سعی کرده‌اند تا یک عنوان سریع و طاقت فرسا را تحویل بازیکنان دهند، البته در این مورد تا حدی زیادی نیز موفق هم بودند. روند گیم پلی زمان زیادی را برای فکر کردن در اختیارتان قرار نمی‌دهند و در حین حرکت باید تمام تصمیمات مهمتان را بگیرید. در حین حرکت گلوله‌های زیادی از سوی دشمن به سمت شما شلیک می‌شود و باید همیشه در حال جا خالی دادن از مسیر گلوله‌ها باشید.

همزمانی که دستتان باید همیشه روی ماشه اسلحه باشد، مدام از مورد هدف قرار گرفتن توسط دشمنان بازی جلوگیری کنید. این روند با سرعت فراوانی پیش می‌رود و باید بعد از گذراندن هر قسمت از بازی تا چند دقیقه به ذهن و دست‌های خودتان استراحت دهید. بعد از اینکه دشمنان هر مرحله را از بین می‌برید، با مشاهده یک سینماتیک قبل از شروع مرحله جدید وارد چپتر سخت‌تری نسبت به مراحل قبلی می‌شوید. در پایان تمام مرحله‌های بازی یک باس فایت انتظارتان را می‌کشد و باید از تمام توانایی‌‌ها و قابلیت‌های خودتان برای زمین گیر کردن هیولا استفاده کنید.

11) بازی Journey

کمپانی ThatGameCompany بار دیگر یک شاهکار را در کارنامه پروژه‌های موفق خودش ثبت کرد و آن هم بازی Journey بود. روال داستان بازی به این صورت است که شما حتی یک خط دیالوگ هم از شخصیت‌های بازی نمی‌شنوید. شاید این اثر یک رویکرد جدید برای عناوین چند نفره باشد، ولی شما را به یک سفر قهرمانه به همراه دوستانتان خواهد برد. همه چیز ممکن است به خوبی خودش پیش برود و شما یک جریان عاطفی و احساسی عمیق را دنبال کنید. با بازی Journey قطعا به یک سفر خاطره‌انگیز همراه با المان‌های جذاب گرافیکی و موسیق متن روح‌نواز خواهید رفت.

از نظر زیبایی شناسی و سبک خاص هنری، هیچ کم و کاستی از بازی نمی‌بینید. در باطن این عنوان با یک سادگی جذابی روبرو می‌شوید که در کم‌تر عنوانی شاهد این موضوع خواهید بود. سادگی طراحی تمام عناصر بازی سب شده است تا گیمرها بعد از پایان این اثر یک حس فراموش نشدنی را تجربه کنند. معمولا عناوینی که توسط استودیوهای مستقل ساخته می‌شوند، قید و بندی در مورد نظرات کاربران ندارد و تمام ایده و سلایق خودشان را پیاده‌سازی می‌کنند. خلاقیت تاحد فراوانی حرف اول را در این اثر می‌زند و به راحتی راه خودش را به قلب گیمرهای حرفه‌ای و مبتدی بازی می‌کند.

گاهی اوقات برخی از سکانس‌های بازی تا حدی احساسی می‌شوند که راه نفس کشیدن را از شما می‌گیرند. با اینکه آثار مستقل زیادی هستند که در این چند سال جوایز زیادی از آن خود کردند، ولی هنوز هیچ کدام از آن‌ها به پای بازی Journey نرسیدند. کافی است یکی برای همیشه این عنوان دوست داشتنی را تجربه کنید، پس از آن متوجه قدرت ماندگاری تمام لحظات بازی در ذهنتان خواهید شد. این اثر به یاد ماندنی پوست و گوشت دیگر عناوین مستقل را می‌شکافد و راه خودش را برای جاودانگی همیشگی در قلب بازیکنان باز می‌کند.

سازندگان بازی حد زیادی برای ساختن این اثر ریسک کرده‌اند، البته این کار در پایان پاسخ خوبی را نیز برای آن‌ها به همراه داشته است. معمولا توسعه‌دهندگان تا این اندازه ریسک پذیر نیستند و ترجیح می‌دهند که مسیر پروژه برای آن‌ها کور سوی امیدی را باز بگذارد. شاید با دیدن عکس‌ها و ویدیوهای بازی از تجربه آن دلسرد شوید، ولی باید خودتان گیم پلی بازی را شخصا تجربه کنید. پس از تجربه لحظات بازی می‌توانید بهتر در مورد جریان گیم پلی و داستان این عنوان نظر دهید. شما همراه با یک شخصیت می‌شوید که ردای قرمزی دارد و با او به یک سفر وصف ناپذیر می‌روید.

12) بازی Sayonara Wild Hearts

بازی Sayonara Wild Hearts شباهت زیادی به آثار retro و قدیمی دارد و شاهد یک حس نوستالژیک جذاب در آن هستید. اگر عناوینی مثل Outrun و Tempest 2000 را با هم ترکیب کنید و کمی ریتم به آن‌ها ببخشید، چیزی شبیه به عنوان Sayonara Wild Hearts را در اختیار خواهید داشت. با اینکه در تمام لحظات این اثر یک بازی کلاسیک ساده را تجربه می‌کنید، ولی به هیچ وجه جذابیت آرکیدی خودش را از دست نمی‌دهد. با این حال تا به امروز توانسته است به طور قابل توجهی طرفداران سبک بازی‌های آرکیدی را مجذوب خودش کند.

واقعا از نظر زیبایی شناسی با یک عنوان منحصر به فرد طرف هستید و گیمرها معمولا یک جریان رویایی را تجربه می‌کنند. شاید گاهی اوقات از روند داستان بازی حس سنگینی و ناراحتی کنید، ولی در آخر با یک پایان‌بندی شوکه کننده مواجه خواهید شد. معمولا گیمرهای علاقمند به سبک‌های پرتلاطم به این گونه آثار علاقه زیادی نشان می‌دهند و می‌گویند:« قلب‌های وحشی هرگز نمی‌میرند و عشق ما به این بازی نیز نخواهد مرد.» داستان این بازی در مورد یک زن جوان است که پس از گذشتن از یک اتفاق دلخراش حس اندوه شدیدی را تجربه می‌کند.

حس اندوه و غصه‌های کاراکتر بازی به اندازه‌ای سنگین است که حتی دیگر شخصیت‌های بازی این موضوع را سریع متوجه می‌شوند. در جریان داستان بازی شخصیت داستان از اندوه و غصه‌های خودش فرار نمی‌کند و قصد دارد با تمام آن‌ها روبرو شود. با گذراندن 23 مرحله بازی کاراکتر بازی سعی دارد از سیل ناراحت‌ها خودش عبور کند و در آخر به آرامش بیش‌تری برسد. شاید برای ساختن این اثر از ایده‌های ساده‌ای استفاده شده باشد، ولی دقیقا کارگردان بازی همه چیز را روی خال سیاه سیبل می‌نشاند. هر چقدر که قلب شما سیاه‌تر باشد، شخصیت‌های منفی بازی نیز از چهره‌های ترسناک‌تر و تاریک‌تری برخوردار خواهند بود. هر کدام از 23 مرحله بازی تجربه هیجان‌انگیز و تکرار نشدنی را در اختیارتان قرار می‌دهند که حتما باید آن‌ها را شخصا تجربه کنید.

