متروکه منم یه عاشق تنها که ویرانه شدم
از پایه فروریخت آرزوهایم و من دیوانه شدم
پاشیده زهم شیرازه ام اما بازم حیران توام
آزاد شدی رفتی و من درزندان توام
تو از من دل بردی و من بندازآن دیگر هیچ نفهمیدم
تو از من دل بردی و رفتی و من بعد از آن هرگز نخندیدم
تورا در واقعیت گم کردم اما نبودم یک دقیقه در خیالم بی تو تنها
برای مرحم این قلب پاره سفر کردم نشد اما راه چاره
تو از من دل بردی و من بعد ازآ ن دیگر هیچ نفهمیدم
تو از من دل و بردی و رفتی و من بعد از آن هرگز نخندیدم