ثانیه ثانیهها که بی تو سر شد
چهرهای در آینه شکستهتر شد
یکنفر که رو خوشی درها رو بسته
جای به دل سینهاش غمی نشسته
جای به دل سینهاش غمی نشسته
مرا شبی به حال خود رها نکردی
غم نشسته در دلم چه ها نکردی
از این خیال در سرم شبی گذر کن
تو بگو چرا به من وفا نکردی
تو بگو چرا به من وفا نکردی
به چه حالی من به پای تو بمانم
درد رفتنت شکسته استخوانم
گفتمت بمان ولی نمانده بودی
من بعد تو دگر نمیتوانم
من بعد تو دگر نمیتوانم
مرا شبی به حال خود رها نکردی
غم نشسته در دلم چه ها نکردی
از این خیال در سرم شبی گذر کن
تو بگو چرا به من وفا نکردی
تو بگو چرا به من وفا نکردی