در بیست و سه چالش اصلی بازی با 5 باس فایت قدرتمند مواجه خواهید شد که هر کدام از آن‌ها قابلیت‌ها و توانایی‌های مختص به خودش را دارند. با این درجه سختی، بازی نمی‌تواند به خوبی بازیکنان را به چالش بکشاند. ممکن است این موضوع برای برخی از گیمرها جالب نباشد و از گیم پلی انتظارات بیش‌تری را داشته باشند. تیم سازنده این عنوان دوست داشتنی سعی کردند تا بازی را ارائه دهند که از یک تجربه راحت و دلنشین را در اختیار کاربران قرار دهد. با این حال برخی از مراحل بازی می‌توانند حسابی شما را به چالش بکشند، اما متاسفانه این اتفاق جریان خودش را حفظ نمی‌کند و بازی به سمت آسان‌تر شدن می‌رود.

13) بازی What Remains of Edith Finch

این بازی خاطره انگیز شما را به یک اکتشاف می‌برد که یک روند کاملا ساده را دنبال می‌کند. شما شخصیت اصلی بازی هستید که باید خانواده خودتان را ملاقات کنید. در این سفر عجیب و غریب با خاطرات تک تک اعضای خانواده ملاقات می‌کنید و داستان‌های آنها را در مورد مرگ و زندگی را می‌شنوید. منتظر یک تجربه احساسی و غمناک باشید که جزئیات آن را خودتان باید کشف کنید. داستان بازی به زیباترین شکل ممکن روایت می‌شود و احساساتتان در هر قسمت حسابی درگیر جریان داستان می‌شود. جذاب بودن داستان این اثر آن را نزدیک به یک شاهکار تمام عیار کرده است.

شما در شکل گیری خاطرات اعضای خانواده خودتان سهمی ندارید، بلکه باید شخصیت بازی را در جریان بازگو کردن این خاطرات همراهی کنید. هر شیء یا وسیله‌ای که در محیط بازی حضور دارد، همراه خودش خاطراتی را به یاد ایدث فینچ (Edith Finch) می‌آورد. این دختر بچه 17 ساله بار دیگر به خانه پدری خودش برگشته است و قصد دارد خاطرات کودکی خودش را برای شما مرور کند. شاید خانه‌ای که ایدث در آن بزرگ شده است از نظر ظاهری چیز غیر عادی نداشته باشد، ولی با گذشت زمان متوجه پیچیدگی داستان زندگی این دختر بچه خواهید شد.

هر کدام از اعضای خانواده دختر به طرز عجیبی مفقود شده‌اند و با پیشرفت داستان متوجه جزئیات بیش‌تری از روند کلی بازی خواهید شد. به هر اتاقی که ایدث پا می‌گذارید، او شروع به گفتن خاطراتی می‌کند که شاید دردناک یا زیبا باشند. همچنین در تمام لحظات یک اشاره کلی به سرنوشت هر کدام از اعضا می‌کند، همینطور حقایق را برملا خواهد کرد که تا سال‌ها حرفی از آن‌ها به زبان نیاورده است. اگر علاقه زیادی به آثار داستان محور داشته باشید، به خوبی می‌توانید ارتباط عمیقی با بازی بگیرید. سازندگان این بازی نیز مراحل آن را به صورتی طراحی کرده‌اند تا دقیقا روی احساسات گیمرها دست بگذارند.

هر کدام از خاطرات اعضای خانواده رنگ و بوی به خصوص خودشان را دارند؛ زیرا احساسات یک کودک دوساله با یک پیرمرد 80 ساله تفاوت‌های زیادی دارند. شاید تجربه کردن خاطرات تمام افراد گمشده بازی با سرعت زیادی به پایان خودش برسد، ولی تاثیر زیادی روی حس و حال بازیکنان می‌گذارد. شاید این تاثیر را در کم‌تر عنوان داستان محوری ببینید، ولی واقعا بازی What Remains of Edith Finch از نظر داستانی هیچ جای نقدی را برای منتقدین به جای نمی‌گذارد. اگر بتوانید با لحظات بازی ارتباط مناسبی برقرار کنید، قطعا این اثر تبدیل به یکی از شاهکارهای زندگیتان خواهد شد. البته شاید برخی از بازیکنان نتوانند با فضای سورئال و تاریک بازی ارتباط خوبی برقرار کنند.

14) بازی Thimbleweed Park

ژانر اشاره و کلیک باید شکل گرفتن بازی‌هایی مثل Day of the Tentacle و  The Secret of Monkey بار دیگر خودشان را به نمایش گذاشتند. شاید در حدود 25 سال می‌شود که کسی سراغ این سبک آثار نمی‌رفت. زمانی که بازی Thimbleweed Park خودش را به بازار معرفی کرد طرفداران شرکت Lucasarts دوباره به این نوع عناوین علاقه خودشان را نشان دادند. پس از اینکه کاراگاه بازی یک جسد را در پارک پیدا می‌کند، شما باید بین کاراکترهای بازی جا به جا شوید تا به راز این قتل پی ببرید. برای حل کردن معماهای بازی نیاز به تجربه کافی دارید، اما این پازل درجه سختی آزاردهنده‌ای ندارند. روند گیم پلی یک جریان جذاب و زیبا را دنبال می‌کند و داستان نیز مکمل تمام زیبایی‌های بازی خواهد بود.

در سبک آثار اکشن ماجراجویی با یک بازی متفاوت قدیمی روبرو سر و کار دارید که قصد دارد پای گیمرهای قدیمی را به عناوین بازسازی شده باز کند. متاسفانه سبک‌های ماجراجویی رو به پایان هستند و دیگر با چالش‌های جذاب و سرگرم‌کننده روبرو نمی‌شویم. با این حال بازی Thimbleweed Park یک جریان ماجراجویانه جذاب و نوستالژیک را در اختیار گیمرهای قدیمی و جدید قرار می‌دهد. اگر سریال‌هایی مثل Twin Peak و True Detective را دیده باشید، حل کردن معماهای این عنوان نیز می‌تواند تا حدی آسان‌تر از قبل شود. در ابتدای داستان شما مقتول هستید که توسط یک فرد عجیب مورد سوءقصد قرار می‌گیرید. داستان از آن جا کار خودش را آغاز می‌کند که باید هدایت دو کاراگاه را در دست بگیرید.

