وقتی که اومدی اینجا
قلبم از سینه رها شد
حس تبدار نگاهت
با نگاهم آشنا شد
سحر از اونور شب ها
خودش رسوند به اینجا
چشمای روشن و نازش
به روی پنجره وا شد
توی ایوون لب گلدون
می خونه مرغ شباهنگ
با صدای دلنشینش
می زنه به آسمون رنگ
می خونیم با بی قراری
نغمه های عاشقی رو
من و تو، نسیم و بارون
سمفونی های هماهنگ
دلت به ماه ندادی
می دونستی شب سیاهه
یه کمی اونور مهتاب
رنگ روشن پگاهه
خورشید دیوونه کردی
با حرارت نگاهت
خواب از سحر گرفتی
دیگه عمر شب تباهه
بگو اینجا موندگاری
بعد رفتنت چی می شه
واژه های بی تو بودن
واسه من معنا نمی شه
پر می شه بوم خیالم
از نقوش عشق و رویا
اگه دستمو بگیری
بمونی واسه همیشه