زمینا تر شدو ، هوا بهتر شدو
ولی بازم دلم خونه به دوشه
غنچه ها وا شدو ، زمین زیبا شدو
ولی بازم دلم ، مشکی می پوشه
دلم تب داره و ، شبا بیداره و
داره میسوزه و ، چیزی نمیگه
دلم خود داره و ، همش میباره و
از این دنیای بد ، خیری ندیده
صبرش سر اومده ، یارش نیومده
شبای انتظار این دلم ، تموم نمیشه
دلم بی یار و ، با غم بیداره و
با این لالایی ها ، آروم نمیشه
دیگه بسه روزگار ، بابا بسه روزگار
دیگه تو زخم نزن ، به من تب دار
دیگه بسه روزگار ، بابا بسه روزگار
دست از این عاشقه ، دل خسته بردار