اسم این کاراگاهان رِی و رِیِس است و این دو نفر باید از رازهای این قتل مرموز آگاه شوند. در شهری که این قتل شکل گرفته است، ماجراهای پیچیده‌تری جریان دارد که بعدا متوجه تمام آن‌ها خواهید شد. همچنین شخصیت‌هایی در جریان داستان بازی حضور دارند که هر کدام از آن‌ها ماجراهای خاص خودشان را برای شما روایت می‌کنند. بعد از گذشت چند ساعت از گیم پلی بازی متوجه می‌شوید که در واقع دو کاراگاه در یک مسئله بزرگ‌تری از پیدا کردن قاتل گیر افتاده‌اند. با اینکه شهر در دهه 80 میلادی روند خودش را ادامه می‌دهد، ولی همه چیز به صورت ماشینی انجام می‌شود و این موضوع واقعا مشکوک است.

روند داستان بازی می‌تواند تا حدی زیادی برای گیمرها و بازیکنان جریان زیبا و قانع‌کننده‌ای را ارائه دهد. در کنار اینکه داستان به طرز جذابی پیش می‌رود با عنصر مرموز بودن نیز تلفیق می‌شود. بعد از حل کردن هر کدام از معماها سوالات زیادی در ذهنتان به به وجود می‌آیند و باید برای رسیدن به جواب آن‌ها در داستان کنجکاوی بیش‌تری به خرج دهید. این اتفاق شاید دلیلی شود که تا انتهای داستان بازی را دنبال کنید و از روند آن اصلا خسته نشوید. اگر به سریال‌های جنایی علاقه داشته باشید، این عنوان نیز یک مسیر پر پیچ و خم را در برابرتان می‌گذارد که حل کردن هر کدام از پازل‌هایش زحمت خاص خودش را دارد.

15) بازی The Binding of Isaac: Rebirth

معمولا زمانی که صحبت از آثار عمیق و واقع‌گرایانه پیش کشیده می‌‌شود، بیش‌تر گیمرها ذهنشان به سوی عناوینی مثل Red Dead Redemption, Forza Horizon و Uncharted می‌رود. با این حال آثار زیادی هستند که در به خوبی دیده نشده‌اند و خلاقیت بیش‌تری نسبت به عناوین پرچمدار دارند. برای ساخت بازی‌های ایندی از ابتکار عمل و خلاقیت خوبی استفاده می‌شود و در آخر شاهد عنوانی مثل بازی The Binding of Isaac: Rebirth خواهیم بود. این عنوان با اینکه بودجه خیلی از بازی‌های معروف را نداشته است، اما تاثیر شگفت‌انگیزی را روی مخاطب می‌گذارد. شاید محدود شدن سازندگان بازی‌های ایندی باعث می‌شود که آثاری بسازند که عنصر خلاقیت در آن‌ها بیش‌تر دیده شود.

بازی‌هایی مثل Limbo و  My Friend Pedroنیز با تمام محدودیت‌هایی که داشتند، دل کاربران را به دست آوردند. این بازی نیز شبیه به دیگر عناوین جذاب سبک ایندی گیم دارای یک داستان تاثیر گذار و عجیب است. بیش‌تر ادیان از قربانی برای اهدا کردن به خدای خودشان استفاده می‌کنند و داستان این اثر نیز در مورد یک قربانی خواهد بود. شخصیت اصلی داستان بازی نیز که آیزک (Issac) نام دارد، همراه با مادرش زندگی می‌کند، اما یک روز مادر آیزک تصمیم می‌گیرد که پسر خودش را قربانی کند. حالا باید کاراکتر ما از دست مادرش که با یک تبر سراغ او آمده، فرار کند. آیزک در آخر تصمیم می‌گیرد که در زیرزمین خانه پنهان شود تا به درست کسی کشته نشود.

اگر فکر می‌کنید که آیزک با اینکار از شر بلا و مصیبت زندگی خودش رها شده، سخت در اشتباه هستید. او در واقع وارد مکانی شده است که در آنجا هیولاها و موجودات ترسناک و بی رحمی زندگی می‌کنند. حالا باید از زیرزمینی که شباهت زیادی به سیاه چاله بزرگی دارد، جان سالم به در ببرد. بخش‌های زیادی وجود دارد که کاراکتر داستان را حسابی به چالش می‌کشند و باید به هر شکلی شخصیت بازی را از یک جهنم مخوف نجات بدهید. آیتم‌ها و المان‌های گرافیکی به ما می‌گویند که سازندگان این اثر دوست داشتنی از تمام نبوغ خودشان برای ساخت این عنوان به یاد ماندنی استفاده کرده‌اند.

هر کدام از طبقه‌های زیرزمینی که به آن‌ها راه پیدا می‌کنید با موجودات جدیدتر و چندش آورتری روبرو می‌شوید. همچنین در برخی از اتاق‌ها قابلیت‌هایی وجود دارد که به شما کمک می‌کنند تا راحت‌تر در برابر موجودات ترسناک بازی قرار بگیرید. همچنین با پول‌هایی که در جریان گیم پلی جمع‌آوری می‌کنید می‌توانید آیتم‌های کاربردی بخرید. جدا از این موضوع با خرید برخی از کلیدها می‌توانید گاو صندوق‌های زیرزمین را باز کنید. شاید عجیب باشد که همچین بازی تا این اندازه خودش را عمیق نشان دهد. در تمام گیم پلی با آیتم‌هایی روبرو می‌شوید که قابلیت‌های عجیبی را در اختیارتان قرار می‌دهند. یادتان نرود که مدام باید کاراکتر بازی را آپگرید کنید؛ در غیر اینصورت در برابر دشمنانش ضعیف خواهد شد.

16) بازی Stardew Valley

یکی از آثاری که اعتیاد شدیدی را برای گیمرها به همراه خودش می‌آورد بازی Stardew Valley بود. زمانی که با این عنوان ارتباط برقرار می‌کردید دیگر خیلی سخت می‌توانستید با دنیای خارج از بازی هماهنگ شوید. شاید در پایان بازی حس خوبی از انجام فعالیت‌های مختلف می‌گرفتید، ولی ارتباط خودتان را با زندگی اجتماعی از دست می‌دادید. بازی در اصل قصد داشت زندگی عادی را برای شما شبیه‌سازی کند، ولی در بیش‌تر لحظات از عنوان Harvest Moon الهام گرفته بود. وظیفه شما این است که مرزعه خودتان را با گیاهان و میوه‌های مختلف گسترش دهید و در آخر تمام محصولات مزرعه را به فروش برسانید.

این اثر دوست داشتنی دست شما را باز می‌گذارد تا با تمام شخصیت‌های داستان ارتباط دوستانه برقرار کنید و با آن‌ها روابط خانوادگی بسازید. در جریان داستان بازی فستیوال‌های زیادی شکل می‌گیرند و هر کدام از آن‌ها می‌توانند به بزرگ‌تر شدن کسب و کارتان کمک کنند. همچنین می‌توانید در مزرعه خودتان به دامپروزی نیز مشغول شوید و محصولات لبنی بفروشید. اگر تا به حال سری به دنیای این عنوان نزده‌اید، پیشنهاد می‌کنیم حتما تجربه یک زندگی رویایی را از خودتان نگیرید. قبل از اینکه خودتان در یک مرزعه رویایی ببینید، بازی یک جریان زندگی کسالت‌آور مدرن و پیشرفته را پیش رویتان می‌گذارد.

