نه دیداری نه آغوشی
فقط عکسای توو گوشی
حسادت میکنم حتی
به اون پیرهن که میپوشی
نه امَیدی به بوسیدن
نه توو تاریکیام نوری
چی از جونم میخواد جاده
چرا تو اینهمه دوری
چشام ابری توی کافه
همهش رویاتو میبافه
لبات رویامو میبوسه
لبام سیگارو نسکافه
مث دیوونهای تنها
کر و کورم توو این غوغا
صدای تو توی گوشم
خیالت توی آغوشم
تو حبسی پشتِ دیوار و
من اینجا پام به زنجیره
ولی شورش تو خونِ ماس
نباید فک کنیم دیره
یه شب لالایی عشقو
می خونم من توی گوشت
میخوابی توی آغوشم
میمیرم توی آغوشت