توی گرگ و میش چشمات
دل و گم کردم عزیزم
هرچی که شنیدم از عشق
بعدت باید دور بریزم
خیلی هارو دیدم اما
تو شیبه هیچکی نیستی
جلو قلب سرکش من
یه تنه داره می ایستی
تورو دوست دارم مثل بارون
شلوغ و گرم مثل تهرون
میجوشی هر لحظه تو رگهام
به جز تو من چیزی نمیخوام
زیر رگبار حضورت دلمو میشورم از غم
پر رمز و راز چشمات که هنوز کشفش نکردم
عادتم بود قبلت هر شب مشق کنم نداشتهامو
الان به جایی رسیدم توی عشق زیاده خودمو
تورو دوست دارم مثل بارون
شلوغ و گرم مثل تهرون
میجوشی هر لحظه تو رگهام
به جز تو من چیزی نمیخوام