یکی بود یکی نبود خیلی دوست داشتیم همو
توی هر جمعی بودیم ول نمیکرد دستمو
خیلی دوست داشتیم همو
اما یه مدت بعد رفت و قید ما رو زد
یه روز یه جایی دیدمش منو یادش نیومد
نو که اومد به بازار ما شدیم دل آزار
اینم از اون که میگفت عاشقه و وفادار
خوبی که از حد گذشت عوض شدش سرگذشت
اونی که عاشقش بودیم رفت و دیگه برنگشت
نو که اومد به بازار ما شدیم دل آزار
زیادی عاشقش بودم خب همینم بود مشکلم
فهمید دوسش دارم و رفت آخ بمیرم واست دلم
ضربه ای که زد به دلم جاش هنوزم درد میکنه
یه جای خالی زیر بارون آدمو ولگرد میکنه