جدا از اینکه باید مدیریت زندگی شخصی و مزرعه را به خوبی پیش ببرید، می‌توانید در تمام دنیای بازی پا بگذارید و با افراد بیش‌تری آشنا شوید. برخی از روستاییان می‌توانند در قبال محصولات کشاورزی و آیتم‌های مورد نیازشان به شما ابزارآلات مهم کشاورزی و دامپروزی بدهند. این وسایل می‌توانند کمک زیادی به شما در توسعه دادن زمین زراعیتان کنند، ولی باید حواستان به برخی محدودیت‌ها نیز باشد. برای اینکه دیگران شما را بهتر از همیشه بشناسند، باید حتما در جشن‌ها و مراسم دهکده حضور پیدا کنید. با این کار می‌توانید با روابط دوستانه‌ای که برقرار می‌کنید از فروشنده‌های بازی تخفیف‌های بیش‌تری نیز بگیرید.

این عنوان پیچیده در عین حال ساده و دوست داشتنی، اجازه می‌دهد تا همسر دوست داشتنی خودتان را پیدا کنید و با او روابطه عاطفی و عمیقتان را داشته باشید. قبل از کاشتن هر نوع بذری باید زمین خود را از وجود هر آیتم مزاحمی پاکسازی کنید، همینطور می‌توانید محل‌هایی را برای نگهداری حیوانات مختلف در نظر بگیرید. با فروش هر کدام از محصولات حیوانی یا گیاهی می‌توانید درآمد سالیانه خود را تامین کنید و به واسطه آن تجهیزاتی بهتری برای بزرگ‌تر کردن زمین خود بخرید. گاهی اوقات نیز بد نیست که سری به معدن بازی بزنید و سنگ‌های مسی و ذغال سنگ به خانه ببرید. یکی دیگر از کارهایی که می‌توانید از آن درآمد داشته باشید، گذراندن زمان خود در کنار دریاچه و گرفتن ماهی است.

17) بازی Slay the Spire

این اثر به عنوان بازی شناخته می‌شود که از وب سایت PSU توانست نمره کامل را بگیرد. اگر بازی‌های سبک Card Battle و Rougelike با همین ترکیب کنیم به این اثر به یادماندنی خواهیم رسید که در حال حاضر طرفداران زیادی را به خودش اختصاص داده است. طراحی این بازی به گونه‌ای خودش را نشان می‌دهد که به قطع می‌توانیم بگویم از بیش‌تر طراحی‌های حال حاضر یک سر و گردن بالاتر دارد. این عنوان یک روند ساده را دنبال می‌کند، به این صورت که کاراکتر بازی باید بعد از کشتن دشمنان و باس فایت داستان به نوک برج دست پیدا کند.

بین گیم پلی و داستان بازی تناسب خوبی معمولا برقرار می‌شود و توسعه‌دهندگان یک جریان قانع‌کننده تحویل گیمرها داده‌اند. روند بازی به هیچ وجه یک حس ناعادلانه را منتقل نمی‌کند، بلکه کارت‌هایی که دریافت می‌کنید که به شما قابلیت‌ها و قدرت‌های جدیدی در برابر دشمنانتان نیز می‌دهند. اگر با عنوان‌های کارتی ارتباط زیادی برقرار نمی‌کنید، پیشنهاد می‌کنیم برای یک بار حتما بازی Slay the Spire را تجربه نمایید. بازی در بین عناوین هیجان‌ انگیز سبک نقش آفرینی حرف‌های زیادی برای گفتن دارد و باید با استفاده از کارت‌هایی که در اختیارتان هستند دشمنانتان را از بین ببرید. البته برای قهرمان داستان شدن نیاز به پیشروی‌های زیادی دارید، این موضوع به شما کمک می‌کند تا در آینده امکانات و قابلیت‌های بیش‌تری در اختیار داشته باشید.

جدیدا استودیوی سازنده بازی اعلام کرد که قصد دارد شخصیت چهارم را نیز به کاراکترهای بازی اضافه کند. نام این شخصیت دوست داشتنی (Watcher) است و می‌توانید از مبارزات این کاراکتر روی کنسول‌های پلی‌استیشن 4، اکس‌باکس وان و نینتندو سوییچ لذت کافی را ببرید. شخصیت Watcher پیش‌تر از این برای رایانه‌های شخصی عرضه شد، ولی لذت بازی کردن با این کاراکتر در کنسول حس و حال دیگری دارد. جریان گیم پلی بازی به صورتی است که هر چقدر که جلوتر می‌روید انتظاراتتان نیز به همان اندازه بیش‌تر از قبل می‌شود.

توسعه‌دهندگان این بازی برای سرگرم کردن مخاطبانشان از تمام پتانسیل این عنوان استفاده کرده‌اند تا یک اثر کارتی هیجان‌انگیز را در اختیار گیمرهای علاقمند آثار کارتی قرار بدهند. خلاقیت در گیم پلی حد و مرز معینی ندارد و همین موضوع باعث شده که شرکت سازنده به خاطر این عنوان جوایز زیادی دریافت کند. شاید این بازی یک عنوان سبک کارتی باشد، اما نباید به هیچ‌وجه آن را دست کم بگیرید و به راحتی از کنار آن بگذرید. تنها موضوع که شاید به مزاج برخی از گیمرها خوش نیاید، بحث نداشتن یک داستان خطی و مهیج است و واقعا کمبود آن به خوبی احساس می‌شود. برای پیش بردن گیم پلی در دنیای فانتزی باید پازل‌ها و معماها فراوانی را حل کنید.

18) بازی Overcooked

این اثر دوست داشتنی آن سوی رستوران‌هایی را نشان می‌دهد که برای بیش‌تر مشتریان قابل مشاهده نیست. بازی دارای مراحل طولانی زیادی است و معمولا پتانسیل این را دارد که شما را تبدیل به یک سرآشپز زورگو کند. شما باید در کنار آشپزهایی که در کنار خودتان دارید، مدیریت یک رستوران را برعهده بگیرید و مشتری را گرسنه نگذارید. در کنار به موقع پخته شدن و خوشمزه بودن غذاها، باید حواستان به موجودی مواد اولیه نیز باشد که یک وقت با کمبود موارد مورد نیازتان روبرو نشوید. این هنر سرآشپز است که در دستور پخت خودش چه غذاهایی را در نظر بگیرید که میزان استفاده از مواد اولیه در تمام منابع مورد نیازش به یک اندازه پخش شود.

در بخش چند نفر جریان بازی Overcooked جالب‌تر نیز می‌شود و هر فرد می‌خواهد خودش مدیریت رستوران آن طور که صلاح می‌داند پیش ببرد. هر کاری که در این آشپزخانه بزرگ به عنوان یک سر آشپز یا یک آشپز معمولی انجام می‌دهید، جزء کوچیکی از کارهای بزرگ رستوران به حساب می‌آید. برای انجام تمام کارهای آشپزخانه یک زمان محدود دارید و نمی‌توانید تمام وقتتان را فقط صرف خوردن کردن هویج و سیب زمینی و باقی مواد اولیه کنید. جدا از تمام فعالیت‌هایی که باید به نحو احسن انجام شوند، بازی برای به چالش کشیدن بیش‌تر شما، مدام در حال تغییر دادن محیط اطرافتان است.

