سر درد دل که وا شد روحم از تنم جدا شد
این شروع ماجرا شد دنیا پا پیچ من بی سر و پا شد
تو ببخش که سرنوشت یه روز خوش برام نذاشته
تو ببخش قرار بود آخرش شبیه قصه ها شه
آخه غربت اون جاییه که مسیرمون جدا شه
خوابم برد سیل اومد تموم دلخوشیامو با غم برد
یه شبه تموم جوونه های باغم مرد
باز نگام از اون نگاه لعنتی رو دست خورد
خوابت برد کاش بیدار بودی تو حال و روزمو میدیدی
اولای زندگی از آخرش ترسیدی
من صدات زدم ولی صدای گریه هامو تو نشنیدی
ببخش یه مشق اشتباه بودم که رفت
ببخش یه عشق بی وفا بودم که رفت
واست یه رد پا بودم که رفت
ببخش یه بغض بی صدا بودم که رفت
ببخش بیراهه بودی راه بودم که رفت
یه تیکه از خدا بودم که رفت
خوابم برد …