خسته از حالم تو این شهر
میخام از همه دور بشم
برم یه جایی که از تو ذهنم
همه این فکرام ویرونه شن
مثل یه سایه تو ی شب
میخام برم شاید آروم بشم
نمیخام باز دوباره ببینم
همه خوبا دارن داغون میشن
خسته که میشم انگار دور میشم
گمووگور میشم
اما تو فکرم پی راهیم به عبور از شب
توی آسمون یه عالم ستاره دارم میبینم
یادم می افته تو این زندگی رو زمینم