حالا اگر چاشنی زمین لرزه یا آماده کردن غذاهای مختلف را به جریان گیم پلی اضافه کنیم، همه چیز به سمت سخت‌ترین حالت خودش می‌رود. به هر حال شما وظیفه دارید که در هر شرایطی غذاهای داغ و با کیفیتی را در اختیار مشتریانتان قرار دهید. مکانیک کلی گیم پلی روند ساده‌ای را معمولا دنبال می‌کند، ولی طراحی مراحل بازی اصلا سر شوخی با گیمرها ندارد. شاید در ابتدای بازی با یک آشپزخانه ساده و بدون دردسر سر و کار داشته باشید، ولی در ادامه با آشپزخانه روبرو می‌شوید که آشپزی در آن‌ها اصلا کار ساده‌ای نیست.

زمانی که پشت یک کامیون آشپزی می‌کنید، آشپزخانه شما به دو تیکه جداگانه تبدیل می‌شود و هر دست‌انداز می‌تواند یک تکان اساسی به محیط آشپزخانه شما دهد. وقتی مراحل بازی تا این اندازه سخت می‌شوند، دیگر به تنهایی نمی‌توانید از پس تمام چالش‌ها بربیاید. شما قطعا نیاز به دیگر بازیکنان دارید تا به شما در امر آشپزی کمک برساند و باید تقسیم مسئولیت‌ها کار خودتان را تا حدودی آسان‌تر از قبل کنید. با این حال هر چقدر هم که نیروی کمکی کنار خودتان داشته باشید، باز هم چالش‌های سخت‌تری انتظارتان را می‌کشند تا حسابی اشکتان را دربیاورند.

19) بازی Hellblade: Senua’s Sacrifice

با اینکه این اثر در دسته‌بندی عناوین سبک ایندی گیم قرار نمی‌گیرد، اما در حوزه خودش حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. این عنوان دوست داشتنی با اینکه توسط یک شرکت مستقل ساخته شده است، ولی به خوبی تاثیرش را روی کاربران می‌‌گذارد. توسعه‌دهندگان عنوان Hellblade: Senua’s Sacrifice پا جای پای بزرگان صنعت گیم گذاشته‌اند و یک بازی عمیق را به کاربران ارائه داده‌اند. وقایع داستان با پیچیدگی‌های جذابی پیش می‌روند و گیمرها به راحتی نمی‌تواند از کنار خیلی از جزئیات بازی گذر کنند. جدا از یک گیم پلی دوست‌داشتنی و داستانی پرعمق، شاهد درس‌هایی هستیم که در کم‌تر عنوانی آن‌ها را می‌بینیم.

برای درک بهتر جریان بازی باید هر نوع تعصبی را کنار بگذارید و از یک دید واضح‌تر و جدیدتر به این اثر دوست داشتنی نگاه کنید. بازی دارای بخش‌های مختلفی است و هر کدام صحنه‌های نبرد و لحظات حل معمای زیادی را در خود گنجانده‌اند. با این حال اگر ریزبین باشید ممکن است در هر دو بخش بازی مشکلاتی را پیدا کنید. بیش‌تر سکانس‌ها و لحظات نبردهای بازی شکل نمادین دارند و نباید یک عنوان پر از اکشن را انتظار داشته باشید. افرادی که از داستان بازی چیزی شبیه به عنوان devil may cry را انتظار داشته باشد، متاسفانه از گیم پلی بازی حس خوبی دریافت نمی‌کنند.

لحظات مبارزه‌ای بازی حس خوبی را منتقل می‌کنند و چیزی نیست که در آثار دیگری با آن مواجه شوید. همچنین لحظات دفع حملات دشمنان نیز می‌توانند جذابیت درگیری با آن‌ها را نیز افزایش دهند. با این حال ممکن است بعد از چند مبارزه حس کنید که بیش‌تر درگیری‌های بازی شباهت‌های زیادی به هم دارند. همچنین در مورد تنوع دشمنان بازی با تنوعی زیادی روبرو نشوید؛ زیرا در کل مهاجمین تنها تا حدودی از نظر ظاهری تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند. همینطور صحنه‌های نبرد معمولا با چند مهاجم خلاصه می‌شود و کم‌تر پیش می‌آید که با دشمنان بیش‌تری درگیر شوید.

در مورد این بازی نباید از یاد ببرید که تمرکز سازندگان بیش‌تری روی عمق داستان بوده است تا حجم درگیری‌ها در گیم پلی. در بخش‌هایی ممکن است حس اکشن بازی را لمس کنید، اما داستان و معماهای این اثر جذاب‌تر از صحنه‌های نبرد آن خواهد بود. پازل‌های این عنوان خلاقیت‌های منحصر به فرد خودشان را دارند و از یک مکانیزیم متفاوت تبعیت می‌کنند. برای حل کردن آن‌ها نیز باید خلاقیت و صبر بیش‌تری را به کار بگیرید؛ زیرا این معماها شبیه به هیچ عنوان دیگری نیست. در کل اگر از یک دید بهتر نگاهی به این عنوان داشته باشیم، باید بگوییم که تمام نقص‌ها و کمبودها در بخش داستانی و معماهای مرموز این اثر جبران می‌شود. به همین خاطر بعد از تجربه بازی Hellblade: Senua’s Sacrifice دست خالی به انتهای داستان نمی‌رسید.

20) بازی Dead Cells

در مورد عنوان Dead Cells می‌توان گفت که این اثر به هر شکلی می‌تواند لحظات سرگرم‌کننده‌ای را برای شما رقم بزند. بازی به اندازه خودش همه چیز را در دل خودش دارد و بعید نیست که عنوان یک بازی کامل را به خودش اختصاص دهد. اگر از این بازی توقع یک داستان عمیق و زیبا را داشته باشید، متاسفانه تا حدودی از آن دلسرد خواهید شد. برای اینکه داستان بازی را بهتر درک کنید باید تمام مکان‌های این اثر به خوبی بگردید. شما با یک گرافیک پیکسل آرتی سر و کار دارید که پس از پایان آن دوباره سراغ مراحل اولیه بازی می‌روید.

سازندگان بازی آن قدر روی بخش‌های مختلف بازی پتانسیل خودش را مصرف کرده‌اند که به قسمت‌های داستانی این پتانسیل نرسیده است. با این حال بازی Dead Cells به اندازه‌ای می‌تواند سرگرم‌کننده باشد که کمبود در بخش داستانی را به کل فراموش کنید. در هر صورت اگر بازی داستان قوی‌تری داشت، می‌توانست تبدیل به یک شاهکار تکرار نشدنی شود. عنوان Dead Cells یک بازی به سبک پلتفرمی است و باید برای رسیدن به مقصد نهاییتان روی سکوهای مختلف بپرید. شاید تا حدی عذاب آور باشد که بعد از هر بار باخت دوباره به اول مرحله برگردید، ولی با این روند آزار دهنده باید کنار بیایید.

