تو همینجا سپری شد روزای دیوونگیمون
تو سالنی که میخواست رنگی باشه زندیگمون
پرده ی نقره ای انگار یه دریچه به جهان بود
هر سکانس عاشقانه واسه ما یه داستان بود
سال ها خاطره و فیلم غیر از این مونده برات چی
زندگی مارو ساختی پیرمرد آپاراتچی
فاصله از ما تا رویا یه قراره یه بلیته
گاهی اونی که رو پردست فیلم نیست زندگیته
توی صندلی قرمز خودمونو غرق کردیم
ما با هر فیلمی که دیدیم با گذشته فرق کردیم
تک تک سانساشو رفتیم سینما خونه ی ما شد
سینما مرهم درد دل دیوونه ی ما شد
سال ها خاطره و فیلم غیر از این مونده برات چی
زندگی مارو ساختی پیرمرد آپاراتچی
فاصله از ما تا رویا یه قراره یه بلیته
گاهی اونی که رو پردست فیلم نیست زندگیته