کندن ریشه عشق تو ز جان سخت گذشت
جای خالی تو با زخم زبان سخت گذشت
چه نفس ها که ز من رفت و کسی چاره نکرد
چه قدم ها که به من گریه کنان سخت گذشت
وصف احوال من افتاد به دستان قلم
من نوشتم که غمی نیست … بخوان سخت گذشت
شوق دیدار تو و وسعت تنهایی من
دست خالی من و عشق گران سخت گذشت
من به دستان خودم وعده ی مویت دادم
دیدن موی تو دست دگران سخت گذشت
تنم از حسرت آغوش تو آرام نداشت
بی تو هر گوشه ی این خاک جهان سخت گذشت
وصف احوال من افتاد به دستان قلم
من نوشتم که غمی نیست … بخوان سخت گذشت
گفته بودی که از این عشق گذر باید کرد
ما گذشتیم ولی بی تو زمان سخت گذشت