مرگ چیز دور از دسترس نیست و در هر مرحله بازی چندین باز آن را تجربه خواهید کرد. به همین خاطر گیم پلی این عنوان در دسته‌بندی بازی‌های دشوار قرار می‌گیرد و هر کسی این جریان را نمی‌تواند به آسانی هضم کند. شاید این اتفاق از سری آثار سولز الهام گرفته شده است، ولی در هر صورت یک چالش به تمام معنا به حساب می‌آید. این روند شاید بتواند حرص شما را درآورد، اما به هیچ‌وجه حس کسل‌کننده و یکنواختی را منتقل نمی‌کند. همین موضوع باعث شده است با تمام سختی بازی باز هم آن را چندین بار تکرار کنید.

در اینجا تیم سازنده بازی باید به حدی این عنوان را جذاب ساخته باشد که بازگشتن چندین باره به اول ماجرا حس ناخوشایندی را القا نکند. جدا از این موضوع طراحی محیط بازی به گونه‌ای است که شما را خیره خودش می‌کند و همیشه چیزهای جدیدتری برای سورپرایز کردنتان دارد. موردی که می‌تواند جریان گیم پلی بعد هر بار سخت‌تر از قبل کند، عوض شدن چالش‌های بازی بعد از هر بار مردن کاراکتر بازی است. برای مثال اگر از روی یک سکوی سقوط کردید، بار دیگر شاید شرایط برای شما سخت‌تر یا آسان‌تر از قبل شود.

21) بازی Telling Lies

شما باید قهرمان داستانی شوید که با قرار گرفتن قطعات یک پازل شکل می‌گیرند. هدف اصلی شخصیت بازی این است که تا حد امکان به رازها و حقیقت‌های داستان پی ببرد. در صورت که فرصت تجربه عنوانی مثل Her Story نداشته‌اید، شاید سخت باشد که در مورد بازی Telling Lies همه چیز را موشکافی کنیم. با این حال گفتن از این بازی دوست‌داشتنی می‌تواند ابهام‌های ذهن شما را نیز برطرف کند. شما به عنوان یک کاراگاه خصوصی باید از بین تمام مدارک و ویدیوهایی که در اختیار دارید، به یک جواب کلی برسید. البته رسیدن به این نقطه از داستان کار اصلا آسانی نیست، پس باید برای آن حسابی زحمت بکشید.

شبیه به بازی Her Story تعدادی ویدیو و مدرک در اختیار دارید و باید در بین مکالمه‌هایی که رد و بدل می‌شوند نکات کلیدی را پیدا کنید. در جریان داستان بازی چهار شخصیتی اصلی حضور دارند و باید شناختن هر کدام از آن‌ها تا حدودی به سرنخ‌های نهایی نزدیک می‌شوید. شما متوجه سوالات مجری ویدیو نخواهید شد و فقط پاسخ کاراکترهای داستان را می‌شنوید، اما به مرور زمان داستان حالت گنگ خودش را کنار می‌گذارد. در اصل هنر نویسنده بازی در این است که همه کارت‌های برنده خودش را در ابتدا برای شما رو نکند.

بعد از شناختن بهتر کاراکترهای بازی می‌توانید راحت پاسخ‌ها و رفتارهای آن‌ها را پیش بینی کند. همین موضوع می‌تواند راحت‌تر به خیلی از سوالات ذهنتان جواب دهد. تمام ویدیوها فقط برای رسیدن به یک جواب کلی ساخته نشده‌اند، بلکه شبیه به یک پازل میلیون تکه با تکه‌های زیادی سروکار دارید. بنابراین باید هر ویدیو را به صورت جداگانه به صورت وسواس گونه‌ای بررسی کنید و با ریز بینی یک تکه از پازل مهم را کنار دیگر قطعه پازل قرار دهید. جدا از تمام این‌ها بازی اصلا حالت کسل کننده‌ای ندارد و با پیشرفت داستان شما را بیش‌تر سرگرم می‌کند.

تمام معماهای بازی بدون دلیل ساخته نشده‌اند و بی تفاوتی نسبت به هر کدام از آن‌ها می‌تواند سوالات بیش‌تری را در ذهن شما بسازد. اتفاقات و روایت‌ها معمولا در یک شرایط ثابت شکل نمی‌گیرند و همیشه داستان بازی چیزی‌های جدیدتری برای غافلگیر کردنتان در آستین دارد. فضای هر کدام از ویدیوها به گونه‌ای طراحی شده‌اند که گاهی اوقات فکر می‌کنید که این جریان‌ها واقعا اتفاق افتاده‌اند. برای مثال نمایشگر باتری دوربین همیشه یک اندازه ثابت را نشان نمی‌دهد و با گذشتن چند دقیقه از اندازه اصلی خودش کم‌تر می‌شود. در آخر برای رسیدن به سرانجام پرونده بازی باید مسیر طولانی و جذابی را پشت سر بگذارید و این همه زحمت قطعا ارزش وقت گذاشتن را دارد.

22) بازی Inside

اگر عنوانی مثل Limbo را دوست داشتید، قطعا بازی Inside می‌تواند به خوبی جای خودش را در دلتان باز کند. با اینکه کاراکتر بازی در محیط‌های تاریک قرار می‌گیرد، اما در کل با یک عنوان ترسناک سروکار ندارید. بازی حس عمیق را به شما منتقل می‌کند و پشت این حس، رازهایی نهفته‌اند که باید پرده از آن‌ها بردارید. شما در جریان گیم پلی مدام درگیر پیدا کردن راهی بین خیال و واقعیت هستید و باید از تمام بی‌نظمی‌های داستان به یک نظم کلی برسید. در کنار اینکه درک مناسبی را می‌توانید از اتفاق‌‌های بازی داشته باشید، از لذت زندگی در یک دنیای جذاب فانتزی نیز نمی‌توانید به راحتی بگذارید.

بررسی بازی ساختارشکنانه و عمیقی مثل عنوان Inside واقعا کار سختی است؛ زیرا وقتی باید یک اثر فوق‌العاده جذاب و دوست‌داشتنی روبرو می‌شوید نقد و بررسی بی طرفانه آن واقعا از هر نظر نیز دشوار می‌شود. این اثر یک تجربه همه جانبه را در اختیار کاربر قرار می‌دهد و از نظر گیم پلی و داستان یک جریان کامل را پیش می‌برد. در بیش‌تر آثار حال حاضر کم‌تر پیش می‌آید که سازندگان بازی بتوانند در بخش داستانی و گیم پلی به صورت همزمان سنگ تمام بگذارند. بعد از پایان داستان بازی باید تا چند دقیقه محو صفحه نمایشگر شوید تا دقیقا بفهمید که چه اتفاقی برای شخصیت اصلی بازی افتاده است.

