اسدالله نیکنژاد، گفت: حاج احمد آقا هم سریال را به آقای خمینی نشان دادند و ایشان هم با خانواده سریال را دیدند و از اظهار نظرات و حواشی سریال بسیار ناراحت شدند. آقای خمینی نه تنها موافق سریال بودند که آن را نمونهای برای تولیدات بعدی قلمداد کردند.
بخشهای مهم این گفتگو را در ادامه میخوانید:
وقتی سریال را به چندین نفر نشان دادند در آن زمان یکی از مسوولان اوایل انقلاب شدیدا با نمایش تیم کار مخالفت میکرد و این موضوع آقای هاشمی رییس صداوسیما را بسیار ناراحت کرد که چطور چنین نظری درباره سریال میتوانند داشته باشند تا جایی که کار به حاج احمد آقا خمینی رسید.
حاج احمد آقا هم سریال را به آقای خمینی نشان دادند و ایشان هم با خانواده سریال را دیدند و از اظهار نظرات و حواشی سریال بسیار ناراحت شدند.
آقای خمینی نه تنها موافق سریال بودند که آن را نمونهای برای تولیدات بعدی قلمداد کردند، فقط نکتهای که مدنظر داشتند برای گریم خانمها باید از گریمورهای خانم استفاده شود، چون تا آن زمان طراح گریمور خانم نداشتیم.
خیلی تهدید شده بودم، همان آقایان که مخالفت میکردند به من میگفتند آدم مفسدی است. من هم رفتم برای ادامه تحصیلات سینمایی خودم. آقای هاشمی آن زمان دلسوزی زیادی برای من داشتند، حتی به من پیام دادند که برگردم و ناراحت بودند از اینکه آن آقایان گفتند من مفسد هستم و اتفاقا امام خمینی به صحبتهای آن آقا اشاره میکنند که بروند خودشان را اصلاح کنند، یادم میآید این گفته امام در روزنامهها همان زمان تیتر شد. من دوست داشتم در ایران باشم، اما رفتن را ترجیح دادم و مشغول تحصیل شدم.
بعد از انقلاب هیچ کس نمیدانست در تلویزیون حجاب چگونه باید باشد، در خیابان تکلیف همه معلوم بود یا روسری میگذاشتند یا چارقد بر سر میکردند، اما در سینما مشخص نبود. میتوانم بگویم سریال پاییز صحرا نمونه بود و الگویی برای کارهای بعد شد.
آقای بهشتی بسیار متشخص و باسواد بود، از او پرسیدم جناب بهشتی صورت و حجاب خانم در سریال چگونه باید باشد؟ ایشان صورت خانمی را برای من به زیبایی طراحی کرد که در کنار صورتش چند تار مو دیده میشد، به من گفت تصویر خانم را اینگونه نشان بده فقط موهای صورت را بپوشان و موها دیده نشود. این صحبت آقای بهشتی برای من کلید راه شد.
در سراسر سریال پاییز صحرا حتی یک تار موی زنها دیده نمیشود، حتی در فیلم لاله هم همینطور هیچ مویی دیده نمیشود، اساسا یا در سینما و تلویزیون باید دیده شود یا نشود، اگر قانون است خب به قانون باید پایبند باشیم که نباید موی سر دیده شود اینکه روسری را کمی کنار بزنیم تا چند تا موی سر دیده شود، بسیار قشنگ نیست یا باید کرد یا نباید کرد. من همان زمان به طراح لباسمان گفتم به ما میگویند موی خانمها دیده نباید شود، حالا باید چه کرد؟ در این سریال تلاش کردیم زنان را زیبا، اما با حجاب نشان دهیم، طوری که حتی یک موی آنان دیده نشود و نشد.
دلم میخواست از هنرپیشههای شناخته شده در سریال استفاده کنم، زمانی بود که همزمان جلوی فعالیت بسیاری از آنها در سینما گرفته شده بود، اما من اصرار کردم تا از آنها برای کارم استفاده کنم، آن زمان دو جریان فعالیت میکرد دقیقا مثل الان. یک عده معتقد بودند هیچ مانعی برای حضور بازیگران قبل از انقلاب در فیلمها و سریالها وجود ندارد و جریانی که جلوی فعالیت هنرمندان قبل از انقلاب را میگرفت و معتقد بودند که آنها را باید از صحنه دور کرد.
نمونه آخرش مرحوم سعید راد بود که بعد از انقلاب جلوی فعالیت او گرفته شد، اما سعید راد از خوش شانسها بود که توانست بعد از مدتها کار کند. اما فردین و ناصر ملکمطیعی اجازه کار نداشتند. اما من اصرار کردم و توانستم از هنرپیشههایی که نیاز داشتم، استفاده کنم. آقای جمشید مشایخی، خانم جمیله شیخی، داورفر و خیلیها از حضور آنها بهره بردیم و کاری ساختیم که پیشرو بود.
آن زمان که ما سریال پاییز صحرا را میساختیم، آقای علی حاتمی حاجی واشنگتن را میساخت، این سریالها و فیلمها بعد از گذشت سالیان سال همچنان اهمیت دارند چرا؟ چون مدیران باسواد بودند و هنرمند خود را در قبال جامعه مسوول میدانست امروز متاسفانه بعضی هنرمندان ما در تامین غذای جسم کمبود دارند، خودشان درگیر مخارج زندگی هستند و باعث میشود هر آنچه به آنها میگویند، بسازند.
پاییز صحرا اولین سریال بعد از انقلاب در تلویزیون بود به همین دلیل حساسیت روی بودجه آن زیاد بود، برای پاییز صحرا مبلغ ۵ میلیون تومان هزینه اختصاص داده شده بود، ولی باید از مجلس اجازه گرفته میشد، از مجلس اجازه گرفتیم و این بودجه به سریال اختصاص داده شد و جالب اینکه آخر کار ۴۰۰ هزار تومان اضافه آمد و ما مبلغ ۴۰۰ هزار تومان را به صداوسیما برگرداندیم، چون معتقد بودم این پول برای همه مردم ایران است.
منبع