سهراب عبدی

تو درست وقتی اومدی که رسیده بودم ته خط منو از وسط این همه غم بیرون کشیدی تو فقط تو درست وقتی اومدی که دلم هیچ راهی نداشت هر کی سر رام اومد منو با غصه و غم تنها گذاشت تو‌ درست وقتی اومدی که تو قلبم امیدی نبود دنیا پا گذاشت آسون روی عشقم و قلبمو هر چی که …

شدم یه برگ توی دستای باد خودتو زود برسون نمی‌دونم از من غم چی میخواد خودتو زود برسون خیلی سخته برام این همه دوری خودتو زود برسون سر کنم با این همه غصه چجوری خودتو زود برسون خودتو زود برسون که من اینجا وسط این همه غم تک و تنها داره میسوزه بدون تو روح و تنم خودتو زود برسون …

من ترسم از اینه که دوریت کار بده دستم یه روز چند وقته که دورم از اون دستات و ندیدمت هنوز لک زده این قلبم واسه دیدن رنگ چشات سر میره حوصله م وقتی تو گوشم نمیپیچه صدات ندیدم هیچ جا شبیهت تو برام مث معجزه ای وسط روزای تکراری تو بهترین حادثه ای نمی‌خوام از دستت بدم می‌خوام بمونی …

اگه من زیر چتر مهربون عشق تو باشم غبار غصه ها دیگه رو قلب من نمیشینه اگه پرواز کنم تو آسمون آبی چشمات دیگه غصه منو حتی تو خوابشم نمیبینه اگه تو تکیه گاه قلب پاک و عاشقم باشی من از عشق تو آسون از حصار غصه رد میشم بجای گم شدن تو کوچه های ساکت و تاریک من از …