در ابتدا باید بدون هیچ راهنمایی جریان بازی را ادامه دهید و یک سبک پلتفرمری را پشت سر بگذارید. شاید از نظر تنوع رنگی با ترکیب بدنی زیادی مواجه نشوید، ولی از نظر عمق داستان و سرگرم‌کننده بودن گیم پلی به دلایل زیادی برای ادامه دادن بازی برسید. شما هیچ وقت نمی‌توانید به یک پاسخ کلی برای دنیای بازی Inside برسید؛ زیرا تمام اتفاقات دست به دست هم می‌دهند تا دنیای این اثر را عمیق‌تر و پیچیده‌تر کنند. شاید توضیح دادن بیش از حد ظلم کردن در حق گیمرها باشد و باید خودشان این لذت وصف نشدنی را تجربه کنند.

بازی گیم پلی کوتاهی را ارائه می‌دهد و در حدود 4 ساعت بهترین شکل از محتوا را در اختیار کاربران قرار می‌دهد. با این حال تمام محیط‌ها و چالش‌ها به گونه‌ای طراحی شده‌اند که به هیچ و در هیچ شرایطی باعث خستگی بازیکن نشوند. گاهی اوقات باید مراحل تعقیب و گریز سختی را از سر بگذرانید و در برخی از شرایط کنترل تعدادی از انسان‌ها را در دست بگیرید. موسیق متن بازی و صداگذاری‌های آن به مینیمال‌ترین شکل ممکن انجام شده‌اند و بیش‌تر لحظات بازی صدای پای شخصیت داستان بیشتر از هر چیز دیگری حس می‌شود. در صورتی که صدای موزیک بازی به اوج خودش نزدیک شود، باید منتظر اتفاق‌های غیر منتظره زیادی باشید.

23) بازی A Hat in Time

قهرمان داستان ما در این اثر در واقع دخترکی است که به سیاره‌های مختلف سفر می‌کند و قصد پیدا کردن خانه خودش را دارد. او در این بین که می‌خواهد به هدف اصلی خودش برسد، مشکلات ساکنین هر سیاره را نیز برطرف می‌کند. در این راه باید آیتم‌هایی که شخصیت داستان به آن‌ها نیاز دارد را جمع‌آوری کنید، تا او بتواند کلاه بافتنی جادویی خودش را ببافد. تمام کلاه‌هایی که در جریان بازی بافته می‌شوند، توانایی وقابلیت‌های خاص خودشان را دارند. با اینکه با یک گیم پلی ساده و دوست‌داشتنی در این بازی روبرو هستیم، نتوانستیم آن را در لیست بهترین بازی های مستقل PS4 قرار ندهیم.

برخلاف برخی از عنوان‌های تاریک و سرد، دنیای بازی A Hat in Time تنوع رنگی بالایی دارد و شما همراه دختری می‌شوید که هیچ پیش زمینه‌ای در مورد او ندارید. دخترک داستان باید برای رد شدن از برخی از سیاره‌ها چالش‌های زیادی را پشت سر بگذارد، به دلیل اینکه برخی از ساکنین سیاره‌ها اجازه عبور بدون اجازه برخی از فضاپیماها را نمی‌دهند. به همین منظور شخصیت داستان باید گاهی اوقات بهای زیادی را بابت گذر از برخی سیاره‌ها بدهد. المان‌های تمام سیاره‌ها با توجه به ویژگی‌های همان سیاره ساخته شده‌اند و هر کدام از آن‌ها رنگ و بوی خاص خودشان را دارند. از سوی دیگر گیم پلی بازی تنها در بخش جمع کردن کلاه‌ها خلاصه نمی‌شود و باید آیتم‌های زیادی را برای هر کلاه جمع کنید.

پچ‌هایی که روی کلاه نصب می‌شوند به کلاه شخصیت بازی قابلیت‌هایی می‌دهند که انجام دادن ماموریت‌ها برای او آسان‌تر می‌شود. برای به دست آوردن برخی از این پچ‌ها باید آن‌ها را به صورت جداگانه با الماس خریداری کنید. این پچ‌ها توسط یک فروشنده خاص به فروش می‌رسد و در هر قسمت از بازی حضور خودش را به شما اعلام می‌کند. او در ازای الماس‌هایی که از شما می‌گیرد، تعدادی پچ را در اختیارتان قرار می‌دهد که در ادامه خیلی به کارتان می‌آیند. البته اگر حواستان نباشد ممکن است پچ‌هایی را از او بخرید که کاملا به ضررتان تمام شوند.

این عنوان یک بازی کاملا جذاب و سرگرم‌کننده است و به هیچ‌وجه شما را در جریان گیم پلی خودش خسته نمی‌کند. اگر وظایف بازی را به خوبی را انجام ندهید، یک اچیومنت دریافت می‌کنید که اندازه بی عرضه بودن شما را نشان می‌دهد. روند بازی در کل یک داستان بامزه را روایت می کند که چاشنی کاراکترهای طنز آمیز آن را کامل‌تر نیز می‌کند. در ابتدا بازی با شخصیتی آشنا می‌شوید که در واقع یک دختر عجیب و غریب است و همه چیز به اینجا ختم نمی‌شود و کاراکتر جالب‌تری نیز سر راهتان قرار می‌گیرند. یکی از باس فایت‌‌های بازی یک سرآشپز معروف است که سردسته یک باند مافیایی را برعهده دارد و نبرد با او یک از بهترین لحظاتی به یاد ماندنی این اثر دوست‌داشتنی خواهد بود.

24) بازی Witness

اگر دنبال یک حس کاملا پوچ هستید، شاید بازی Witness بتواند در این زمینه کمک زیادی به شما کند. زمانی که هیجان‌های بازی به مرور زمان فروکش می‌کنند، واقعا دیگر حرف زیادی از جریان بازی درک نمی‌کنید. به بیان دیگر عنوان Witness شما را به مرز یک ناامیدی تمام نشدنی نزدیک می‌کند. در شروع بازی همه چیز به بهترین نحو ممکن پیش می‌رود و معماهای بازی حسابی شما را به ذوق می‌آورند و جست جو در مکان مختلف جزیزه می‌تواند حس ماجراجویانه شما را ارضا کند. بازی پیچ و خم‌های جالبی را برای حل پازل‌هایش در اختیارتان قرار می‌دهد، به همین خاطر حل کردن معماهای مرموز بازی لذت خودش را دارد.

برای حل کردن پازل جزیره‌ای که در آن گیر افتاده‌اید، هیچ راهنمایی وجود دارند و باید خودتان سرنخ‌های لازم را جمع‌آوری کنید. اگر با روند حل کردن معماهای بازی پیش نرود و قلق این اثر از دستتان خارج شود، تا پایان گیم پلی باید حسابی درگیر حل کردن آن‌ها شوید. به همین خاطر باید ترتیب حل کردن رازهای جزیره را رعایت کنید؛ زیرا برخی از پازل‌های به شما کمک می‌کنند تا معماهای بعد را راحت‌تر از سر راهتان بردارید. اگر از لحظات اولیه بازی لذت برده باشید، یک عذاب زجرآور در انتظارتان است که شاید حتی فکرش را نکرده باشید.

