درسته خاطره اسمش دخترونس ولی مردونه مغزو
هنوزم همون بچه پایینم هنوز هوندا دارم آدیداس میپوشم
چون سه خط بم میاد
تو درون قلب من فرمانروایی و دگر مثلت نیست
غیر آغوش تو هر جا بروم ولگردیست
درد شیرین مرا فرهاد میفهمد فقط
عشوه های دلبرم هوش رو ز از سرم
ساقیا آمده ام ایندفعه با حال خراب
تکیه بر دیوار کردم خاک بر پشتم نشستم
دوستی با هر که کردم عاقبت قلبم شکست
دوستی با هر که کردم زدم به قلبم خنجری
عاشقی با هر که کردم شد اسیر دگری
از دستم ک رفتی کاش از دلم میرفتی
به نام خدا میلادم بچه مرودشتم
هوندام توقیف شد پیاده پیت گشتم
بگو من چیکار کنم یبار دیگه نگام کنی
اسممو دوست دارم به شرطی که تو صدام کنی
میرم و امیدوارم تو غرق شادی باشی
قول بده تو نبودم دل به غریبه ها ندی
من بمیرم واسه تو کفن کردن که بلدی
ساقیا دیدی که کنعان دلم بیمار شد
عاقبت با اشک و غم پیک امیدم آر شد
گفته بودی یوسف گم گشته باز آید ولی
یوسف ما تا قیامت هم نشین چاه شد
با غریبان سخت از کشتن ما میگوید
چون بچه پایین بودم بی گناه دارم بزنید
خبر مرگ را تعنه به یارم بزنید
پرسیدی از عشق اما جوابی نشنیدی
یبار به اصرار تو عاشق شدم ای دل
اینبار اگر اصرار کنی وای به حالت
نکنه گریه کنی من واس چشمات بمیرم
با اینکه جات خالیه جاتو به هیچکی نمیدم
آرزوی داشتنت را با خود میبرم به گور
دیگه داستان و این بچه پایین منم به پایین رسید
ولی آخر قصه شدو این بچه پایین به عشقش نرسید