البته اگر بتوانید سختی بازی را تحمل کنید، بازی Witness می‌تواند تبدیل به یک عنوان جذاب شود. این اثر عجیب بین مرز یک شاهکار و یک عنوان مزخرف قرار گرفته است و برای طرفداران عناوین فکری یک بازی همه چیز تمام به حساب می‌آید. تمام معماهای بازی بدون دلیل ساخته نشده‌اند و سازندگان برای ساختم هر کدام از آن‌ها حسابی فکر کرده‌اند. سفر کردن در پازل‌های بازی شبیه به سفر به یک هزارتو خواهد بود و اگر مسیر را درست نروید قطعا با بن بست‌های فراوانی روبرو خواهید شد. وجود 600 معمای مختلف در گیم پلی بازی شاید کار هر توسعه‌دهنده‌ای نباشد، بنابراین شما بیش‌تر با یک پازل بزرگ روبرو هستید تا یک بازی سرگرم‌کننده.

با اینکه این عنوان درجه سختی بالایی در حل کردن معماهایش دارد، اما به طرز عجیبی هواداران آثار فکری را به سمت خودش می‌کشاند. اگر بخواهید اتفاقات جزیره را بهتر درک کنید، کارتان حسابی ساخته است؛ زیرا برای رسیدن به این جواب باید زحمت زیادی بکشید. از طرفی حس کنجکاوی در گیم پلی بازی شما را تنها نمی‌گذارید و از سوی دیگر تاثیرات پازل‌های بازی به قدری سنگین هستند که باید بعد از حل کردن آ‌ن‌ها به خودتان استراحت چند ساعته بدهید. اگر در بین گیم پلی به خودتان و چشم‌هایتان استراحت ندهید، قطعا چه بازی Witness و هر عنوان دیگری قابل تحمل نخواهد شد.

25) بازی Superhot

شاید بازی Superhot به نظر یک عنوان شوتر اول شخص ساده باشد، ولی در خودش خلاقیت‌هایی گنجانده است که آن‌ها در آثار دیگری به هیچ‌وجه نمی‌بینید. برای پیش بردن روند تیراندازی بازی باید از تکنیک‌های حرفه‌ای خاص خودتان استفاده کنید و با دقت تمام مراحل مختلف بازی را پیش ببرید. عنوان Superhot چیزی کم‌تر از عناوین پازلی ندارد و اگر هوشمندانه عمل نکنید در برخی از مراحل گیر می‌کنید. جدا از این مورد باید برخی از تجهیزات بازی را قبل از شروع خریداری کنید، در غیر اینصورت کمبود آن‌ها به شدت احساس می‌شود.

روند این بازی دوست داشتنی با این‌که کاملا جذاب است، ولی پیچیدگی‌های زیادی دارد. با اینکه داستان خاصی را در کل بازی احساس نمی‌کنید، اما هر کدام از ماموریت‌های برای سناریوی خاص خودشان را دارند. در گیم پلی بازی شاید سوالات زیادی برای شما پیش بیاید که شما چه کسی هستید و برای چه باید مهاجمین روبروی خودتان را بکشید. برای پی بردن داستان بازی شاید سازندگان این عنوان قصد داشتند این کار را برعهده خودتان قرار دهند. در کل باید 30 مرحله متفاوت را پشت سر بگذارید و در ابتدای هر کدام از آن‌ها هیچ سلاحی در اختیار ندارید.

شبیه‌ساز بازی سعی کرده است تا صحنه‌های درگیری را به واقعیت نزدیک کند، بنابراین با اصابت اولین گلوله از پا درمی‌آیید. این اتفاق قطعا در یک بازی سبک شوتر اجتناب ناپذیر خواهد بود و چندین بار در جریان درگیری‌ها ریغ رحمت را سر می‌کشید. شاید به ذهنتان بازی Superhot به عنوان یک اثر خسته‌کننده و آزاردهنده نمایش داده شود، ولی توسعه‌دهندگان بازی برای این چالش تدابیر زیادی اندیشیده‌اند. زمانی که دشمنان به سمت شما شلیک می‌کنند، گلوله‌ها سرعت کمی دارند و در اینجا با استفاده از هوشتان از مسیر برخورد گلوله‌ها فاصله بگیرید.

بازی از جزئیات گرافیکی خاصی برخوردار نیست و به چند رنگ محدود قناعت می‌کند. با اینکه از رنگ‌های زیادی برای طراحی کانسپت خودش استفاده نمی‌کند، اما این اثر به لطف همین سادگی در طراحی به یک سبک هنر خاص تبدیل شده است. همچنین بافت‌های بازی به گونه‌ای طراحی شده‌اند که چیزی از عناوین بزرگ و محبوب دنیای بازی کم ندارند. جدا از جزئیات ساده اما جذاب محیط بازی با طراحی دوست داشتنی دشمنان بازی روبرو خواهید شد. مهاجمین بازی شباهت‌های زیادی به یکدیگر دارند و معمولا از کریستال‌های قرمزی ساخته شده‌اند. زمانی که دشمنان را از بین ببرید، آن‌ها تبدیل به هزاران تکه کریستال می‌شوند.

کلام آخر

در حالی که سعی می‌کنیم تمام آثار سبک Indie را در این لیست قرار دهیم، اما ممکن است برخی از بازی‌های جذاب از قلم افتاده باشند. این موضوع دلیل بر این نمی‌شود که این عناوین نتوانسته‌اند توجه منتقدین و بازیکنان را به خودشان جلب کنند. سونی تنها توانست برخی از این بازی‌ها را تامین مالی کند و در نهایت بعضی از آن‌ها نتوانستد در لیست ما قرار بگیرند. در مورد اینکه چه کسی بودجه‌های مالی را بر ترخیص دادن به پروژه‌ها در نظر گرفته است، اختلاف نظر زیادی وجود دارد. با این حال تلاش کردیم تا منحصر به فردترین آثار را هدف قرار دهیم. نمی‌خواستیم این فهرست فقط شامل بازی‌های ساخته‌شده توسط یک توسعه‌دهنده باشد. به همین خاطر موضوع انحصاری بودن و مستقل بودن را در اولویت بیش‌تری قرار دادیم. در آخر امیدواریم از مطالعه لیست بهترین بازی های مستقل PS4 لذت برده باشید و به نظر شما چه عنوان دیگری می‌توانست در این لیست حضور داشته باشد؟ شما عزیزان می‌توانید نظرات و تجربیات خودتان را با تیم پارسی گیم و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.


منبع

درباره ی ماکان نیوز

مطلب پیشنهادی

معرفی 15 تا از بازی های ترسناک با بهترین اتمسفر و فضاسازی

بازی های ترسناک با اتمسفر و فضاسازی قوی، دنیایی مرموز و پر از هراس ایجاد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به سايت خوش آمديد !


براي مشاهده مطلب اينجا را کليک کنيد